نگاهی به کتاب «مجله استبداد؛ نشریات ایران در عصر مشروطه»
چرا «مجله استبداد» در دوران مشروطهخواهی ایرانیان ناشناخته ماند؟
کتاب «مجله استبداد؛ نشریات ایران در عصر مشروطه» برای بررسی مطبوعات هجو و طنز سیاسی در دوران مشروطه، به معرفی نشریه نسبتاً ناشناختهای میپردازد و شرح مختصری از 34 شماره آن ارایه میدهد.
تمامی شمارههای این نشریه چاپ تهران بودند: نخست در مطبعه شرقی (شمارههای 1 تا 17)، سپس در مطبعه فاروس (شمارههای 18 تا 33) و در نهایت در مطبعه حبل المتین (شماره 34 و احتمالا شمارههایی که ممکن است بعد از این چاپ شده باشند). قطع مجله برای شمارههای 1 تا 17 به اندازه 5/16 * 5/20 سانتیمتر (که همان قطع ربعی است) و شمارههای بعدی به اندازۀ 5/16 * 10 سانتیمتر بوده است.
این نکته بسیار حایز اهمیت است که بلافاصله بعد از انقلاب مشروطه، ایران شاهد شکوفایی مطبوعات سیاسی بود. نشریات ادواری این دوره افزون بر گزارش وقایع و بازتاب اخبار داخلی و بینالمللی، نقش مهمی در ترویج و بحث افکاری داشتند که جنبش مشروطهخواهی مطرح کرده بود. شیوهای که این مطبوعات برای بازتاب اندیشههای مختلف برمیگزیدند تا فضای جدیدی برای بیان عقاید بگشایند، درخور توجه ویژه است.
«مجله استبداد» در طیف نشریات دوره مشروطه نمایانگر نوعی پیچیدگی است. این مجله نه نشریهای واقعا مشروطهخواه بود و نه نشریهای واقعا طرفدار استبداد، بلکه محتاطانه بین مواضع مختلف نوسان میکرد و شاید به همین دلیل هم در ادوار بعد فراموش و گمنام شد. همچنین با وجود همه ظرفیتهای بالقوه موجود درطنز و هجو، جنبه طنزآمیز و هجویه نشریه خیلی زود افول کرد. این واقعیت که بیشترین بخش از مطالب مجله تنها یک نویسنده داشت، ممکن است معطوف به بیمیلی شیخالممالک برای دخالت دادن دیگران در کار باشد یا شاید به این دلیل که دیگران هم برای پیوستن به او پیشقدم نمیشدند و تمایلی به همکاری نداشتند.
در این کتاب در پیشگفتار اشارهای به محتوای «مجله استبداد» شده و سپس چهار پیوست آورده شده است. در ادامه 34 شماره این نشریه به صورت افست آورده شده است. از راه بررسی وجوه مختلف این نشریه (از جمله شکل و اندازه، خوانندگان احتمالی، تغییر در لحن و محتوا و نیز نقش سردبیر آن) در ارتباط با زمینه کلیتر حوادث و کشمکشهای سیاسی، شاید بتوان تنشهای مکرر میان عقاید و ایدئولوژیهای مخالف را در نظر آورد و به نقش هجوپرداز به مثابه ناظری حساس که میکوشد تا با توسل به کنایه وقایع پیچیده روزگاری آشفته را ثبت کند، اشاره کرد.
ادوارد براون همچنین در چند مکتوب به آشنایی اولیهاش با شیخ الممالک در تابستان 1305 هجری قمری در کرمان اشاره میکند. شیخ نیز بعدها به یاد دوستی قدیمی با براون شمارههای نشریه را برای او میفرستاد. یکی از نخستین اشارهھایی را که به شیخ مھدی قمی شده، میتوان در خاطرات سفر سال 1888 براون، یعنی در کتاب «یک سال در میان ایرانیان» پیدا کرد. در این اثر براون اغلب از ذکر کامل نام شیخ مھدی خودداری کرده و از او با نام شیخ جلیل القدر قمی یاد میکند.
پیشگفتار نویسنده برای این کتاب در اصل مقاله مهمی است درباره نشریات طنز در دوران مشروطه و همچنین توضیحاتی درباره تاریخچه نشریه استبداد و تحلیلی درباره 34 شماره از این نشریه. بخش اعظم کتاب نیز انتشار این 34 شماره از نشریه استبداد است که بین سالھای 1325تا 1326 ه.ق (برابر با سال ھای 1286 تا 1287 ه.ش.و 1907 تا 1908 م) در تھران منتشر میشد. کتاب همچنین فهرست اعلام خوبی هم دارد که برای بهتر خواندن مخاطبان و همچنین تحقیقات موضوعی روی این نشریه بسیار مفید است.
قیصری درباره دوره زمانی انتشار این نشریه نوشته است: «روزنامه صوراسرافیل انتشار خود را در 17 ربیع الثانی 1325 (30 مه 1907) با ستون ھجو و طنز مشھور دھخدا به نام «چرند و پرند» آغاز کرد و مجله استبداد انتشار خود را پیش از معاھده روس و انگلیس در ماه اوت 1907، که به حمایت روسھا از محمدعلی شاه در مخالفتش با مشروطه انجامید، آغاز کرده بود. ھجونامه ترکی- آذری ملانصرالدین، که ناظر به اوضاع ایران نیز بود و به دست خوانندگان ایرانی هم میرسید، در هفتم آوریل 1907 در تفلیس آغاز به کار کرده بود.»
