صنعت نشر در آستانه زمین خوردن است
بررسی وضعیت نشر در دوران کرونا و پساکرونا در گفتوگو با رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان
پرداخت فوری وام بلاعوض یکی از حیاتیترین اقدامها در این زمینه است. در اسفند ماه در این رابطه با مسئولان صحبت کردیم و هشدار دادیم که چیزی نمانده فعالیتهای مرتبط به نشر از میان برود. خیلی از این مراکز کوچک و بزرگ، از ناشران گرفته تا چاپخانه داران، لیتوگرافان و...طی این یکی – دو ماه قادر به پرداخت حقوق کارکنان خود نبوده اند؛
در روزهای اخیر طرحی مبنی بر برگزاری مجازی نمایشگاه کتاب تهران مطرح شده، با توجه به شرایط و محدودیتهای احتمالی پیش رو، عملی شدن چنین مسألهای را ممکن میدانید؟
سرانجام تمام گفتههایی که طی این ایام شنیده و خوانده اید منوط به تصمیمگیری شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب تهران است؛ از زمان برگزاری این رویداد علمی- فرهنگی گرفته تا نحوه برپایی آن همه به نظر نهایی اعضای شورا بستگی دارد. از آنجایی که من هم بهعنوان نماینده اتحادیه ناشران و کتابفروشان در این شورا حضور دارم تأکید میکنم که هیچ تصمیمی درباره این طرح گرفته نشده چراکه منتظر نظر و اعلام ستاد ملی کرونا هستیم.
برخی اهالی فرهنگ از این گفتهاند که وقتی صحبتهایی از برگزاری مجازی نمایشگاه بولونیا به میان آمده پس ما هم میتوانیم کاری مشابه انجام بدهیم.
مقایسه این دوستان از پایه و اساس اشتباه است؛ شرایط و سبک برپایی نمایشگاه کتاب کشورهای مختلف آنقدر متفاوت از یکدیگر و بویژه نمایشگاه کتاب تهران است که نمیتوان چنین سخنی به میان آورد. برخی از نمایشگاهها به شکل کاملاً فرهنگی و بدون فروش هیچ کتابی برگزار میشوند؛ برخی دیگر تجاری و همراه با خرید و فروش رایت کتاب همراه هستند و تعدادی هم نظیر نمایشگاه کتاب تهران به شکل فروشگاهی برپا میشوند؛ تازه این صرف نظر از تفاوت امکانات و حتی محدودیتهای پیش روی هر کدام آنهاست. این تنها چند مدل از انواع نمایشگاهها بود؛ در چنین شرایطی برخی دوستان چطور نسخه واحد و شبیه دیگر نمایشگاهها برای خودمان میپیچند؟ حالا بگذارید درباره برخی از آسیبهایی که متوجه طرح برگزاری نمایشگاه کتاب است صحبت کنیم. برخی تأکید دارند که این شیوه راهی برای پالایش ناشر نماها است و حتی از آنهایی که سالانه تعداد کمی کتاب در دسترس علاقهمندان قرار میدهند سخن به میان آورده اند؛ این یعنی توجه به کمیت به جای کیفیت!
حتی برخی تأکید کردهاند که ازاین طریق ناشران حرفهای از غیرحرفهای جدا میشوند.
