شب گذشته در اقدامی زننده در سریال پایتخت کتاب به عنوان ابزاری برای جاسازی و فروش مواد مخدر معرفی شد تا برخورد صدا و سیما با این محصول فرهنگی بار دیگر وارد چالش تازهاش شود
تلویزیون در سالهای اخیر در ایران از وسیلهای برای ارتقا سطح فرهنگ عمومی به ابزاری برای رونق سرگرمی مبدل شده که این دگردیسی در نوع خود پدیدهای قابل بررسی و بحث است. یکی از مهمترین ابزارهای سرگرمی در رسانهملی نیز استفاده از ظرفیت سینما و نیز تولید سریالهای تلویزیونی است که شاهبیتش در سال جاری ساخت قسمت جدید سریال پایتخت است.
طی پخش هفت قسمت از این سریال پرطرفدار تلویزیونی در روزهای اخیر، حواشی زیادی پیرامون آن ایجاد شده است از طعنههای سیاسیاش تا ماجرای در شرف وقوع بودن یک ازدواج عجیب در آن، از نزاعهای کلامی متعدد میان افراد خانواده تا کتک زدن و ترویج استفاده از مواد مخدر به عنوان وسیله تفریح و.... اما شاید شاهبیت این حواشی در قسمت اخیر این سریال شکل گرفت و در آن کتاب به عنوان ابزاری برای جاسازی مواد مخدر معرفی شد و البته به حامل کتابها نیز گفته شد که در حال انجام کار فرهنگی است.
جناب آقای صدا و سیما
کتاب اعم از تولید و توزیع و فروش آن در مقایسه با سایر تولیدات فرهنگی حال حاضر در وضعیت اقلیتی و نیازمند حمایت به شمار میرود. فروشندگان و موزعان و منتشر کنندگان کتاب بیش از یک ماه است که در شوک ناشی از تعطیلی کامل بازار خود به سر میبرند و در آن زمان که وضعیت به اصطلاح سفید بود چارهای جز تن دادن به حرکت لب مرزی در این صحنه نداشتند و همواره با ترس و لرز به ادامه فعالیت خود میاندیشیدهاند.
در چنین وضعیتی و در شرایطی که برای انتشار یک کتاب هفتخوان ممیزی نهادهای مسئول و غیر مسئول و در نهایت خواب سرمایه حداقل نه ماهه را ناشران به جان میخرند، در شرایطی که تبلیغ یک کتاب خوب در رسانهملی از تبلیغ سس مایونز و پوشک بچه و چای سختتر است، در شرایطی که ساخت یک برنامه با هدف معرفی کتاب و اهل قلم و پرداختن به مشکلات آنها در اولویتهای پایانی صدا و سیماست و در عوض به هر قیمتی خنداندن ولو با لودگی و تشویق کردن مردم به انجام هر کاری برای مقبول افتادن به داوران عصر جدید تلویزیون روی سر رسانه جای دارد، این چنین معرفی از کتاب در رسانه ملی جای تعجب بسیار و ابراز تأسف دارد. در واقع آنچه که نمیشود درک کرد، چرایی راه یافتن تصاویر و مفاهیمی برای زدن و تضعیف این عنصر قدیمی و سابق بر این پراحترام فرهنگی در رسانه ملی است.
همچنین باید این سوال را پرسید در شرایطی که در تمامی ایام شیوع کرونا در ایران از شبکهها مختلف صدا و سیما از مردم درخواست ماندن در منزل و خوانش کتاب میشود و در فضای مجازی نیز بارها و بارها کمپینها و حرکتهایی در این زمینه شکل میگیرد و مخاطبان به مطالعه دعوت میشوند، چرا این رسانه به خود جرأت میدهد در پربینندهترین بخش خود و در قالب تصویر یک سریال، از کتاب به عنوان ابزار حمل مواد مخدر یاد کند....
جناب آقای صدا و سیما
تمامی فعالان حوزه کتاب نیک میدانند که در فقره حضور کتاب در رسانه ملی نوعی تنگ نظری و ایجاد فیلترهای مختلف برای راه یافتن یک کتاب در صفحات تلویزیون و یا موجهای رادیو را میتوان دید، از وضعیت اقتصادی بد ناشران و موزعان نیز کدام اهل کتابی است که خبر نداشته باشد. غروب غریبانه اهل قلم هم سالهاست که در رسانه ملی جایی ندارد و جای آنها به سلبریتیهای اینستاگرامی و سیاسیون داده شده است. همه اینها و بسیاری از اتفاقات دیگر را اهل کتاب میدانند و دندان به گوشه جگر گذاشتهاند. اما اینکه در کنار این همه بیاعتنایی کار آنها، حرفهشان، محصول سالها خون دل خوردنشان، چیزی که مایه فخر زندگی و حتی شکل برجای مانده ازلی و ابدی دستورات دینی آنهاست در یک برنامه نمایشی سریالی، تحت لوای رسانه ملی ابزاری برای حمل و نقل مواد مخدر معرفی شود چیزی است مانند خراب شدن آوار بر سر آنها که شما زحمتش را کشیدید.
جناب آقای صدا و سیما
خلاصه این مقال اینکه لطف کنید به همان بیتوجهی خودتان به کتاب ادامه دهید و از این نوع توجههای خاص بکاهید.
نظرات