یک عطارپژوه پیشکسوت، تعبیر عطار از درد را از نکات برجسته اندیشه وی خواند و گفت: درد از نگاه عطار شور و شوقی است که به انسان عارف نیرو و توان میدهد و او را به سرچشمه کمال میرساند.
اشرفزاده در ابتدا عطار را از زبان خود عطار معرفی کرد و گفت: عطار نیشابوری، خود و ارزش کارش را در مصیبتنامه، اینگونه معرفی میکند:
یعلم اللّه گر سخن گفتار را / بود مثلی یا بود عطار را
در سخن اعجوبه آفاق اوست / خاتم الشعرا علی الاطلاق اوست
درد را جز آدمی درخورد نیست
اشرفزاده یکی از مهمترین مطالب مطرح شده در آثار عطار را مسئله درد خواند و گفت: درد از نظر عطار، شور و شوقی است که در وجود انسان پیدا میشود و انسان عارف با توشه این شور و شوق، دیوانهوار راه رسیدن به خدا را طی میکند و از سختی مسیر، هراسی ندارد:
بس که خشکی بس که دریا بر ره است / تا نپنداری که راهی کوته است
شیرمردی باید این ره را شگرف / زان که ره دور است و دریا ژرف ژرف
وی افزود: عطار نیشابوری عشق را بهعنوان نشانی از انسانیت، کافی نمیداند، هرچند بسیاری از عرفا عشق را وجه تمایز انسان و فرشته میخوانند و معتقدند که خداوند، تنها در وجود انسان عشق را نهادینه کرده، چنانکه سعدی شیرازی میگوید:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند / گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
یعنی خمیر مایه وجود آدمی با شراب عشقِ الهی عجین شده و این عشق بهطور فطری در وجود انسان قرار گرفته است.
خاک دل آن روز که میبیختند / شبنمی از عشق در او ریختند
دل که به این قطره غم اندود شد / بود کبابی که نمک سود شد»
این عطارپژوه ادامه داد: فردی مثل حافظ شیرازی نیز که اوج عرفان اسلامی را میتوان در غزلیات او دید، نظرش نسبت به فرشتگان و انسان همین است؛ یعنی او هم معتقد است:
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز
اشرفزاده یادآور شد: اما عطار نیشابوری برخلاف سایر عرفا میگوید که عشق در کل هستی جاری است؛ همه هستی از عشق است و از عشق به وجود آمده، فرشتگان هم از عشق به وجود آمدند، عشق در ذات آنها وجود دارد؛ همانطور که در ذات انسان، آسمان، دریا و کل هستی عشق جاری است تا جایی که دریا، از عشق الهی شور برمیآورد و موج میزند.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وی اضافه کرد: بنابراین کل هستی عاشق است و آن چیزی که انسان را به فرشتگان برتری میدهد، درد است و نه عشق؛ این درد، همان شوقی است که عاشق بهوسیله آن سر از پا نشناخته، ره طی میکند.
قدسیان را عشق هست و درد نیست / درد را جز آدمی درخورد نیست
مدیر گروه ادبیات فارسی پردیس شهید بهشتی دانشگاه فرهنگیان همچنین، گفت: یکی از نکات برجسته اندیشه عطار، همین تعبیر او از درد است؛ شور و شوقی که به انسان عارف نیرو و توان میدهد و او را به سرچشمه کمال میرساند.
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است / به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست
منطقالطیر برجستهترین اثر عطار نیشابوری
اشرفزاده در ادامه به معرفی آثار عطار پرداخت و گفت: آثار هفتگانه عطار نیشابوری مصیبتنامه، الهینامه، اسرارنامه، تذکرهالاولیا، منطقالطیر، مختارنامه و دیوان اشعار وی است، مختارنامه شامل 50 باب از رباعیات عطار نیشابوری است که خود، آنها را جمعآوری، موضوعبندی و ارائه کرده است و اگر میخواهید برخی از اندیشههای حافظ را ببینید، میتوانید باب ۴۳، ۴۴ و ۴۵ مختارنامه را مطالعه کنید. در همین مختارنامه شما رباعیاتی را میبینید که برخی به اشتباه و نادانسته به خیام نسبت میدهند.
وی افزود: تذکره الاولیا شامل دو قسمت است؛ باب اول آن از امام جعفر صادق (ع) شروع میشود و باب هفتاد و دوم به حسین منصور حلاج میپردازد، در قسمت دوم تذکرهالاولیا در باب ۹۷ در مورد امام موسی کاظم (ع) سخن میگوید که این نشان از ارادت خاص عطار نیشابوری به خاندان رسول خدا است.
این عطارپژوه، برجستهترین اثر عطار را منطقالطیر خواند و اضافه کرد: از بین آثاری که ذکر کردم، منطقالطیر برجستهترین است؛ چون اولین کتابِ منظومِ رمزیِ عارفانهای است که در زبان فارسی سروده شده و این نشان میدهد که عطار عارفی شاعر است.