بله و اتفاقاً همین گفته غیرحرفهای است؛ وقتی بحث مقایسه کمیت و کیفیت به میان آید جای آن ناشری که بیش از پانزده سال سرمایه و هستی خود را صرف آن میکند که در نهایت فرهنگنامهای همچون معین منتشر کند کجاست؟ آن وقت ناشری که کتابهایش همچون جزوه بسرعت منتشر میشود و توجهی به استانداردها هم ندارد حتماً برتر میشود! اینجا میتوان کمیت را مقیاسی برای حرفهای بودن دانست؟ منکر فعالیت برخی ناشرنماها نیستم اما چنین بحثی را که نمیتوان به همه اهالی صنف نشر نسبت داد. نشر را با کمیت نمیتوان سنجید، عملکرد عرصه کتاب و فعالیتهای مرتبط به آن برعکس اظهارنظرهای غلط برخی به هیچ وجه کمی نیست. در بین همکاران ناشر، دوستانی را میشناسم که کار ترجمه فلان کتاب خود را زودتر از دیگر ناشران شروع کردهاند اما بیتوجه به مسابقهای که برخی قائل هستند حتی یک سال دیرتر از دیگران کار را به پایان میرساند. چرا؟ برای اینکه برای نتیجه کار و از سویی مخاطب اهمیت قائل است. در چنین شرایطی که برخی به خود اجازه میدهند حرفهای بودن را مصادف با تعداد عنوانهای بیشتر میدانند باید پرسید که پس نقش کیفیت در این بین چه میشود.
یکی دیگر از آسیبهای این طرح را میتوان در دیده شدن هر چه بیشتر ناشران بزرگ و معروف و کنار رفتن ناشران کوچکتر دانست؟
بله و بهطور قطع چنین اتفاقی رخ خواهد داد. طی هفت- هشت سال اخیر در برپایی نمایشگاه کتاب تلاش شده تا جاهای پرتتر به ناشران معروف اختصاص داده شود؛ چراکه مخاطبان وقتی بهدنبال پیدا کردن غرفه این ناشران هستند در مسیر خود از کنار غرفه ناشران ناشناختهتر هم رد میشوند و آنان هم از این طریق فرصت عرضه ویترین آثار خود را پیدا میکنند. در صورتی که اگر با شرایط فعلی و امکاناتی که در دسترس است نمایشگاه کتاب بهشکل مجازی برگزار شود مخاطب آنقدر حوصله ندارد که میان کتابهای تمام ناشران جستوجو کند؛ از همان اول به سراغ چند نشری که میشناسد میرود و چند کتابی که بخواهد ، تهیه میکند. با وجود آنکه یکی از مخالفان جدی برپایی فروشگاهی نمایشگاه کتاب هستم اما در شرایط فعلی امکان دیگری نداریم چراکه بدنه نشر از نظر اقتصادی وابستگی بسیاری به نمایشگاه کتاب تهران دارد و حالا تصور کنید عملی شدن چنین طرحی با نقاط ضعف متعددی که متوجه آن است چه آسیبی بهدنبال خواهد داشت و چطور به کنار رفتن ناشران کوچکتر میانجامد. سؤال دیگری میپرسم، فلسفه نمایشگاه کتاب مجازی چیست؟ امکان ورق زدن کتاب که وجود ندارد، مخاطبی که آنقدر به دنیای مجازی وارد است و سواد اینترنت دارد که لزوماً نیازی به این نمایشگاه ندارد، هر زمانی قادر به خرید اینترنتی کتابهای خود است؛ او در صورتی از نمایشگاه بازدید میکند که شکل فیزیکی داشته باشد، بتواند میان غرفه و کتابهای آنان رفته، از تازههای نشر در تعامل با غرفه داران باخبر شده و در نهایت کتابهایی را خریداری کند؛ حتی در نحوه اختصاص یارانه به مخاطبان هم اخلال ایجاد میشود چراکه مخاطب بدون بررسی کیفیت چاپ و توجه به ترجمه و... ناچار به خرید میشود و حتی فضای گفتمان میان اهالی کتاب و نشر با مخاطبان نیز از میان میرود.
