دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۵
رابطه کودکان با شاهنامه مثل گذشته نیست

سعید حسام‌پور معتقد است: مردم در گذشته با خواندن داستان‌های شاهنامه در جمع‌هایی که کودکان و نوجوانان هم حضور داشتند، ارتباط بهتری با شاهنامه برقرار می‌کردند در حالی‌که با گسترش امکانات ارتباطی جدید مانند تلویزیون، سینما، انیمیشن و ... زمان کمتری به قصه و شنیدن قصه اختصاص می‌دهند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در آستانه  ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی هستیم. شاهنامه فردوسی از گنجینه‌هایی محسوب می‌شود که از گذشته تا به‌حال در میان مردم ارزش و اهمیت زیادی داشته و از گذشته خواندن آن برای کودکان ایرانی رواج داشته است. اما جایگاه کودکان و نوجوانان در شاهنامه چگونه است؟ و بچه‌ها تا چه اندازه با متون شاهنامه آشنا هستند؟

سعید حسام‌پور، رییس بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، در این باره می‌گوید: رابطه کودکان و نوجوانان با شاهنامه در جامعه حاضر به طور کلی نسبت به گذشته ضعیف‌تر شده؛ چون مردم در گذشته با خواندن داستان‌های شاهنامه در جمع‌هایی که کودکان و نوجوانان هم حضور داشتند و داستان‌ها را می‌شنیدند ارتباط بهتری با شاهنامه و داستان‌هایش برقرار می‌کردند در حالی‌که با گسترش امکانات ارتباطی جدید مانند تلویزیون، سینما، انیمیشن و ... زمان کمتری به قصه و شنیدن قصه اختصاص می‌دهند. براین اساس می‌توان گفت رابطه کودک با شاهنامه الان مثل گذشته نیست.

بازنویسی‌های ضعیف بچه‌ها را از شاهنامه دلزده می‌کند
این استاد دانشگاه معتقد است این مساله دلایل مختلفی دارد و می‌گوید: نخستین دلیل آن تنوع در رسانه‌هاست که امری طبیعی‌ست و برای بررسی بهتر این موضوع نیاز به چند کار مهم و بنیادی داریم. نخست اینکه به ساخت انیمیشن‌های پرقدرت هنری نیاز داریم تا کودکان را با فضای شاهنامه آشنا کند. کارهایی که الان انجام  می‌شود کارهای بدی نیستند اما تا کنون نتوانسته جای خالی چیزی را که انتظار می‌رود، پر کند. بنابراین یکی از راه‌های آشنا کردن کودکان و نوجوانان با شاهنامه ساخت کارهای فرهنگی و هنری قدرتمند است که آن‌ها را برای آشنایی بیشتر با شاهنامه برانگیزد.

او در ادامه می‌افزاید: دومین مساله تولید بیشتر آثار بازنویسی شده از شاهنامه است؛ زیرا بیشتر بازنویسی‌هایی که صورت گرفته، از نظر تکنیکی و ادبی چندان قوی نیستند و نتوانسته‌اند انتظارات مخاطبان خود را به خوبی برآورده کنند. گاهی نویسندگان این متن‌ها می‌پندارند بازنویسی برای کودکان و نوجوانان کار چندان سختی نیست؛ درصورتی‌که این افراد باید به مراتب قدرتمندتر از افرادی باشند که می‌خواهند کتاب تالیفی برای کودکان به چاپ برسانند. چون بازنویسان افزون براینکه باید با ادبیات کهن آشنا باشند، باید بتوانند این فضا را به بچه‌ها منتقل کنند و شخصیت‎‌ها را با توجه به فضای متن اصلی، به گونه‌ای برای کودک و نوجوان امروزی که فضای ذهنی و دغدغه‌ای متفاوت‌تری دارد، معرفی کنند که برایش جذابیت داشته باشد. یعنی نویسنده کودک و نوجوان باید بداند چه چیزی را پررنگ‌تر و چه چیزی را کمرنگ‌تر کند و چه چیزی به آن بیافزاید. اما متاسفانه این نگرش نسبت به بازنویسی متون کهن برای کودکان کمتر دیده می‌شود و سبب تولید آثاری می‌شود که نه تنها بچه‌ها را به شاهنامه علاقه‌مند نمی‌کند، ممکن است آن‌ها را دلزده کند.

 
سعید حسام‌پور

کارکرد موردنظر از ارائه شاهنامه در کتاب درسی محقق نمی‌شود
به گفته این نویسنده و استاد دانشگاه، نکته بعدی عملکرد آموزش و پرورش در این زمینه است که به خوبی به وظیفه‌اش عمل نمی‌کند. وقتی قرار است شعری از شاهنامه فردوسی در کتاب درسی گنجانده شود، به این مساله توجه نمی‌شود که چرا این شعر را انتخاب می‌کنیم و چگونه باید آن را برای دانش‌آموزان بازگویی کنیم. از سویی معلمان هم در ارائه آن به دانش‌آموزان کم‌کاری می‌کنند. هدف معلم این است که معنای کلمات و ابیات را به بچه‌ها بیاموزد و سخنی درباره تاریخ، فرهنگ و فلسفه‌ای که در آن نهفته است و می‌تواند با زبان شیرین و جذابی بیان شود، مطرح نمی‌شود. بنابراین عملا کارکردی که از ارائه شاهنامه در کتاب درسی انتظار داریم محقق نمی‌شود. 

