احسان رضایی، نویسنده، روزنامه نگار و کارشناس-مجری برنامه «کتابباز» معتقد است با توجه به حجم بالای کتابهایی که در طول سال منتشر میشوند و فقر منبع در حوزه فهرست راهنمای آثار، رسانهها نقشی کلیدی در معرفی کتابهای ارزشمند و دیده شدن آنها در بازار کتاب دارند.
برای دستگرمی باید بدانیم آمار خانه کتاب از وضعیت نشر در ایران در سال گذشته (۹۷) میگوید کتابهای پارسال را ۵۵۰۷ ناشر منتشر کردهاند (تقریباً دو برابر تعداد ناشرانی که در نمایشگاه کتاب شرکت میکنند). آن وقت این تعداد ناشر (که عددشان از ناشران خیلی کشورها بیشتر است) چند عنوان کتاب بیرون دادند؟ ۱۰۰هزار و ۹۲۷ عنوان کتاب. لابد فکر میکنید اینها بیشترش تجدید چاپ بوده، اما نه، اینطور نیست. از بین کتابهای پارسال فقط ۳۸٪ چاپ مجدد بودند. یعنی ناشرهای ما فقط ظرف یک سال ۶۱هزار و ۳۵۰ عنوان کتاب جدید منتشر کردهاند.
خب حالا برگردیم سراغ همان سوال اول. چه کتابی بخوانیم؟ صورت دقیقتر سوال اینطوری است: بین این حجم از کتاب که سالی ۶۱هزار عنوان جدید هم به آن اضافه میشود، چطور باید کتاب خوب و مورد علاقه و مطابق سلیقه خودمان را پیدا کنیم؟
باز ممکن است فکر کنید عدد ۶۱هزار و اندی برای انواع کتاب در حوزههای مختلف است و کتابهای عمومی و مثلا داستان و رمان اینقدر تعدادشان زیاد نیست و آنجاها کار خیلی سخت نیست. پس بگذارید باز برویم سراغ آمار. در حوزه ادبیات، پارسال ۱۴۱۱۰ اثر تألیفی و ۸۳۱۱ اثر ترجمه داشتیم. طبق آماری که دبیرخانه جایزه جلال از تولیدات داستانی سال گذشته داده، در سال ۹۷ از بین تألیفیهای حوزه ادبیات ۲۳۲ عنوان رمان داشتیم و ۱۰۴ مجموعه داستان کوتاه. یعنی فقط ۳۳۶ عنوان رمان و داستان ایرانی در یک سال به انبوه آثار قبلی اضافه شده.
آثار داستانی خارجی هم اگر بیشتر از این تعداد نباشد، کمتر نیست. یعنی اگر یک نفر بخواهد فقط آثار داستانی منتشر در یک سال را بررسی کند، تا از بین آنها بهترینهایش را برای مطالعه در سالهای بعد بررسی کند، باید کل سال را نخوابد و چیزی نخورد و کاری نکند؛ چون برای پیدا کردن و دیدن و خواندن چند صفحهای از هر کتاب و بررسی اثر، فقط ۱۳ ساعت وقت دارد!
حالا دیدید جواب دادن به آن سوال بالا چقدر کار مهمی است؟ با وضعیتی که بازار نشر ما دارد و بسیاری از آثار خوب و خواندنی فرصت مناسبی برای دیده، خوانده و نقد شدن پیدا نمیکنند، توصیه اهل فن بیشتر از هر وقت دیگری معنی پیدا میکند. گفت: «بی پیر مرو تو در خرابات».
در همه جای دنیا انواع کتابهای راهنما(guideline) هست که برای خواندن درباره فلان موضوع، سبک، یا نویسنده از کجا شروع کنیم و کدام آثار را بخوانیم؛ اینجا اما از این نظر فقر منبع داریم. یعنی برای رفتن دنبال دلایل کمبود مطالعه، باید یک بابی هم باز کنیم تحت عنوان نداشتن فهرستهای راهنمای متنوع و متعدد و به همین دلیل است که در کشور ما نقش رسانهها پررنگتر هم میشود؛ چون رسانهها اگر بخواهند کار مفید و موثری درباب کتاب و کتابخوانی کنند، باید جای خالی آن راهنماها را هم پر کنند.
تجربه شخصی من از بازخوردهای برنامه تلویزیونی «کتابباز» نشان میدهد که این کار، شدنی است. چند باری ناشرها و کتابفروشها اطلاع دادند که فردای برنامهای که در مورد یک کتاب خاص حرف زده شده، چطور آن کتاب فروش رفته است. (مثلاً در یک مورد یکی از کتابفروشی های شهرستانی ۵۰نسخه از کتاب مورد بحث در برنامه را ظرف نیم روز فروخته بود.)
میزان توجه به کتاب موردنظر البته به نوع معرفی، شخص معرفیکننده و محتوای صحبتها در مورد آن کتاب هم بستگی دارد. اما به هر حال، ما ناگزیر از این کار هستیم. آن هم با توجه به آمارهایی که خدمتتان گفتم و با توجه به سوالهایی که بسیاری از افراد علاقمند دارند و مدام میپرسند: چه کتابی بخوانم؟
نظر شما