یک عضو هیات علمی دانشگاه قم در یادداشتی با اشاره به مطالعات بابایی از قرآنپژوهی گرفته تا دانش دستور و نگارش، حافظشناسی، مثنوی پژوهی، کلام جدید و مباحث اجتماعی، سیاسی، نوشت: گستره مطالعاتی استاد بابایی، او را به استادان پیشین و بسیاردان نزدیک میکند.
همه کسانی که با او ارتباطی پیدا میکردند، از قریحه خوش او در نگارش و تدریس، به نیکی سخن میگفتند. بهخاطر نوعی همپیشگی که با حضرت ایشان داشتم (که همان سالها ویراستار مجله آینه پژوهش شده بودم و در دانشگاه هم درس میدادم) کنجکاوتر بودم که جنس ویرایش او را ببینم و محک بزنم؛ چرا که از آن زمان آرام آرام «ویرگولاستاران» زیاد میشدند و تشخیص سره از ناسره، تنها با دیدن جنس کار، مقدور بود. خوشبختانه در اکثر موارد میتوان قدرت ویرایش یک ویراستار را از نوشتههای اصیل او به حیث یک نویسنده، تشخیص داد و من هم با دیدن یکی دو نوشته سهل و روان از ایشان، به انسجام فکری و استواری نثر او پی بردم.
جمع قابلتوجهی از طلاب فاضل اهل قلم در آن سالها، در کلاسهای نویسندگی استاد بابایی حاضر شده و از شیوههای علمی و زنده استاد در مضمون پروری و تنوع در جملهبندی، بهره میبردند. افسوس که حوزههای علمی، این ضرورت را چندان جدی نگرفتند و نمیگیرند و ارزش کار امسال استاد بابایی تنها برای عدهای خاص و مشتاق، معلوم و پیدا بوده است.
خوشبختانه برخی از تجارب او در زمینه درستنویسی، سادهنویسی و زیبانویسی بعدها در قالب کتابی نظاممند و خودآموز (با نام: بهتر بنویسیم) بارها به چاپ رسید و اکنون هم نیز بهمنزله کتابی درسی در دسترس است. تصور کنید اینهمه آثار قلمی که از اهل فضل در حوزهها حاصل میشود، با فرض بر غنای محتوا و داشتن ایده یا نگاهی تازه، اگر همراه میشد با استواری دستوری و جذابیت ادبی یا دستکم سلاست نثر و ... چقدر موجب سربلندی و حوزهها میشد.
چند سال بعد که مقرر شد به مأموریتی آموزشی اعزام شوم، از استاد بابایی خواستم که زحمت ویرایش مجله آینه پژوهش را تقبل کند و ایشان هم پذیرفت و این شد بهانهای برای دیدارها و نشستهای مشترک. بیشتر گستره مطالعاتی استاد بابایی، او را به استادان پیشین و بسیاردان نزدیک میکند، چراکه از قرآن پژوهی گرفته تا دانش دستور و نگارش، حافظشناسی، مثنوی پژوهی، کلام جدید و مباحث اجتماعی - سیاسی و ... حرف و حدیثی شنیدنی داشته است.
صراحت لهجه و شفافیت زبانی استاد بابایی، برخاسته از فکری مستقیم و نظاممند است که دچار تشویش نشده و میداند که هر اندوختهای را در کجا قرار دهد و چگونه از آن بهره گیرد.
در سالهای اخیر، هر وقت از کسی درباره دینداری و دردمندی نسبت به دین، سخنی شنیدم، لامحاله شخصیت استاد بابایی در خاطرم تداعی شد. همواره او را دارای دغدغه دینی دیدم و میدانم برای رفع این نیاز درونی بخش هنگفتی از انرژی و توان خود را از جوانی تا دوره کمال، صرف کرد.
بابایی ذوقی سلیم برای سرایش شعر نیز داشت که متأسفانه در ضبط و نشر آن اشعار هیچگاه جدی نبود و تنها برخی از دوستان نزدیک، توفیق شنیدن و خواندن آنها را داشتند. استعداد درخور ستایشی نیز برای درک موسیقی اصیل و سنتی ایرانی داشت که با تعصبی غیرمتوقع (!) از آن پاسداری میکرد.
نظر شما