پنجمین جلد از مجموعه «ماجراهای آقای خرمالو» اثر شهرام شفیعی منتشر شد.
شهرام شفیعی در این مجموعه، به زندگی روزمره و عادتهای مردم میپردازد و با بزرگنمایی طنزآمیز رفتارهای ناپسند، سبب میشود مخاطب کودک و نوجوان، آداب و مهارتهای زندگی را به گفته سعدی از بیادبان بیاموزد.
در نخستین داستان، ماجرای آشنای رژیم لاغری مطرح شده و مامان اسفناج، تصمیم گرفته که همگی شبها، فقط سالاد بخورند و این، سرآغاز حوادثی غافلگیرکننده است. مخاطب با دو شخصیت اصلی و گرسنه اپیزود، آقای خرمالو و آقای گلابی و خرابکاریهایشان احساس همدردی میکند و کارهای عجیبشان را میپذیرد.
هر بیست و دو تکه داستان، تلاش مذبوحانه دو مرد را برای شکستن رژیم غذایی نشان میدهد و بیحواسی و واکنشهای بامزه کاراکترها، خنده را به خوانندگان هدیه میدهد.
در دومین بخش، ماجرای استخر، ترفندهای شخصیت اصلی برای شنا نکردن را شاهد هستیم چون طبق نظر او، «رخت خواب از آب بهتر است» آن هم با دلیلی کاملاٌمنطقی: «وقتی سرت را میبری زیر پتو، آب توی گوشت نمیرود!»
در سومین بخش، آقای نقاش و شاگردش برای رنگ زدن خانه آمدهاند اما، حتی این کار خستهکننده هم، به خلق موقعیتهایی میانجامد که جدیترین مخاطب هم، نمیتواند در برابر لبخند مقاومت کند.
و اما «داستان عیادت» با شروعی خیره کنننده، موقعیت ملاقات شخصیتهای آشنای ما با آقای برف آبادی بیچاره را که دست و پایش شکسته شرح میدهد: آقای گلابی آنقدر پشت سر هم زنگ میزند که همسر آقای برف آبادی به دلیل گیر کردن دستش در ماشین ظرفشویی، مجبور میشود ماشین ظرفشوییی را با خودش بیاورد دم در! اما این، فقط آغاز ماجراست.
نظر شما