حسام‌پور می‌گوید: اگر افرادی که در حوزه انیمیشن و فیلم و سینما فعالیت می‌کنند، پرداختن به این گونه خاص را خیلی جدی نگرفته‌اند، نویسندگان هم کار خودشان را به خوبی انجام نداده‌اند و آموزش و پرورش هم ضعیف عمل کرده است و اگر بخواهیم این مولفه‌ها را کامل کنیم، می‌توانیم به پدرها و مادرها نیز اشاره کنیم. آن‌ها هم آن‌طور که باید به رسالت خود در این زمینه عمل نکرده‌اند. البته ممکن است استثناهایی هم وجود داشته باشد. اما به طورکلی والدین، کانون پرورش فکری و حتی مسئولان در سطح کلان آن‌طور که باید به رسالت راهبردی‌شان عمل نکرده‌اند و برای این موضوع دل نسوزانده‌اند. گاهی اوقات از سوی برخی مسئولان شعارهایی داده می‌شود اما چقدر این شعارها به مرحله عمل رسیده است؟ 

او در ادامه به اهمیت برگزاری جشنواره‌هایی برای کودکان در روز بزرگداشت فردوسی اشاره می‌کند و می‌افزاید: نکته مهم بعدی این است که آیا تا به حال پیش آمده در روز بزرگداشت فردوسی جشنواره‌ای را در سطح کلان ملی یا استانی برگزار کنیم و از بچه‌ها بخواهیم هرکدام داستانی از شاهنامه را بازنویسی کنند و برای جشنواره بفرستند؟ اینها نقش‌هایی است که شاهنامه می‌تواند برای هویت‌بخشی و انسجام‌بخشی در جامعه ایفا کند اما مغفول مانده است.

جایگاه کودک در جامعه جدی نیست
این نویسنده در پاسخ به این سوال که نگاه جامعه به مقوله کودک در سده‌های دور چگونه بوده، می‌گوید: در فرهنگ و کشور ما کودک خیلی جدی گرفته نمی‌شده، با وجود اینکه پیامبر اکرم (ص) به کودکان توجه داشته اما وقتی به طور جدی وارد جامعه می‌شویم به نظر می‌رسد جایگاه کودک خیلی جدی نیست و مورد توجه قرار نمی‌گیرد. زیرا نگرشی که به کودک می‌شود این است که کودک هنوز موجودی ناقص است و برای ورود به جامعه بزرگسال باید کامل شود و در آثار فرهنگی و ادبی هم به طورکلی جایگاه کودک به عنوان کسی که بالغ است به رسمیت شناخته نمی‌شود. 

حسام‌پور درباره پیشینه رفتار با کودک در متون ادبی نیز توضیح می‌دهد: مثلا گاهی بیت‌هایی مانند «چون که با کودک سروکارت فتاد / پس زبان کودکی باید گشاد» می‌بینیم که نگاه درست و سنجیده‌ای در آن دیده می‌شود اما فضای کلی ادبیات گذشته مانند دیگر ارکان جامعه نشان دهنده نگاه از بالا به پایین نسبت به کودک است و این طور نیست که بگوید اگر می‎‌خواهید با کودک ارتباط برقرار کنید باید خودتان را هم سطح او کنید و وجود متفاوت او را به رسمیت بشمارید. مشکل جامعه این بوده که نگاه از بالا به کودک داشته و او را موجودی ناقص می‌دیده که توانایی ندارد برای خودش تصمیم بگیرد و جایگاه کودک جایگاهی رشدیافته و مستقل نیست. 

نگاه شاهنامه به کودک نگاهی استقلال‌یافته نیست
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در شاهناه فردوسی ادبیات کودک بیشتر از نوع «درباره کودکان» است، می‌گوید: وقتی به بخش کودکی سهراب، رستم یا حتی زال توجه کنیم، می‌بینیم نگاه، از نوع نگاه استقلال یافته به کودک نیست و درباره ذهنیت، شیوه رفتار و برخورد با کودک چیزی بیان نشده و در آن، کودک به معنای امروزی که کنشگر و فعال باشد و شخصیت اصلی داستان باشد و زندگیش در تعامل با دیگران تکامل یابد، نداریم. برای نمونه زال به دلیل شکل ظاهری متفاوتش از سوی پدرش طرد می‌شود و سیمرغ او را بزرگ می‌کند و در نهایت بزرگ شده او را می‌بینیم و درباره رفتارها و برخوردهایی که درکودکی با او شده یا اینکه خودش چگونه با این شرایط رفتار کرده و شیوه کنش‌ها و افکارش چگونه بوده مطلب چندانی در متن نیامده است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها