جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۳
مشغول دیروز و مستور امروز

حبیب‌الله مستوفی، ادیب، فرهنگ‌پژوه، معلم بازنشسته و فعال فرهنگی منطقه پاوه و اورامانات، در یادداشتی برای ایبنا به‌مناسبت روز معلم، نوشته است: آنچه بازنشسته را آزار می‌‌دهد، تفاوت نگاه و برخورد از جانب سیستمی است که بهترین سال‌های عمر را نثارش کرد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در کرمانشاه - حبیب‌الله مستوفی

هفتصد سال پیش حافظ چنین سرود:
از این سموم که بر طَرفِ بوستان بگذشت
عجبا! بوی گلی هست و رنگ نسترنی

درباره کرونا، اگر مانند خواجه رمز و رازگوی ادبیات ایران نیندیشیم، تاخت و تازش را در دو دهه ابتدایی قرن بیست و یکم بر مُلک مرئی و بخشی از ملک نامرئی نمی‌‌توانیم منکر شویم و مهمتر از آن ابهامی را که برای آینده ایجاد کرده است.

روز معلم امسال ما نیز به‌گونه‌ای کرونازده است. در سال‌های پیشین به این هفته که می‌‌رسیدیم، خارج از چگونگی محتوا، در سطح قالب و ظاهری روا، تب و تابی در آموزش و پرورش به وجود می‌‌آمد و بَیرق‌های معلم‌ستایی در کوی و برزَن برافراشته می‌‌شد و بر اساس یک قانون نانوشته، خود متولیان این نهاد تاثیرگذار کشور دست به کار می‌‌شدند تا از خود بگویند. اما امسال گویی همه چیز از تَب و تاب افتاده است. ستادهای برگزاری مراسم در ادارات آموزش و پرورش دیگر نگران هزینه، مکان برگزاری، چگونگی دعوت از معلمان و ... نیستند. اما آنچه هنوز در تب و تاب است و چون قلبی پُُرتپش همچنان خون‌رسان کسانی است که باید آینده را در دست بگیرند، معلم است و بس؛ که در کِشتی فضای مجازی هم، جایی برای خود باز کرده و در این دریای پُرتلاطم در فکر آموزش و حفظ رابطه‌اش با دانش آموزان حتی در آغوش خانواده‌ها است. اگرچه با برنامه و نرم افزاری «شاد» نام شادی رُخ در رُخ شدن فیزیکی با دانش آموز را از او ستانده‌ند، اما.. به قول سایه:
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

شاید در مورد کرونا بهترین شکل پرسش این نیست که بپرسیم چکار کرد؟ بلکه باید گفت چه کار که نکرد؟ اما خانه‌نشین کردن بارزترین کار عملی کرونا بود.

سیستم بورکراتیک اداری ما نیز حداقل از دوران پهلوی اول تا کنون کارش خانه‌نشین کردن افراد در دوره‌های سی ساله پس از خدمت است که آن را به زیور ظاهرِ پیش‌کسوتی و بازنشستگی زینت می‌‌بخشد، بازنشسته شدن و بازنشستگی چه باغی باشد سرسبز و فراخ و یا صحرایی بی‌درخت و داغ، موقعیت و شرایطی است در انتظار همه کارگران و کارمندان و از آن گریزی نیست. اما آنچه که در یک جامعه سامان یافته می‌‌توان و باید از آن گریز نمود، عدم توجه و در اولویت قرار ندادن این رنج‌دیدگان پار است که گنجی شایگان یعنی عمر خود را تقریباً رایگان در پای شکوفایی نسلی که اینک سُکان‌دار و تصمیم‌ساز است نهادند و البته به این کار خود، هم افتخار می‌‌کنند و هم به آن چون کار خَیری جاری در پیشگاه پروردگار سبحان امیدوارند.

آنچه بازنشسته را آزار می‌‌دهد، تفاوت نگاه و برخورد از جانب سیستمی (که بهترین سال‌های عمر را نثارش کرد) به او از وقتی که همیشه مشغولش می‌‌خواست (دوران خدمت) نسبت به حال که بیشتر مستورش می‌‌کند (دوران بازنشستگی) است

اما آموزش و پرورش
حدیث آموزش و پرورش و در اولویت بودن یا نبودنش درازدامن است و ورود مشروح به آن موضوع این نوشته نیست
ما در آموزش و پرورش از پذیرش دو نکته اساسی نباید غفلت کنیم؛
1- زمان حال، خوش یا ناخوش حاصل پار است
2- آموزش و پرورش بهترین نمایشگاه تداخل و هم‌پوشانی آینده و حال است
نکته اول بی‌نیاز از شرح است. مگر برای کسی که گذر زمان را نپذیرد، چون سخن را به درازا می‌‌کشد از آن می‌‌گذرم
اما درباره نکته دوم: تأثیر وضعیت حال بازنشستگان بر کار و توان معلمان شاغل و اثر وضع فعلی شاغلین بر انگیزه و آینده دانش‌آموزان بسیار روشن، ملموس و عیان است. این سه‌گانه (بازنشسته- معلم شاغل- دانش‌آموز) آینه‌های تمام نمایی هستند مقابل هم که گرمِ پرتو بخشی به یکدیگرند، اگر به هر دلیل بزرگ یا کوچکی (حتی در اثر آه سردِ برآمده از درون پرالتهاب سپیدمویی که پس از سی سال تلاش، اینک نگران فرزند آماده به کار اما بیکار خود است و...)، غباری بر هر یک از آینه‌ها بنشیند، چهره‌ها در بقیه هم تار می‌‌شوند و آنگاه به‌صورت زنجیره‌ای و بر اساس قوانین آینه‌ها، تار در تار منعکس و تنیده می‌‌شود و چشم‌انداز کلی تارتر می‌‌گردد. مَردُمک‌ها وقتی تار ببینند بر عمل‌کردها نیز تأثیر می‌‌گذارند. به بیان مولانا:
فرع ِدید آمد عمل، بی هیچ شک
پس نباشد مَردم الّا مردُمَک
سلامت همراه و سعادت در انتظار همه معلمان، بازنشستگان، دانش‌آموزان و پدران و مادران عزیز باد.
 
پاوه - اردیبهشت ٩٩

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها