مترجم کتاب «روانشناسی ارتباطات و اقناع»:
دولتها باید برای افزایش سطح اعتماد عمومی، اعتمادآفرینی کنند
فتورهچی میگوید: تا زمانی که دولتها و منابع رسمی سازوکارهای لازم را برای اعتمادآفرینی در جامعه ایجاد نکنند در هیچ شرایطی چه در زمان صلح، و چه در زمان بحران و حتی جنگ که معمولا انسجام ملی قابل ملاحظهای در بین توده ها از عوام و خواص بر ضد دشمنان مهاجم بهوجود میآید اعتماد عمومی درحد انتظار محقق نمیشود.
ابتدا و برای شروع سخن کمی درباره اهمیت کتاب «روانشناسی ارتباطات و اقناع» و نویسندگان آن در آکادمیهای علوم ارتباطات و روانشناسی بگوئید. این متن تا چه میزان متنی کلیدی در این حوزهها محسوب میشود؟
این کتاب ترکیبی از تحقیقات انجام گرفته در حوزه ارتباطات اقناعی است که اصالت آن در گردآوری نتایج مطالعات روانشناسی، کاربردشناسی و تحلیل گفتمان به منظور بالا بردن سرعت دریافت کسانی است که میخواهند پیام را درک کنند، در باره آن اقدامی انجام دهند یا در مقابل آن مقاومت کنند. کلود شابرول، نویسنده مسئول اثر در زمان تحصیلاتش در سوربن، تحقیقات در حوزه روانشناسی ـ علوم اجتماعی، نشانه شناسی رولان بارت را در مدرسه مطالعات عالی اجتماعی توسعه داد و با مرکز مطالعات ارتباطات همگانی (CECMAS) همکاری داشته است. وی پس از اخذ دکترای دولتی، نامزد استادی روانشناسی اجتماعی در کاین پاریس 10شد و سپس در سالهای اخیر در سوربن جدید (پاریس 3) به تدریس مشغول شده است. در اغلب کتابها و مقالاتش، روانشناسی و تحلیل گفتمان به طور نظاممندی مورد مطالعه قرار گرفته است. تیم تحقیقاتی او با نشانهشناسان و زبانشناسان مرکز تحلیل گفتمان پاریس 13 و همچنین روانشناسان ارتباطات پاریس 8 همکاری کرده است. همکار مولفش میرونا رادو هم پس از اتمام تحصیلات در روانشناسی اجتماعی ارتباطات در دانشگاه پاریس 3، سوربن جدید(در دوره دکتری) و علوم سیاسی در مؤسسه مطالعات سیاسی(علوم سیاسی)، به تحقیق در تاثیر ارتباطات اقناعی(تبلیغات، رسانه و گفتمانهای سیاسی) پرداخته است. وی به عنوان کارشناس عالی آموزش تکمیلی بنگاه ادوانسیا (CCIP)، تحقیقات بینارشتهای را گسترش داده و میان روانشناسی ارتباطات و تحلیل گفتمان رابطه تنگاتنگی برقرار کرده است. بنابر این به زعم بنده این کتاب اثری منحصر به فرد در حوزه روانشناسی ارتباطات و اقناع، تحلیل گفتمان، کاربردشناسی و نشانهشناسی است و آموزههای پایهای و مطلوبی را به علاقمندان ارائه میدهد.
