سختگیریهای شهرداری برای محدود کردن فعالیت بساطفروشان، حیات کهنهکتابفروشان را هم بهخطر انداخته، اگرچه ممکن است این گروه، مخاطب قوانین درنظر گرفته شده برای بساطفروشان نباشند.
دستفروشان کتاب به دو دسته کهنهکتابفروشان و قاچاقفروشان کتاب –گروهی که کتابهای پرفروش ناشران را شناسایی و بدون اجازه ناشر و مولف یا مترجم کپی میکنند– تقسیم میشوند. توجه این متن به کهنهکتابفروشانی است که با خرید کتابهای دست دوم از افراد و فروش آن کتابها به مخاطبانش، موجب چرخش بازار کتاب میشوند.
مردم به کهنه کتابفروشان اعتماد دارند و بیشترِ کتابهای این کتابفروشان از کتابخانه افرادی که به دلیل مهاجرت، کمبود جا در خانه، فوت صاحب کتابخانه و ... خریداری میشود. با گذشت زمان و شناخته شدن یک کهنهکتابفروش محلی، افرادی که کتابهایی در تعداد کم برای فروش دارند، آنها را به این کتابفروشان محلی پیشنهاد میدهند.
این دستفروشان؛ درواقع کهنهکتابفروشان هستند که مروجان قدیمی فرهنگ و ادامهدهندگان چرخه نشری بهشمار میآیند و متاسفانه کمکم میان قوانین و درسایه قاچاقچیان کتاب ناپدید میشود. شاید اگر وضعیت اقتصادی کشور تا این اندازه در رکود و بحران نبود، کهنهکتابفروشان بعد از چند سال میتوانستند در محدودهای که فعالیت میکردند، صاحب کتابفروشی شوند. روندی عکس آنچه با تعطیلی کتابفروشیهای کوچک، شاهدش هستیم.
کهنهکتابفروشان در تنگنای کرونا
فعالیت کهنهکتابفروشان با شیوع بیماری کووید 19 سختتر از گذشته شدهاست؛ چراکه صاحبان کتابهای قدیمی مانند گذشته اجازه ورود آنها به خانه خود را نمیدهند و کهنهکتابفروشان بدون دیدن کتابها نمیتوانند کتابخانه را بخرند. کهنهکتابفروشان هر کدام حوزه کاری مشخصی دارند؛ یکی کتابهای داستان و رمان را در بساطش میفروشد و دیگری کتابهای تاریخ و فلسفه و حوزههای دیگر را. در این جریان، دستدوم فروشها هم آسیب میبینند؛ زیرا آنها بخشی از کتابهای خود را از خانه مردم و بساط کهنهکتابفروشان تامین میکردند.
فقط طرح شهرداری نیست که موجب کساد کسب و کار دستفروشان کتاب شدهاست. شیوع بیماری کووید ۱۹ موجب شده مردم کمتر به بساطی که کفِ زمین پهن شدهاست، توجه کنند. البته با تعطیلی کتابفروشیها بهدلیل اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی، تعداد بساط قاچاقچیان کتاب افزایش پیدا کرده است. هر کتابی در بساط قاچاقچیان کتاب پیدا نمیشود؛ مثلا نمیتوان کتابهای نایاب را در بساطشان پیدا کرد. اکثر آنها کتابفروش نیستند؛ بلکه بساط فروشند! یک روز جوراب، روزی شال و گاهی هم اگر فصل مناسبی برای فروش کتاب باشد، کتاب میفروشند. بنابراین بهنظر میرسد، طرح جمعآوری دستفروشان کتاب دارای ابعاد مثبت و منفی توامانی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
بساط کهنهکتابفروشان باید همیشه تازه باشد
مسائل گوناگونی برای کهنهکتابفروشان که بساطشان را کنار خیابان پهن میکنند، مطرح است. هیچ معلوم نیست سرمایهگذاری آنها بعد از چه مدت به نتیجه برسد. بهندرت اتفاق میافتد کتابی خاص به آنها سفارش داده شود. از طرفی باید همیشه بساط خود را تازه و جالب بچینند. اگر کتابهای یک بساط به مدت طولانی ثابت بماند، عابران هرروزه دیگر به آن توجه نخواهند کرد. به همین دلیل است که کهنهکتابفروشان گاهی کتابهایشان را با قیمتی پایینتر از آنچه خریدند، میفروشند. گاهی هم مجبور میشوند کتابهایشان را خمیر کنند؛ اگرچه این اتفاق برای کتاب کهنهکتابفروشان کمتر محقق میشود اما اگر پنج کارتن کتاب از فردی بهصورت یکجا خریده باشند، کتابهایی را که در حوزه فعالیت آنها نیست و نتوانستهاند به دستدوم فروشیها بفروشند، سرنوشتشان خمیر شدن است.
