گفتوگوی ایبنا با شاهنامهپژوه و استاد دانشگاه امام رضا (ع)؛
شاهنامه، نامه فرهنگ و سند افتخار قومی و نسبی ماست
حمیدرضا نویدیمهر، استاد دانشگاه و شاهنامهپژوه در گفتوگویی تفصیلی، به رمز و راز جاودانگی این اثر سترگ پرداخت و ضمن تشریح ویژگیهای زبان فردوسی در شاهنامه بر لزوم ارتباط نسل جوان با منابع فرهنگی و تمدنی تاکید کرد.
ما همواره شاهد تلاشهای متعدد و متفاوت برای ماندگاری این داستانها بودهایم اما، این که چرا این اثر تا این اندازه برای ما اهمیت دارد و چرا در جهان چنین نام و نشانی کسب کرده، پرسشی است که پاسخ آن را در بطن این اثر حماسیِ سترگ و در گفتگو با پژوهشگران عرصه مطالعاتِ شاهنامهپژوهی باید جست.
به همین دلیل، به سراغ پژوهشگری رفتیم که ماهیت این اثر و جایگاه جهانی سراینده آن را دریافته است. حمیدرضا نویدی مهر، استاد دانشگاه بین المللی امام رضا (ع)، پژوهشگر و شاهنامهپژوهی است که در کارنامه علمی خود 22 اثر تالیفی (هجده اثر در حوزه شاهنامه پژوهی و اسطوره شناسی)، برنده کتاب سال خراسان رضوی بهدلیل تالیف کتاب «اساطیر در شعر نو فارسی» (آذر 97)، دریافت نشان شایسته تقدیر به سبب تالیف دوره سه جلدی «برگزیده داستانهای شاهنامه فردوسی» (آذر 91) و دریافت نشان شایسته تقدیر از جشنواره مطبوعات کشور به سبب تالیف کتاب «راهنمای ویرایش و درست نویسی در مطبوعات» (دی 89) را دارد.
راز شهرت و ماندگاری شاهنامه و فردوسی
نویدیمهر در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، در ارتباط با راز شهرت و ماندگاری شاهنامه و فردوسی گفت: «ارنست رُنان»، فیلسوف و دانشمند فرانسوی، در جایی گفته است «فردوسی به افتخار و معنویت ایمان دارد؛ بشردوست است و انسانی فکر میکند. خوبی را صمیمانه دوست دارد. این قهرمان برای ما بیگانه نیست.» من گمان میکنم بخشی از آنچه فردوسی در شاهنامه در پی انتقال آن به عنوان میراث انسانی و اخلاقی به مخاطبان خویش بوده است، الزاماً مختص جامعه ایرانی نیست و نوع بشر را دربر میگیرد.
نویدیمهر، مفاهیم و مضامین مندرج در شاهنامه را بیانیهای جامع و نگرشی استوار درباره کیفیت زیستِ انسانی در والاترین مرتبه آن دانست که در طول تاریخ، در موارد بسیار، جزءِ دغدغههای انسانِ آگاه و کمالاندیش بوده است.
وی همچنین گفت: انسانها در هر کجای این کره خاکی، در برخی از علایق و آرمانهای خود مشترک هستند؛ خوبی و نیکی را دوست دارند، دانشاندوزی را فضیلت میشمارند، فطرت خداجوی دارند و صلح و دوستی میان ملتها را بر جنگ و کینه کشی ترجیح میدهند. فردوسی در شاهنامه مدافع و مبلّغ فضیلتهای انسانی و اخلاقی است و ستایشگر نیکی و خوبی.
فردوسی، در جایگاه انسانی پاکاندیش، پاکسرشت و نگران سرنوشت بشر است و خود را موظف به دفاع از ارزشهای انسانی و حقایق معنوی میداند، نویدیمهر این نکته را گفت و افزود: فردوسی برای انسانی که خواهان گذر از قیدوبندهای زندگی مادی است، طرح و برنامه دارد و شاید یکی از دلایل اقبال جهانیان به شاهنامه، همین موضوع باشد.
شاهنامه؛ حماسه آزادگی
این شاهنامهپژوه با اشاره به گفته اسلامی ندوشن که «شاهنامه در میان متون ادب فارسی دستورنامه یک زندگی سالم، مثبت، همهجانبه و سربلند را ارائه کرده است» اضافه کرد: نکته دیگر اینکه، شاهنامه حماسه آزادگی است و مضمون آزادگی برای بهویژه ممالکی که مردمانش همواره زیر سیطرۀ ابرقدرتها بودهاند در طول تاریخ برجستگی و اهمیت داشته است. خداوند انسان را آزاد آفریده است و طبیعی است که آدمی، اسارت و بردگی را برنمیتابد.
وی افزود: شاهنامه منادی آزادی انسان است و شاید این بیت، پیام اصلی شاهنامه در این زمینه باشد که «مرا مرگ بهتر از آن زندگی/که سالار باشم، کنم بندگی». این طرز نگرش امروز طرفداران زیادی در دنیا دارد و طبیعی است که اقبال به شاهنامه زیاد باشد و آن را به اثری پرآوازه در جهان مبدل سازد. از زوایای دیگر نیز میتوان به این موضوع نگریست که شرح آن نیازمند مجال گستردهتری است.
نویدیمهر در ارتباط با اعتقادات مذهبی فردوسی و وجود نمودهای مذهبی در شاهنامه گفت: در اینکه فردوسی مسلمانی مؤمن و پاکاعتقاد بوده، شکی نیست. در دیباچه شاهنامه خود را «بندۀ اهل بیت نبی» و «ستایندۀ خاک پای وصی» دانسته است و در همانجا ارادت قلبیاش را به ساحت مقدس امیرمؤمنان علی (ع) ابراز داشته و خاکساریاش را با عبارت خاکِ پِیِ حیدر» جلوهگر ساخته است.
وی همچنین افزود: برخی بر این باورند که اختلافنظر محمود غزنوی با فردوسی و کمتوجهی او به شاهنامه نیز ریشه در مبانی اعتقادی فردوسی داشته است که بیراه هم نیست؛ هرچند تنها دلیل نمیتواند باشد و دلایل دیگری نیز مطرح است.
فردوسی، تبیین گر پیامهای متعالی اسلام
فردوسی در جایگاه مؤمنی پاک اعتقاد، درکی صحیح و شناختی کامل از مبانی اعتقادی دین اسلام داشته است و پیام دین را به کاملترین و بهترین شکل دریافته و توانسته است آن را به نیکوترین و پسندیدهترین شکل عرضه کند، این نکته را نویدیمهر گفت و افزود: تبیین و تفسیر پیامهای ناب و متعالی دین اسلام به عنوان یک فراخوان برای ابنای بشر و سعادت نوع انسان، جزء خطوط اصلی گفتمان فرهنگی فردوسی در شاهنامه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام رضا علیه السلام، با بیان این نکته که یگانهپرستی، سپاسمندی از پروردگار، نیایش، برابری، برادری، پاکی، دادگری، مساوات، راستیگزینی، پرهیز از زشتکاری، پاکیزهگفتاری، متانت رفتار، رعایت ادب، راستگویی، دانش اندوزی و بسیاری موارد از این قبیل، در واقع آموزههایی هستند که در دین مبین اسلام بر آنها تأکید فروانی شده است، یادآورشد: ببینید فردوسی در این ابیات چقدر عمیق و دقیق به پرستش دادگر و احسان و نیکی در حق دیگران و پرهیز آزار مردمان، که از آموزۀ اسلامی اشاره کرده است:
«پرستیدن دادگر پیشه کن/ ز روز گذر کردن اندیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس/ ره رستگاری همین است و بس»
وی ادامه داد: پیوند نامحسوس و هنرمندانه میان علایق ملی و حقایق مذهبی در شاهنامه که از آن به «پیوند دین و ملیّت» یاد میشود، از جمله خدمات فرهنگی فردوسی در حماسه ملی به ایرانیان بوده است.
شاهنامه، رمز و راز هویت ملی ماست
این شاهنامهپژوه با بیان اینکه خاورشناسان بسیاری هستند که امروز فردوسی و شاهنامه را موضوع پژوهشهای خود قرار دادهاند و تعدادی از آنان در همایشهای علمی روز ملی بزرگداشت فردوسی به ایران سفر میکنند، گفت: کرسیهای شاهنامهپژوهی نیز در برخی از دانشگاههای معتبر جهان دایر است و دانشجویان غیرفارسیزبان در آنها به دانشاندوزی و انجام پژوهشهای مرتبط اشتغال دارند. ترجمه شاهنامه به زبانهای دیگر نیز فراوان صورت گرفته که از میان برخی از قدیمترهای آن می توان به ترجمه فرانسوی شاهنامه، موسوم به «ژول مول»، ترجمه به زبان آلمانی توسط دو دانشمند به نامهای «شاک» و «فردریش روکرت»، ترجمه به زبان انگلیسی شاهنامه توسط «اتکینسن» و ترجمه به زبان ایتالیایی توسط «پایزی»، ترجمه به زبان ترکی و سایر زبانها اشاره کرد.
و اما، چرا باید شاهنامه، داستانها و شعرهایش در میان ما جاودانه بماند؟، نویدی مهر در پاسخ به این سوال گفت: شاهنامه باید برای ما زنده بماند چون رمز و راز هویّت ملی ماست. شاهنامه صرفاً متعلق به یک دورۀ تاریخی خاص نیست و برای مردمان این سرزمین در یک برهۀ زمانی خاص سروده نشده است. شاهنامه، نامۀ فرهنگ و سند افتخار قومی و نسبی ماست. به هر کجای دنیا که بروید و از نزدیک مشاهده کنید، میبینید که کشورها از میراث مکتوب فکری و فرهنگی خود به نیکوترین شکل نگهداری و مراقبت میکنند.
وی افزود: چرا ما نباید این وظیفۀ فرهنگی خطیر و سترگ را برعهده بگیریم؟ ما ملتی ریشهدار با سابقۀ تمدنی چند هزار ساله هستیم. جزء تمدنهای بزرگ در جهان قدیم بودهایم و سروری و برتری بر ممالک دیگر داشتهایم. چه کسی این سروری و برتری را به زبانی هنرمندانه و تحسینبرانگیز طی هزار سال گذشته ثبت کرده و پیش چشم ما ساکنان این سرزمین آورده است؟ قطعا فردوسی در شاهنامه. شاهنامه پشتوانۀ فرهنگی و تکیهگاه فرهنگی ماست و مثال آیینهای است که چهرۀ واقعی ما را نشان میدهد.
باید برای ارتباط شاهنامه با نسل امروز به فکر چاره بود
این شاهنامهپژوه کارهای انجام شده برای حفظ و پاسداشت شاهنامه را ناکافی خواند و افزود: ما اکنون در شرایط بسیار حساسی به سر میبریم و شاید بتوان گفت در مرحلۀ گذار هستیم. دنیا بهسرعت به سمت شبکهای شدن پیش میرود و نسل امروز، عمدۀ نیازها و علایقش را با جستجو و تکاپو در دنیای مجازی، تأمین و برطرف میسازد. فاصلۀ نسلی هر روز بیشتر میشود و فرزندان ما به چیزهایی که پدران و مادرانشان علاقه دارند، توجه و تمایل چندانی نشان نمیدهند. تهاجم و سلطۀ رسانهای در دنیای امروز، همه چیز را در سیطرۀ خویش گرفته و هر طور که دلش بخواهد، فرهنگ ملتها را جهتدهی میکند. در دنیای پرشتاب امروز، ارزشها و اصالتها سیمای مختلف به خود میگیرند و مفهوم «هویت» را با مخاطره مواجه میسازند. بنابراین، باید به فکر چاره بود و زبان ارتباط با نسل امروز را پیدا کرد.
نویدی مهر اضافه کرد: در چنین دنیایی، باید بتوانیم منابع فرهنگی و میراث معنویِ تمدنیمان را که شاهنامه جزئی از آن است، از موجخیز حوادث به سلامت گذر دهیم. در این باره به تولید نظریه از سوی دانشوران و نخبگان فکری جامعه نیاز مبرم داریم، دریغ است نسل امروز و آیندهسازان فردا، اساطیر ملی خود را نشناسند و ندانند در چه سابقه تمدنی رشد یافتهاند و رهاوردهای فکری و فرهنگی مفاخر ملیشان چه بوده است.