در ایران مباحث آکادمیک در حوزه روانشناسی ارتباطات تا چه حد پیش رفته است. از اساس چه شد که احساس کردید این کتاب باید به فارسی ترجمه شود؟
نگاه میان رشتهای به علوم، به ویژه علوم اجتماعی از جمله مهمترین تحولات دو دهه آخر قرن بیستم به شمار می آید. این نگاه نه تنها حوزههای همپوشانی را مشخص کرده، بلکه فراتر از آن، امکان نوعی ادغام معنایی و کاربردی در علوم مختلف را به وجود آورده است. در نتیجه این تحول، غنیسازی علمی در سطح گستردهای صورت گرفته و راهحلهای اساسی برای جریان زندگی سادهتر از قبل شده است. لذا با توجه به میان رشته ای بودن این علم و نبود پیشینهای در آموزش و پژوهش در کشور تا امروز منبعی با این نام به رشته تحریر در نیامده و یا ترجمه نشده است و همانطور که جناب دکتر بشیر در مقدمه شان بر این کتاب منابعی را ذکر کردهاند اغلب منابع موجود در بازار، ماهیتی آکادمیک نداشته و بیشترشان همچون آداب معاشرت برای همه، ارتباط موثر و .... در حوزه روانشناسی زرد جای گرفته و به منظور پاسخگویی به نیاز افراد غیر دانشگاهی تالیف شده است و لذا با توجه به علاقه شخصیام به دو حوزه روانشناسی و ارتباطات، به شدت علاقمند مطالعه اثری علمی ذیل عنوان روانشناسی ارتباطات بودم و لذا در زمان تحصیلم در فرانسه با مشاهده این اثر و مطالعه دقیق آن و متعاقبا بررسی کتب حوزه روانشناسی در ایران و نبود عنوان مشابهی، به اتفاق دوستی درصدد ترجمه آن بر آمدم که البته بدلیل مشغلههای حرفهای و نوبت طولانی نشر، چاپ ترجمه اثر با چندین سال توقف منتشر شد.
در مباحث مربوط به بازاریابی صحبت از متدها و تکنیکهای روانشناختی برای اقناع مخاطب فراوان به میان میآید. آنچه که در کتاب روانشناسی ارتباطات و اقناع آمده چه نسبتی با چنین رویکردی دارد؟ آیا روانشناسی اقناع را میتوان در چند تکنیک و شیوه برخورد خلاصه کرد؟
همانطور که مولفان در مقدمه شان ذکر کردهاند مسائل مربوط به تاثیر گذاری از طریق اقناع، در تمام این حوزه ها قابل طرح است؛ زیرا اقناعِ افراد باید در مفهومی وسیع صورت پذیرد، باید هم به قلب و احساس توجه کرد و هم به عقل، و در اکثر این حالات، استفاده از محاسبات آماری و قواعد منطقی و حتی استدلال منطقی جایی ندارد. آنچه که در این اثر آمده تا اندازهای توانسته است با مرور تکنیکهایی و با مثالهایی جنبههای روانشناختی دربرقراری ارتباطات و نیز اثرگذاری و اقناع مخاطبان را تشریح کند و با اینکه این اثر یکی از جامع ترین آثار در این زمینه است ولیکن بی تردید نمیتوان روانشناسی اقناع را در تکنیکهای اشاره شده در این کتاب خلاصه کرد.
در ابتدای مقدمه اشارهای به اهمیت تبلیغات جنگ در زمان جنگ جهانی دوم در شکلگیری روانشناسی اقناع داشتهاید. چه شد که در آن بازه زمانی مخاطب از یک موجود منفعل به یک موجود فعال تغییر ماهیت داد؟
از زمان شکوفایی مکتب ییل که رد پای جنگهای تبلیغاتی جنگ جهانی دوم در جنگ سرد هم مشهود بود، به طور روزافزونی تأکید پیشقراولان این مکتب از تولیدکننده کاملاً توانا به دریافت کننده کاملاً اندیشمند، تغییر کرد. در واقع، دیگر مسئله، خلط میان اطاعت از اوامر یا اعتقاد پیدا کردن به امری مطرح نبود. لذا نقطه کانونی پژوهشهای روانشناختی امروزه هم در تفکرات، قضاوتها و احساساتی نهفته است که دریافت کننده امروزه نه به عنوان هدفی منفعل و مردد بلکه به عنوان فردی فعال، متفکر و مدّبر (که البته تنها آگاهی اندکی دارد و توسط اقتصادِ شناختی راهبری میشود) در نظر گرفته میشود. امروزه بر خلاف دوران جنگ که مردم بشدت تحت تاثیر تبلیغات رادیویی و یک سویه بودند دریافت کننده تلاش میکند تا خویشتنداری خود را با تکیه بر نگرشها، باورهای هنجاری و ارزیابیهایی که از شناخ های خود و تفکراتش و نیز کنش و واکنش خود که در شرایطی معین انجام میدهد، حفظ کند؛ این کار بر حسب درگیری ذهنی فرد، یعنی نتایج مثبت و منفیای که فرد میخواهد به آنها برسد یا از آنها دوری کند، محقق میشود. این جا به جاییها و تکیه مخاطب بر قوه عقل و تفکرش در برابر پیامهای منتشره باعث شده که تحقیقات در مورد روانشناسی ارتباطات هم متحول شود.
ما در زمانهای به سر میبریم که مقوله اعتماد به رسانه تحت تاثیر مقولاتی مانند فیک نیوز هر روز بیش از گذشته در حال اضمحلال است و نتیجه چنین وضعیتی صدمه خوردن مقوله اقناع مخاطب خواهد بود. کتابی که شما ترجمه کردهاید در وضعیتی که ما در معرض هجوم فیک نیوزها هستیم چه راهکاری در پیش روی اصحاب رسانه و ارتباطات قرار میدهد؟
آنچه که مولفان دراین اثر مبسوط مورد بحث و تامل قرار دادند تاکید بر نقش دریافت کننده پیام و اهمیت روش تحلیل گفتمان در کدگشایی و بازشناسی محتوای آشکار و پنهان جملات بیانی است. کتاب به طور مشخصی به مقوله فیک نیوز و اخبار جعلی اشاره نکرده است؛ بویژه اینکه در زمان نگارش کتاب فیک نیوز تا این اندازه مورد توجه رسانهها و مردم قرار نداشته است و در واقع با پیدایش اینترنت و بویژه شبکههای اجتماعی زمینه توسعه اخبار نادرست و جعلی توسعه یافت؛ بخصوص در رقابتهای انتخاباتی دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون که به طور چشمگیری فیک نیوزها ساخته و پرداخته شده و برای تغییر نگرش و باور مخاطبان فاقد انگیزه در رسانهها و شبکههای مربوطه منتشر شد. در کل آموزههای فصلهای مختلف کتاب نه به طور مشخص بلکه به طور ضمنی و ذیل مباحثی چون قرارداد خوانش تبلیغاتی و ...خواننده در در درک عمیق تر پیام و تجزیه و تحلیل آن به منظور تشخیص سره از ناسره اشاراتی دارد.
ما در فضای عمومی جامعه دچار بحران اقناع هستیم. آخرین مثال در این موضوع شاید عدم اعتماد عمومی به آمارها در حوزه فراگیری کرونا است. به عنوان یک کارشناس علوم ارتباطات که در حوزه اقناع صاحب نظر است، آِیا به گمان شما راهکاری پیش پای اهل تصمیمگیری برای جلب اعتماد عمومی وجود دارد؟ کتابهایی نظیر اثری که شما ترجمه کردهاید در این زمینه تا چه میزان یاری رسان هستند؟
بر طبق نظر شابرول اقناع، به عنوان یک نتیجه مثبت یا منفی صرف تلقی نمی شود؛ بلکه فرایندی پیچیده است که باید تجزیه و تحلیل شود تا قابل توصیف باشد که البته فرایندی است وابسته به عوامل بافتی، اجتماعی موقعیت کنشگر و مشاهده کننده، خُلق و خوی افراد و از همه مهم تر شرایط روانی جامعه ....لذا تا زمانی که دولت ها و منابع رسمی ساز و کارهای لازم را برای اعتمادآفرینی در جامعه ایجاد نکنند در هیچ شرایطی چه در زمان صلح، و چه در زمان بحران و حتی جنگ که معمولا انسجام ملی قابل ملاحظه ای در بین تودهها از عوام و خواص بر ضد دشمنان مهاجم بوجود می آید اعتماد عمومی درحد انتظار محقق نمی شود؛ لذا باید نهادهای دولتی و رسانه های رسمی در زمان صلح و نبود بحران اجتماعی و بهداشتی چون شیوع ویروس کرونا در پی جلب اعتماد مخاطبان برآیند تا بتوانند از این اعتماد نهادینه شده در زمان های بحرانی دیگر همچون اپیدمی ویروس کرونا در اطلاع رسانیهای ضروری و حیاتی حداکثر بهرهگیری را بکنند.
نظر شما