گاهی کتابهایی که در بساط یک کهنهکتابفروش بهخوبی بهفروش میرفت، توسط یک ناشر بازچاپ میشود. در این زمان است که کهنهکتابفروشان -عکس قاچاقچیان کتاب- دیگر آن کتاب را در بساطشان نمیفروشند. البته این رفتار، فقط برای حفظ اخلاق و رعایت حق ناشر نیست؛ کتابی که در بساط کهنهکتابفروشان قرار گرفته به دلیل نایاب و قدیمی بودن، با قیمتی بالاتر از آنچه ناشر چاپ کرده است فروخته میشود و در صورت وجود کتاب در کتابفروشیها، تعداد افرادی که بخواهند برای کتابهای دستدوم پول بیشتری پرداخت کنند، محدود به کلکسیونرها خواهد بود.
کسی نمیتواند نسبت به قسمتی از خیابان اعلام مالکیت کند
خیابان محلی عمومی برای عبور و مرور است و به همه ساکنان شهر تعلق دارد. کسی نمیتواند نسبت به قسمتی از آن اعلام مالکیت کند اما دستفروشان بعد از مدتی فعالیت در یک مکان خاص نسبت به آن احساس مالکیت میکنند که این مساله زمینهساز بروز مشکلات قانونی میشود.
بههمین دلیل است که همواره میان بحثهای سازماندهی کهنهکتابفروشان، درباره ایجاد راستهای برای فعالیت آنها بحث میشود. خیابان انقلاب محل خوبی برای فعالیت کهنهکتابفروشان بود، چراکه کتابفروشیها در این منطقه فعالیت میکنند و این دو سبک بهنوعی مکمل یکدیگر هستند.
کهنهکتابفروشان همراه قاچاقچیان کتاب به نقاط مختلف شهر پراکنده شدند؛ چراکه بهگفته مسئولان شهرداری میان فعالیت بساطیهای کتاب و کتابفروشان تداخل وجود دارد. شاید اگر در این میان به کتاب کهنهکتابفروشان توجه بیشتری میشد و تفاوت آنها با بساطگردانهای کتاب قاچاق در نظر گرفته میشد، میتوانستیم شاهد ادامه فعالیت کهنهکتابفروشان در راسته خیابان انقلاب باشیم.
کهنهکتابفروشان سندی برای ادامه فعالیت در محلی که چند سال در آن کتاب فروختهاند، ندارند اما یکدیگر را میشناسند. کمتر میان آنها برسر جایگاه فروش، درگیری شکل میگیرد. آنها حقوق کتابفروشیها و یکدیگر را رعایت میکنند. در شرایطی فعالیتشان هر روز سختتر میشود که در طول چندین سال توانستهاند برای پیدا کردن و فروش کتاب ارتباطهایی برقرار کنند. باید توجه داشت با سختگیریهایی که برای ممنوعیت فعالیت آنها پیش آمده، کهنهکتابفروشی که سالهای جوانیاش را در این راه خرج کردهاست، نمیتواند قعالیت جدیدی را آغاز کند؛ چراکه در سن و سال بالا، نمیتوانند بهعنوان آبدارچی در اداره یا سازمانی مشغول به کار شوند، زیرا اکثر کارفرماها جوانان را برای این کار ترجیح میدهند. کهنهکتابفروشان با اینکه میدانند در این روزها فروش اجناسی مانند شال و کمربند میتواند برایشان سودآورتر از فروش کتابهای کهنه باشد، خواستار ادامه فعالیت چندین ساله خود هستند؛ به تعبیری به اینکار عشق میورزند.
کسی کهنهکتابفروشان را بیمه نمیکند
نداشتن بیمه و امنیت شغلی، یکی دیگر از مسائلی است که کهنهکتابفروشان را تهدید میکند. یک کهنهکتابفروش اگر دچار بیماری شود؛ نه تنها بیمه بیکاری ندارد که در روزهای بیماری از او که سالها در راه فرهنگی خدمت کردهاست، حمایت کند؛ بلکه هزینههای بیمارستان و دارو را باید به شکل آزاد پرداخت کند؛ هزینههایی که موجب میشود مدت طولانی یک کهنهکتابفروش از خیابانهای تهران محو شود و شاید هرگز مخاطبانش نتوانند او را در سطح شهر پیدا کنند.
شناسنامهدار شدن کهنهکتابفروشان، درنظر گرفتن مکانی مشخص برای آنها با تاکید به اینکه در بورس کتاب باشد، در نظر گرفتن بیمه و امنیت شغلی برای افرادی که سالها است در این حوزه فعالیت میکنند، تنها مواردی حداقلی است تا این صنف بتواند روی پا بماند. ممنوعیت فعالیت دستفروشان فقط حق شهروندی این گروه را نادیده نگرفته است؛ بلکه مخاطبان آنها هم نادیده گرفته شدهاند؛ چراکه آنها حق دسترسی به کتابهایی را دارند که در بازار نشر پیدا نمیشود. به نظر نمیرسد مسئولان پذیرای بساط شال، جوراب و مانتو در راسته کتابفروشان انقلاب باشند و فعالیت آنها را به کهنهکتابفروشان ترجیح دهند؛ بلکه لازم است برای جلوگیری از نابودی کامل این گروه قبل از آنکه دیرشود، اقدامات اساسی انجام شود.
نظر شما