از نظر زیرساختهای شبکه ارتباطی مجازی با چه مسائلی روبهرو خواهیم شد؟
همین الان بهدلیل تعطیلی مدارس، دانشگاهها و دیگر مراکز آموزشی و برقراری بخشی از کلاسها به شکل آنلاین، اینترنت به اندازه کافی با مشکل روبهرو شده، حالا در این شرایط چطور برخی دوستان از برگزاری مجازی نمایشگاه کتاب، آن هم با چنین حجم بالایی از عنوان کتابها و تعداد ناشران صحبت میکنند؟ آنهایی که به احتمال برگزاری مجازی نمایشگاه کتاب بولونیا اشاره میکنند اولاً باید بدانند این نمایشگاه به هیچ وجه فروش کتاب ندارد. از سوی دیگر امکانات و زیرساختهای ما که با آنها برابری نمیکند که چنین قیاسی کنیم. طرح چنین پیشنهادی درست مثل این است که بگوییم از این به بعد المپیک را به شکل مجازی برگزار میکنیم! طرحهایی اینچنین نه تنها سرانجام درستی ندارند بلکه حتی ممکن است تمرکز شورای سیاستگذاری را نیز به هم بریزد.
بویژه در شرایط فعلی که بحث ضرورت حمایت وزارت ارشاد از اهالی فرهنگ مطرح است و باید راهکارهایی به این منظور پیدا کرد.
اتفاقاً این به هم ریختن تمرکز مسئولان منجر به بروز مشکلات بیشتری میشود؛ اوضاع و احوالی که نگرانی از گسترش هرچه بیشتر این بیماری ایجاد کرده به اندازه کافی شرایط و برنامهریزیها را مشکل کرده که دیگر به چنین حواس پرتیهایی نیاز نباشد. در شرایط فعلی صنعت نشر یکی از مهمترین دغدغههایی که باید چارهای برای آن اندیشید کمک به حفظ حیات این بخش مهم فرهنگمان است. در تأیید کاربردی بودن این طرح حتی برخی بههمکاری اداره پست اشاره کردهاند؛ با توجه به افزایش کار این اداره برگزاری نمایشگاه کتاب مجازی آنقدر بار زیادی به فعالیتهای آن تزریق میکند که عملکرد عادی آن هم با مشکل روبهرو میشود. قصدم رد این طرح نیست، اما باید توجه کرد که هیچ کار جدیدی بدون بررسی همه جانبه جوانب آن و از سویی فراهم کردن زیرساختهای لازم امکان پذیر نیست و انجام عجولانه هزینه تراشی و زیر سؤال بردن منابع محدودمان را هم بهدنبال دارد.
تعطیلی دوماهه اخیر بخشهای مختلف نشر از جمله کتابفروشیها، چاپخانهها و توقف فعالیت ناشران چه آسیبی برای این قسمت فرهنگمان بهدنبال داشته؟
از آنجایی که بخش اعظمی از اقتصاد نشر وابسته به برگزاری نمایشگاه کتاب است؛ اغلب ناشران هر ساله از اواسط زمستان دست به انتشار کتابهایی که خواهان عرضه آنها در این رویداد فرهنگی هستند میزنند؛ بخشی از خرید و فروشهایی هم که در حوزههای مختلف نشر کتاب رخ میدهد به شکل امانی و با چک و سفته است. البته این روند عجیبی نیست چون ناشران سرمایههای چندانی در دست ندارند و زمستان سال 98 هم ناشران گمان میکردند اگر مثل قدیم خرید امانی و چکی انجام بدهند مشکلی نیست و حساب آنان با برگزاری نمایشگاه کتاب صاف میشود که این بیماری گریبان همه دنیا را گرفت. این مثال تنها درباره ناشران بود، بخشهایی که در سؤال شما به آنها اشاره شد تنها سه شغلی هستند که جزو این چرخه هستند؛ چرخه نشر با مشاغل متعددی روبهرو است که شاید بخش زیادی از آنها هیچگاه اسمشان هم به میان نیاید. حالا حیات کاری همه اینها بهخطر افتاده و امیدوارم تا این باقی مانده جان نشرمان از میان نرفته مسئولان خیلی فوری کاری کنند. وقتی تمرکز دستگاه تصمیم گیرنده به سمت طرحهای اینچنینی میرود آن نیاز آنی فراموش میشود و من از این بابت نگرانی بسیاری دارم.
