عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به مناسبت شهادت امام صادق (ع) در یادداشتی برای ایبنا، با نگاه به کتاب «چهل حدیث استقلال» برخی ابعاد و معیارهای استقلال مسلمانان و لوازم و فواید آن را از منظر امام صادق (ع) بررسی کرده است.
بر خلاف نظر گروهی که همواره امامان را برای تقدیس شخصی و آرام گرفتن و التیام دردهای روحی و شخصی و نهایتاً راهنمایی برای انجام ظاهری مناسک عبادی خاصی چون نماز و روزه میخواهند، و حتی از راهنمایی و امامت این نشانههای هدایت در ابعاد اجتماعی و سیاسی این عبادات نیز گریزان هستند، واقعیت این است که امامت ظرفیتی برای درمان دردهای اجتماعی و سیاسی بشریت است که اگر این دردها درمان شود، بسیاری از آلام فردی و روحی ... نیز اصولا فضایی برای تحقق نخواهند یافت.
این نگاه به فلسفه وجودی امامت، میطلبد که برای اموری اجتماعی همچون مسئله عزت و ذلت مسلمانان و جوامع اسلامی درپی ارائه راهکارهای ائمه دین، بهویژه امام صادق (ع) برآییم که نمونه آن در کتاب «چهل حدیث استقلال» ارائه شده است. اینک که در آستانه شهادت رئیس مذهب حضرت امام صادق (ع) قرار گرفتهایم با نگاهی به این کتاب، برخی ابعاد و معیارهای استقلال مسلمانان و لوازم و فواید آن را از منظر حضرت بررسی میکنیم:
1- تلاش شخصی برای حفظ استقلال؛ دوری از ذلت وابستگی
ویژگی امام صادق (ع) این است که خود هزینههای به استقلال رسیدن را میپردازد. او امامی نیست که در جایگاهش بنشیند و دیگران نیازهای او را برطرف کنند. عبد الاعلی میگوید در یکی از راههای مدینه و در روزی بسیار گرم با امام صادق (ع) روبرو شدم و پرسیدم: فدایتان شوم با موقعیتی که نزد خدا و نسبتی که با رسول خدا دارید در چنین روزی خود را به سختی انداختهاید، فرمود: « یا عبد الاعلی خرجت فی طلب الرزق لاستغنی عن مثلک» (چهل حدیث استقلال ص 11) ای عبد الاعلی آمدهام برای به دست آوردن روزی کار کنم تا از اشخاصی مثل تو بینیاز شوم.
2- استقلال؛ ملاک ارزشمندی و بهای بهشت
از نگاه امام، دین به معنای عزلت از دنیا و گوشهنشینی و بریدن از دنیا نیست. دینداران واقعی مانند امیر مومنان تولیدگران بزرگی هستند که درنهایت بیرغبتی شخصی به دنیا، صدها برده آزاد میکنند و قناتها و امکانات زندگی برای مردم فراهم میسازند و روزی که البته جامعه اسلامی به این درجه از دین شناسی برسد که تولیدگرانش و سرمایهگذارانش خود از داشتههایشان بهره اندک ببرند و به جای مانور تجمل و برخورداری و سوزاندن دل نیازمندان، مواسات به خرج دهند و دیگران را در داشتههایشان شریک سازند، قدمی در مسیر اسلامی شدن جامعه برداشتهاند. در این نگاه ارزشمندی هر فرد (چه حقیقی؛ چه حقوقی) به میزان سربار دیگران نبودن در قدم اول و در مرحله بعد دستگیری از دیگران است. در مورد اول امام صادق (ع) نقل میکند گروهی نزد رسول خدا آمدند و گفتند: نزد پروردگارت بهشت را برای ما ضمانت کن. حضرت فرمود: «افعل ذلک بکم ان لا تسالوا احدا شیئا» این کار را میکنم به شرطی که از کسی چیزی نخواهید. امام صادق فرمود: وقتی شلاق از دست یکی از آنان در سفر به زمین میافتاد، نمیپسندید که به کسی بگوید آن را بردار و به من بده؛ به خاطر اینکه ابراز نیاز نکند خود فرود میآمد و بر میداشت. بر سر سفره که آب نزدیک یکی بود از او نمیخواست که آب به او بدهد خود بر میخواست و میآشامید. (چهل حدیث استقلال ص 15).
3- مبارزه با وابستگی فکری
امام صادق (ع) حتی در مسئله استقلال فکری هم یارانش را بیدار باش میداد، زیرا اساس وابستگیها وابستگی فکری است؛ همان بلایی که مسلمانان را در قرون گذشته در برابر مظاهر تمدن غربی شیفته و وابسته نمود و همین وابستگی فکری، چنان اعتقادات آنان را متاثر کرد که حتی در تغییر نظامهای سیاسی خود نیز الگوی نظام امامت را نادیده گرفتند و به نظامهایی با مبانی فرهنگی غربی روی آوردند. امام صادق(ع) فرمود: «ایاک ان تنصب رجلا دون الحجه فتصدقه فی کل ما قال» «بپرهیز از اینکه بدون دلیل مردی را الگوی خود قرار دهی و در هر چه میگوید تصدیق و تاییدش کنی» (چهل حدیث استقلال،ص 32).