این شاهنامه پژوه و مدرس دانشگاه ادامه داد: نهادهای وابسته به تعلیم و تربیت، به ویژه آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر نهادهای فرهنگی دولتی و غیردولتی، تشکلهای فرهنگی مردمنهاد، خانوادهها و سایر مراکز هنری، فرهنگی و آموزشی میتوانند با عرضۀ خلاقانۀ محصولات و ارائۀ آموزشهای کیفی فراگیر، به پیوند نسل امروز با شاهنامه مددرسان و نقشآفرین باشند.
نویدی مهر در پاسخ به این سوال که چه تفاوتی در میان تألیفها و برگردانهای مختلف شاهنامه وجود دارد؟، گفت: رویکردهای پژوهشی به موضوع شاهنامه و فردوسی متنوع و متعدد بوده و هست و این ذات علم است که از دریچههای گوناکون به بررسی منابع علمی میپردازد. تفاوت نگرشها و روشها نیز در این عرصه فرایندی کاملا طبیعی است. در برگردانهایی هم که از شاهنامه به ویژه طی دو دهۀ اخیر صورت گرفته، شاهد تنوع روش و تفاوت نگاه هستیم که آن هم طبیعی است و بادارنده نیست.
چه شاهنامهای را، چگونه بخوانیم
و اما شاهنامه را به نثر روان بخوانیم یا به نظم پیچیده؟، نویدی مهر در پاسخ به این سوال گفت: مهم نیست که شاهنامه را به نظم بخوانیم یا به نثر؛ مهم این است که آن را بخوانیم و تلاش کنیم تا فرزندانمان نیز آن را بخوانند و چهرۀ واقعی خود را در آن ببینند و با درک پیام های حماسۀ ملی ایران، هویّت ایرانی ـ اسلامی خود را بازیابند. من البته به بخشی از این پرسش شما نقد دارم. من متن شاهنامه را «نظم پیچیده» نمیدانم و استفاده از صفت «پیچیده» را دربارۀ آن دقیق نمیدانم. اگر از من بخواهید جایگزینی برای آن پیشنهاد کنم، میگویم «زبان تاریخی شاهنامه» که زبانی فاخر، مستحکم و استوار، و زبانی است که عوام تا حد زیادی آن را میفهمند و خواص میپسندند.
وی افزود: زبان شعری شاهنامه در هنرمندانهترین و بالاترین سطح ادبیات حماسی قرار دارد و مایۀ تحسین بزرگان و دانشمندان بسیاری در طول تاریخ قرار گرفته است. بیان این گفتۀ نظامی عروضی در کتاب «چهارمقاله» شاید در اینجا خالی از لطف نباشد که در ستایش زبان شعری فردوسی میگوید:« الحق فردوسی سخن را به آسمان علّیین برد و در عذوبت به ماء مَعین رسانید، من در عجم سخنی بدین فصاحت نمیبینم و در بسیاری از سخن عرب هم.»
نویدی مهر ادامه داد: پوشیده نماند که بیش از هزار سال از زمان سرایش شاهنامه میگذرد، طبیعی است که برخی از عناصر زبان تاریخی شاهنامه برای نسل امروز نیازمند توضیح و تشریح باشد که این موضوع در تمام آثار کلاسیک ادبیات جهان مصداق دارد. خوشبختانه در حال حاضر متن منظوم شاهنامه همراه با شرح دشواریها و عناصر تاریخی متن در بازار کتاب ایران وجود دارد و از این حیث جای نگرانی نیست، کتابهایی هم هست که در آنها متن شعری شاهنامه برای گروههای سنی مختلف ـ از کودک گرفته تا بزرگسال ـ به نثر برگردان شده و پاسخگوی نیاز علاقهمندان است.
این شاهنامهپژوه، به گفته خویش، چون در ایام همدلی و احسان به سر میبریم، سخنان خود را با این بیت فردوسی به پایان برد: «بکوشید نیکی به کار آورید، چو دیدید سرما، بهار آورید»
نظر شما