عطار؛ عارفی شاعر
این استاد ادبیات ضمن معرفی عطار به عنوان شاعری عارف گفت: فرق است میان شاعرِ عارف و عارفِ شاعر؛ شاعر عارف ذاتا شاعر است و با توجه به سیر و سلوک خویش و آشنایی با اصطلاحات عرفانی، شعرش را در برخی موارد در خدمت عرفان گذاشته و مطالب عرفانی را ذکر میکند اما بیشتر شعرش شاعرانه است تا عارفانه، مثل سعدی شیرازی که بهتمام معنا شاعر است و برجستهترین شاعر غزلسرای فارسی است و شما میبینید که در شعرهایِ اغلب غناییش، مطالب عرفانی را ذکر میکند.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وی ادامه داد: بیت ذکر شده از غزل بسیار زیبایی است که سعدی، شاعری عارف آن را سروده اما، عارف شاعر کسی است که اول مراحل سیر و سلوک را به کمال رساند و هنگامی که راه کمال را طی کرد، مطالب عارفانه بسیار زیبا را به زبان عاشقانه یا رمزی ذکر کند؛ طوریکه دیگران بیشتر توجه به مسئله عرفان داشته باشند تا شعر و از این جهت عطار نیشابوری عارفی است شاعر.
اشعار عطار، راهگشای جوان مسلمان امروزی
اشرفزاده در پاسخ به این سوال که اشعار عطار چه دستاوردی برای انسان امروز دارد؟، گفت: عطار در زمان خود پیر اسرار بوده و همه به او عظمت میدادند؛ طوری که شیخمحمود شبستری، از عارفان و شاعران سده هشتم هجری میگوید «که مرا از شاعری خود عار ناید / که در صد قرن چون عطار ناید»، وقتی اینگونه مورد توجه بوده باید از خود پرسید آیا اشعار عطار میتواند راهگشایی برای نسل امروز باشد؟ هرچند سوال مشکلی است اما باید دید که ما میخواهیم از چه زاویه دیدی نگاه کنیم؛ اگر از دید اسلامی نگاه کنیم و جوانان مسلمان امروز را در نظر بگیریم، بله میتواند راهگشا باشد چراکه عطار در آثارش عرض ارادت ویژه نسبت به خاندان حضرت رسول خدا (ص) ابراز کرده است.
وی ادامه داد: عطار اهل سنت است اما نسبت به حضرت علی (ع) مشتاقانه صحبت و عرض ارادت میکند، در مورد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با ارادت خاصی صحبت میکند، حتی هنگامی که در مورد شهادت امام حسین (ع) صحبت میکند، ضجه میزند و کسانی که ایشان را به شهادت رساندند کافر میخواند؛ «کفرم آید، هر که این را دین شمرد / قطع باد از بن، زفانی کاین شمرد».
این عطارپژوه همچنین گفت: عطار در کتاب تذکره الاولیا در مورد امام جعفر صادق (ع) و امام موسیکاظم (ع) بهزیبایی سخن میگوید؛ پس عطار میتواند برای جامعه امروز شوقانگیز باشد؛ برای کسانی که اهل شریعتاند و اسلام را محور زندگی خود قرار دادند.
عطار به ما آموخت دیگران را قضاوت نکنیم
مدیر گروه ادبیات فارسی پردیس شهید بهشتی دانشگاه فرهنگیان اضافه کرد: از جهت انسانی نیز عطار نیشابوری، همه انسانها را خلق خدا میداند و قابل احترام، یکی از حرفهای عمدهای که عطار در کتابهایش میزند این است که از روی ظاهر انسانها را قضاوت نکنیم چراکه حقیقت مطلق دست خداست.
اشرفزاده افزود: عطار، مقام انسان و جایگاه او را والا در نظر میگیرد، چنانکه در تذکره الاولیا داستانی را از ذوالنون مصری نقل میکند بدین شرح: نقل است که ذوالنون مصری گفت: «در سفری بودم. صحرا پر از برف بود. گبری (انسان کافر) را دیدم دامن در سرافکنده و از صحرای برف میرفت و ارزن میپاشید. گفتم: «ای دهقان، چه دانه میپاشی؟» گفت: «مرغکان، چینه نمییابند؛ دانه میپاشم تا این تخم به برآید و خدای به من رحمت کند.» گفتم: «دانهای که بیگانه پاشد، «او» نپذیرد.» گفت: «اگر نپذیرد، آنچه میکنم بیند؟» گفتم: «بیند.» گفت: «مرا این بس باشد.» پس ذوالنون گفت: «چون به حج رفتم، آن گبر را عاشق آسا در طواف دیدم. گفت: «دیدی که دید و پذیرفت و آن تخم به برآمد و مرا آشنایی داد و آگاهی بخشید و به خانه خودم خواند؟» از آن سخن در شور شدم. گفتم: «خداوندا، بهشتی به مشتی ارزن، ارزان، به گبری چهل ساله میفروشی؟» هاتفی آواز داد: «دوست، هر که را خواند، نه به علت خواند و هر که را راند، نه به علت راند.»
عطارپژوهی در سال گذشته کمرونق بود
دکتر اشرف زاده در انتها اوضاع عطارپژوهی در سال گذشته را کمرونق خواند و گفت: اگر از جهت تولید کتاب و مقاله بخواهیم نظر دهیم، سال گذشته بجز تصحیح استاد شفیعی کدکنی که کار بسیار ارزشمندی بود، اثری ندیدم، البته این اتفاق دلیل بر این نیست که کاری انجام نشده باشد؛ چراکه وضع کاغذ و انتشار کتاب بسیار مشکل است، خود من بر پندنامه عطار شرحی نوشتم در ۷۰ صفحه، که چاپ نشد درواقع اگر بپرسید درکل سال گذشته کاری انجام شده یا خیر، باید بگویم خدا میداند و بس!
نظر شما