به تعویق انداختن حق بیمه کارکنان این بخشها چقدر اثرگذار خواهد بود؟
یکی از اقدامات در مقطع فعلی تسهیلات بیمهای و به تعویق انداختن حق بیمه کارکنان بخشهای مختلف نشر به زمانی است که چرخه نشر دوباره حرکت کند. حتی برخی دوستان درخواست کردند که این پرداختها بخشیده شود؛ بحث به تعویق افتادن وامها بود اما سرموقع قسط های دوستان و همکاران را دریافت کردهاند. حالا تنها امیدمان به بسته حمایتی دولت است که شخص وزیر هم دربارهاش قول داده است. اسفند ماه، خواسته و مشکلاتمان را با مسئولان سلسله رتبههای مختلف درمیان گذاشتیم، از معاونت فرهنگی گرفته تا خود شخص وزیر که در جریان هستیم پیگیریهای بسیاری انجام داده است؛ حتی با معاون اول رئیس جمهوری هم درمیان گذاشتیم؛ از ضرورت حمایت آنی پیش از آغاز برگشت خوردن چکها صحبت کردیم تا چرخه نشر از حرکت نماند. به هر دلیلی نشد؛ اسفند و فروردین را از دست دادیم؛ نشرمان در حکم بیماری است که خون بسیاری از دست داده و حیات آن در خطر جدی است. کتابفروش چیزی نمانده تعطیل شود، فعالیت ناشر ما رو به خاموشی است، موزع له شده. مؤلف و مترجم با وضعیت امرار معاش خود دست به گریبان شده زودتر کاری کنید.
برش
بهعنوان رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان چه راهکاری برای عبور نشر از این بحران پیشنهاد میدهید؟
پرداخت فوری وام بلاعوض یکی از حیاتیترین اقدامها در این زمینه است. در اسفند ماه در این رابطه با مسئولان صحبت کردیم و هشدار دادیم که چیزی نمانده فعالیتهای مرتبط به نشر از میان برود. خیلی از این مراکز کوچک و بزرگ، از ناشران گرفته تا چاپخانه داران، لیتوگرافان و...طی این یکی – دو ماه قادر به پرداخت حقوق کارکنان خود نبوده اند؛ اگر حمایتی نشود باید شاهد بیکار شدن خیل عظیمی باشیم و به تبع آن صنعت نشرمان هم رو به خاموشی خواهد رفت. چیزی نمانده که کتابفروشان ما نابود شوند؛ البته در جریان هستیم که وزیر محترم ارشاد درصدد فراهم کردن وام کم بهره برای اهالی کتاب هستند و... اما همه این اتفاقات باید خیلی سریعتر رخ دهد. چکهای برگشتی از بیستم اسفند ماه شروع شده. دوستانی که پیشنهاد طرح میکنند اجازه بدهند اول چارهای برای این افراد اندیشیده شود و بعد به فکر اجرایی شدن یا نشدن طرحهایی باشند که در اولویت حیاتی نیستند. در عرصه کتاب با طیف گستردهای از فعالان روبهرو هستیم؛ در این بین دو سرمایه اصلی وجود دارد که در هیچ قسمت دیگر کشور مشابه آن را نداریم. نخست افراد فرهنگی که صاحب کاران این بخش هستند و عادت نکردهاند که پول خود را در جاهای پرسود بگذارند، سرمایهشان را جایی هزینه میکنند که برای مملکت فرهنگسازی میکند؛ چنین فردی خودش سرمایه به شمار میآید. مغازه چند 10 میلیارد تومانی که امکان بهره بریهای اقتصادی پرسودی از آن وجود دارد تبدیل به کتابفروشی شده و حالا لنگ حقوق اسفند ماه کارکنان خود است، حتی کارمندان و کارکنان این مراکز و کتابفروشیها هم افرادی هستند که با آدمهای معمولی تفاوت دارند؛ این افراد هم شاید اگر جای دیگری کار میکردند حقوق بهتری میگرفتند اما به فرهنگ تعلق خاطر دارند که ماندهاند. حرف من این است که چیزی نمانده این سرمایههای مهم از دست بروند؛ ای کاش تا دیر نشده کاری شود.
نظر شما