قیصری در بخشی از پیشگفتار این کتاب نوشته است: «مجله استبداد در بخشھای آغازینش و در برخی مواقع که خوانندگان را مستقیماً مورد خطاب قرار میدھد برای رساندن پیامش از سبک محاورهایی و غیر رسمی استفاده میکند. چه در سرمقالات و چه در جاھای دیگر بارھا اشاره شده است که مجله مخصوص گروھی از نخبگان فرھیخته و تحصیلکرده نیست بلکه عموم مردم را در نظر دارد. پیش فرض مھم این است که برای جلب مخاطب عام سبک باید ساده، جذاب و سرراست باشد و از عبارات پیچیده و استعارات دشوار باید پرھیز گردد.
قطعهای که تحت عنوان «ندای طفل مشروطه» در شمارهھای 10 و 11 آمده، از چنین سبکی برخوردار است و نیز نمونه خوبی از پیام مشروطهخواھانه نشریه است که اینک دیگرآن را به وضوح بیان میکند: ای یاران! ای برادران! ای ھم وطنان! من طفلی ھستم چھارده ماھه! اگر مرا نمیشناسید بگویم تا بشناسید. پدرم عدالت الدوله و مادرم ایران الملوک است. پدرم در ھر ولایتی که رفت یک زنی گرفت. اول زنی که گرفت در انگلیس گرفت. پدرم مسلمان است و مسلمان میتواند زن عیسوی بگیرد. در انگلیس وقتی که پسرش به دنیا آمد بزرگش کردند. او حالا مردی شده محترم و متشخص و مقتدر. ھم او خوب به درد انگلیسھا میخورد، ھم انگلیسھا قدر او را می دانند. برادرم با اینکه در انگلیس است باطنا مسلمان است اما تقیه میکند.»
ادبیات جنبش مشروطه ایران، همانند بسیاری از تحولات و انقلابهای مدرن، رگههای غنی و متنوعی از هجو و طنز سیاسی را در اشکال گوناگون دربر داشت. مقالات مطبوعاتی، رسالات و اشعار سیاسی مواضع متفاوت و تازهای را در یک موقعیت چند چهره و موقعیت تاریخی بیان می کردند. بر این منوال نگارش هجو و طنز سیاسی را میتوان در طی دههای بررسی کرد که هم مبشر آغازهایی نو بود (مانند گسترش سریع رسانههای جمعی، رشد افکار عمومی ملی و بینالمللی، تأثیرات متقابل و وامگیریها در زمینه هجو و طنز سیاسی، چه در لحن و چه در شکل آن) و هم خبر از فرجامهایی میداد (مانند پایان وابستگی ضمنی طنز به ادبیات کلاسیک فارسی که دربردارنده کنایات و لطایف ادبی ظریفی بود که فهمشان تنها در ذهنی و زبانی ساخته و پرداخته میشد)؛ آغازها و فرجامهایی که معمولاً در پیوند با مفاهیم کلی سنت و مدرنیته نگریسته و بررسی میگردند.
هجو و طنز سیاسی اغلب به وسیله نویسندگان و شاعرانی به کار بسته میشد که خواهان تحول و اصلاحات بودند. در واقع گرایش آنها به تحول رهیافت و ذهنیتی پویا به آنان بخشیده بود، ذهنیتی که بسیاری از مخالفانشان اغلب فاقد آن بودند. هجوپردازان مهارت چشمگیری را در رویارویی با موضوعات اجتماعی و فرهنگی عوام به کار میگرفتند تا ادعاهای پوچ و مخرب را برملا سازند و به ریشخند آرند و از این راه خوانندگانشان را متحول سازند. همین قضیه در مورد استفاده از کاریکاتور در طنز و هجویههای مصور هم صادق بود. در مقابل کسانی که مخالف تحول بودند، اغلب اهل طنز نبودند و در اظهارنظرهایشان از سر خشم به فحاشی متوسل میشدند و به طور مستقیم به تحولخواهان حمله میکردند و آنها را به بیاخلاقی، عناد، مکر سیاسی و حتی ارتداد متهم میکردند و در نتیجه ناخواسته آب به آسیاب مخالفان خود میریختند.
درباره نویسنده
علی قیصری، استاد تاریخ در دانشگاه سان دیاگو آمریکاست. عمده کار فکری و پژوهشی او بر جریانات فکری در دوره قاجار و همچنین تاریخ اندیشه در ایران و البته مباحث مربوط به تاریخ و جریانهای روشنفکری است. او فارغ التحصیل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در رشته علوم سیاسی است. بعدها این نویسنده و پژوهشگر دکترای خود را در رشته تاریخ از دانشگاه آکسفورد اخذ کرد. از جمله تالیفات منتشر شده او در ایران میتوان به این موارد اشاره کرد: «روشنفکران ایران در قرن بیستم» ترجمه محمد دهقانی، «حرفی از هزاران کاندر عبارت آمد: تبریز و رشت در دوره مشروطیت (خاطرات حاج محمد تقی جورابچی)»، ترجمه مشترک با شادروان حمید عنایت از رساله مشهور امانوئل کانت با عنوان «بنیاد مابعد الطبیعه اخلاق»، «ماکس شلر و پدیدار شناسی: مجموعه مقالات – گزینش و ترجمه»، «زمان از دیدگاه کانت و چند مقاله دیگر» و غیره. به قلم قیصری همچنین مقالات متعددی نیز به زبان انگلیسی در موضوعات مختلف ایرانشناسی منتشر شده است.
نشر تاریخ ایران کتاب «مجله استبداد: نشریات ایران در عصر مشروطه» را به کوشش و نگارش علی قیصری در 744 صفحه شمارگان هزار نسخه و بهای 70 هزار تومان منتشر کرد.
نظر شما