چه بسیار اندیشمندانی از مسلمانان که در قرون اخیر چشم و گوش بسته نظریات دانشمندان غربی در عرصه سیاست و حقوق و حتی اقتصاد را پذیرفته وکوشیدهاند در جامعه اسلامی پیاده کنند و امروزه بهرغم خسارتهای بیشمار این نوع تقلید از اندیشمندان غربی، همچنان بر ادامه مسیر اصرار میکنند. امام، مردم را از پیروی کورکورانه از جو عمومی و فضای عموی برحذر میدارد، آفتی که امروزه به دست مهندسان افکار عمومی به وضوح مورد سوء استفاده است و افکار و رفتارهای اجتماعی مردم در مسیر باطل مهندسی میشود. امام فرمود: «لاتکن امعه؛ انا مع الناس انا کواحد من الناس» (تابع مردم نباش که بگویی من با مردم و مانند یکی از آنها هستم. (چهل حدیث ص 22). در این هشدار امام میکوشد استقلال فکری را در مردم زنده کند. تنها در این صورت است که جوامع میتوانند از هیمنه و طوفانهای رسانهای و مهندسی افکار عمومی خود را نجات دهند و با حفظ استقلال، مطالبات خود را سامان دهند. مردم پرورش یافته در این مکتب هرگز نه خود جز حزب باد خواهند بود نه به چنین احزابی مشروعیت خواهند داد.
4- تشویق به شغلیابی، با معیار حفظ استقلال
از نگاه امام مهم این است که انسان شغل حلال داشته باشد؛ اما چه شغلی؟ در فضایی که لشکر بیکاران در جامعه وجود دارد، مهم نوع و موقعیت شغل نیست، مهم این است که مسلمان شغل داشته باشد تا از مردم بینیاز شود. به عبارت دیگر در معادله بین ذلت نیازمندی (در قالبهایی چون تکدیگری، روی آوردن به مسیر حرام و شغلهای نادرست، وابستگی به ماهانهها و یارانهها و صدقات و...) و بین شغل با موقعیت پایین اجتماعی، امام گزینه دوم را انتخاب میکند. لذا وقتی مردی فقیر نزد حضرت آمد و گفت کاری بلد نیستم، تجارت هم نمیدانم و فقیر و محتاجم، فرمود: «اعمل فاحمل علی راسک و استغن عن الناس»؛ «كار كن و كالا را با سر خود حمل نما و از مردم بي نياز باش» (چهل حدیث استقلال، ص 23). این سخن البته به هیچ وجه نافی مسئولیتهای دولتها و ثروتمندان رد تامین عدالت اجتماعی و حتی مواسات و ایثار نیست؛ واقعیت این است که بیکاری و فقدان شغلهای دارای موقعیت اجتماعی، مشکل امروز و دیروز این جامعه و آن جامعه نیست؛ این مشکلی جهانی و همیشگی بوده و هست. مهم این است که به هر دلیل که بیکاری باشد (چه به خاطر سوء مدیریت؛ چه به خاطر دشمنان داخلی، چه به جهت تلاشهای دشمنان خارجی و ...) به این برسیم که مسئله فعلی جامعه نداشتن شغل است و یکی از چارههای آن نیز در مکتب امام صادق (ع) اصالت تولید شغل حلال است؛ اینکه باید شغل تولید شود حتی شغلهای با موقعیت اجتماعی سطح پایین؛ زیرا همین مشاغل نیز نقش مهمی در حفظ عزت شاغلان خواهند داشت.
5- ننگ سربار دیگران بودن؛ هرگز!
امام صادق (ع) به روشنی کنجاندیشی برخی را در مورد توکل به خدا با نقل داستانی از رسول خدا (ص) به تصویر میکشد. واقعیت نیز همین است که عدهای به عناوین مختلفی چون توکل به خدا و ... خود را از زحمت کار و تلاش خلاص میکنند و منتظر فرج الهی مینشینند. امام فرمود: رسول خدا گروهی را دید که کشاورزی نمیکنند. پرسید چکار میکنید؟ گفتند ما به خدا توکل کردهایم. فرمود: «لا بل انتم المتّکلون» نخیر، بلکه شما سربار دیگران هستید. (چهل حدیث استقالا،ص 28). در روایتی دیگر شخصی به امام صادق (ع) گفت: مردی میگوید در خانهام مینشینم نماز میخوانم و روزه میگیرم و خدایم را بندگی میکنم و روزیام هم خودش میآید، فرمود: «هذا احدی الثلاثه الذین لا یستجاب لهم» « او یکی از سه نفری است که دعایشان پذیرفته نمیشود». ( چهل حدیث استقلال،ص 63)
این گروه از آموزههای امام نیز به روشنی مرزهای ارزش بودن و ضد ارزش بودن برخی رفتارهای ما را نشان میدهد و اینکه کنجاندیشی در مورد مفاهیم اسلامی چگونه میتواند سرنوشت گروهی را به ذلت اجتماعی گره بزند.
اینها نمونههایی است از هدایتگری امام صادق(ع) که لازم است مدیران جامعه و فرهنگ سازان اقتصادی به آنها توجه کنند و در مسیر مهندسی فرهنگ اقتصادی جامعه چندان گام بردارند که جامعه ما به جامعه مطلوب امام صادق(ع) نزدیکتر شود. البته در این میان نقش نویسندگان و اهل قلم نیز قابل چشمپوشی نیست و آنان هستند که وظیفه دارند اینگونه از ابعاد حیات اهل بیت را به تصویر بکشند و به تحقق جامعه و مدنیتی با مشخصات و مطلوبهای اهل بیتی کمک کنند که حفظ عزت مسلمانان یکی از مهمترین مولفههای این تمدن است.
نظر شما