وی با اشاره به اینکه میرمهنا یک دزد دریایی در زمان کریمخان زند بوده، گفت: درواقع پدر میرمهنا حاکم بندر ریگ در استان بوشهر بوده. در آن زمان هلندیها با پدرش وارد مذاکره میشوند و جزیره خارک را اجاره میکنند و این مساله سبب ناراحتی میرمهنا میشود و براین اساس پدرش را کنار میزند و خودش قدرت را به دست میگیرد و وارد مبارزه با هلندیها میشود.
دزد دریایی که به قهرمان ملی تبدیل شده است
به گفته توزندهجانی، در آن زمان دو کمپانی قدرتمند غربی به نامهای کمپانی هندشرقی و کمپانی هلندشرقی در خلیج فارس و هندوستان و بقیه نقاط دنیا فعالیت میکردند. درواقع هلندیها برای رقابت با انگلیسیها وارد منطقه شده بودند. در زمانی که میرمهنا با هلندیها درگیر میشود اتفاق مهمی پیش میآید و آن هم حمله میرمهنا به یک کشتی انگلیسی است که ظاهرا به مقصد بصره در حرکت بوده و وسایل آن را غارت میکند. وقتی این خبر به گوش تاجران ایرانی در بندرعباس میرسد، آنها برعلیه انگلیسیها شورش میکنند و این حرکت سبب میشود در تاریخ ایران از میرمهنا به عنوان یک شخصیت برجسته ضداستعماری نام برده شود، حتی نویسندهای مانند نادر ابراهیمی اثری درباره زندگی میرمهنا نوشته و میرمهنا را به یک قهرمان ملی تبدیل کرده است.
این نویسنده و منتقد ادبی، در ادامه بیان کرد: درحالیکه وقتی میخواستم این رمان را بنویسم تحقیقاتی کردم که نشان میدهد اینگونه نبوده و میرمهنا یک دزد دریایی بوده و باعث مزاحمت برای کشتیها میشده و شکایتهایی از او به کریم خان زند میشده، تا اینکه یکبار هندیها به کریم خان زند شکایت میکنند و میرمهنا دستگیر میشود و به جای او برادرش میرحسین حاکم ریگ میشود. میرمهنا به همراه چند نفر از دستیارانش در زندان شیراز حبس میشوند تا اینکه بالاخره میرمهنا از زندان آزاد میشود و از شیراز تا بندر ریگ که مسیری طولانی است را پیاده میرود و دوباره قدرت را به دست میگیرد و وارد مبارزه با هلندیها میشود و موفق میشود هلندیها را از جزیره خارک بیرون کند اما یکسری اتفاقات داخلی رخ میدهد و جنگ قدرتی درمیگیرد و میرمهنا را کنار میزنند. او به بصره میرود و حاکم بصره که دل خونی از میرمهنا دارد به دلیل اینکه کشتیهایش را مورد حمله قرار داده، میر مهنا را اعدام میکند.
توزندهجانی همچنین به ضرورت پرداختن به موضوعات تاریخی در رمانها و داستانها اشاره کرد و گفت: گذشته میتواند چراغ راه آینده باشد و ما میتوانیم با خواندن تاریخ به نقاط قوت و ضعفمان غلبه کنیم. از سویی کتابهای تاریخی، خشک و بیروحاند و ممکن است نوجوانان حوصله خواندن آنها را نداشته باشند. اگر مطالب تاریخی به صورت داستان کوتاه یا رمان درآید تاثیرگذاری بیشتری دارد و در ذهن ماندگارتر است کما اینکه برای ما به عنوان نسل قدیمیتر هم اینچنین بود و مطالبی که در رمانها و داستانها میخواندیم در ذهنمان ماندگارتر بود. مثلا کتاب «جنگ و صلح» تولستوی بااینکه یک رمان است اما دستمایهاش از حمله ناپلئون به مسکو گرفته شده که خیلی بیشتر در ذهنمان ماندگار شده است.
نظر شما