نویسنده کتاب «من امام صادق(ع) را دوست دارم»:
«اصول کافی» بازتاب اصول اربعمائه است/ بوعلی سیناهایی که از دست رفتند
نویسنده کتاب «من امام صادق(ع) را دوست دارم» میگوید: بسیاری از اصول اربعمائه بدست ما نرسیده، اما برداشتهایی از آنها در کتب اربعمائه ذکر شده و اصول کافی در حقیقت بازتاب اصول اربعمائه است که یاران امام صادق(ع) نوشتهاند.
چطور شد این موضوع را برای نوشتن انتخاب کردید؟
مجموعه 14 جلدی «من اهل بیت(ع) را دوست دارم» شامل یک دوره آشنایی کودکان با ائمه و اهل بیت(ع) است که از پیامبر(ص) شروع میشود و تا امام عصر(عج) ادامه دارد. یک جلد از این مجموعه در رابطه با امام صادق(ع) است با عنوان اینکه من امام صادق(ع) را دوست دارم. ایده تألیف این مجموعه را از یک کار مسیحی که درباره عیسی(ع) بود الهام گرفتم که سالها پیش ترجمه شده است. در عین حال که کتاب کوتاهی بود اما توجه من را جلب کرده بود، چند روزی وقت گذاشتم، دلیل جذابیت کتاب را بررسی کردم و این کتاب را آنالیز کردم که دلیل اینکه میتوان با این کتاب ارتباط برقرار کرد چیست؟ متوجه شدم نویسنده ابتکاری که در این کتاب انجام داده این است که معرفی جامعی از عیسی(ع) ارائه داده، یعنی جنبه تاریخی وجود آن حضرت، جنبه آسمانی، معجزات و ارتباطشان با مردمان و پیامهای ایشان را نقل کرده، سپس شروع کردم درمورد ائمه(ع) این کار را انجام دادم و در متن کوتاهی هم جنبه قدسی امام معصوم(ع)، هم زمانه امام را معرفی کردم، همچنین برخی سخنان و جنبههای آسمانی ایشان در این کتاب مطرح شده است و به یک جنبه بسنده نکردهام، این کار ادامه یافت و یک جلد از این مجموعه هم به امام صادق(ع) اختصاص یافت. نوجوانان با مطالعه این کتاب، زمانه امام صادق(ع) و ویژگیهای تاریخی و کرامات امام را میشناسند و با خلقیات ایشان آشنا میشوند و برخی پیامهای امام(ع) را نیز دریافت میکنند.
شاید خیلی از مخاطبان ما با اصول اربعمائه آشنا نباشند در این باره توضیح دهید و اینکه برخی آثار که منسوب به امام صادق(ع) هستند را معرفی کنید.
اصول اربعمائه کتابهایی نیست که امام صادق(ع) شخصاً نوشته باشد، بلکه کتابهایی است که امام گفتهاند و شاگردان ایشان نوشتهاند و درست است که خیلی از اصول اربعمائه بدست ما نرسیده اما برداشتهایی از آنها در کتب اربعمائه ذکر شده و اصول کافی در حقیقت بازتاب اصول اربعمائه است که یاران امام صادق(ع) نوشتهاند، یعنی خیلی از کتابها دیگر موجود نیست، ولی مطالب آن در بقیه کتابهای شیعه وجود دارد. گرچه از خیلی از بیانات محروم هستیم اما این گونه نیست که همه از بین رفته باشد. شیعیان این آثار را دست به دست چرخاندهاند تا به نویسندگان کتب اربعمائه رسیده و همینطور ادامه پیدا کرده است.
اگر کتاب اصول کافی را نگاه کنید اغلب روایات امام صادق(ع) و امام باقر(ع) است، یعنی نیازی نیست کتاب جداگانه احادیث امام صادق(ع) جمعآوری شود و آنچه از اعتقادات شیعه و احکام فقهی و اخلاقی مورد نیاز است در این کتاب وجود دارد. همچنین به نسبت اگر دقت کنید در مقایسه با معصومین دیگر این دو بزرگوار هستند که توانستهاند معارف اهل بیت(ع) را به ما برسانند. از اصول کافی اگر روایات امام صادق و امام باقر(ع) را بیرون بیاوریم چیز زیادی باقی نمیماند، پس دیگر دلیلی ندارد کتاب خاص برای امام صادق یا امام باقر(ع) وجود داشته باشد، چون مذهب با اینها شناخته شده است. از امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام عسگری(ع) که جمعاً طول عمرشان متوسط 32 سال میشود و زیر نظر حاکمان ستمگر و محاصره بودند، احادیث زیادی در دست نیست. برعکس امام صادق و امام باقر(ع) از این فرصت استفاده کردند و احادیث اهل بیت(ع) و مکتب تشیع را معرفی کردند و خیلی از احادیث را از پیامبر(ص) نقل میکنند و در واقع بعد از صد سال گفتههای پیامبر(ص) را زنده میکنند.
آیا امام صادق(ع) مؤسس مذهب شیعه است و لقب رئیس مذهب برای آن حضرت صحیح است؟
امام صادق(ع) مؤسس مذهب شیعه نیست، مروج مذهب شیعه است. مؤسس مذهب شیعه پیغمبر(ص) بود که فرمود: «بعد از من علی(ع) به عنوان جانشین من است» و از همان اول پیامبر(ص) فرمود: «تداوم نگاه من در اهل بیت من است»، بنابراین مؤسس مذهب شیعه خود پیامبر(ص) را باید قلمداد کنیم و بلکه خود خداست، چون پیامبر(ص) هم به فرمان خدا امام علی(ع) را به عنوان رهبر جامعه معرفی کرد، اما مروج مذهب شیعه امام صادق(ع) است، چون فرصت پیدا کرد که معارف اهل بیت(ع) را بسط و توسعه دهد و شاگردپروری کند و احادیث را در ذهن شیعیان ضبط کند.
منظور امام صادق(ع) از این که، «بیست و پنج حرف از علم و دانش در عصر ظهور امام زمان (عج) منتشر میشود»، چیست؟
این موضوع از حیطه دانش ما فراتر است چون ما دقیقاً نمیتوانیم بگوییم که در زمان امام عصر(عج) دقیقاً چه اتفاقاتی میافتد. یکسری اتفاقات را خبر داریم، ولی وسعت اتفاق را نمیتوانیم ارزیابی کنیم و بیشتر میدانیم که عدالت و دین حاکم میشود، ولی بنظر میرسد چند نکته را میتوان گفت که اینها را روشن میکند، یکی عدالتی است که در زمان امام عصر(عج) حاکم است. عدالت مصادیق مختلف دارد، یکی از انواع آن، عدالت آموزشی است. در جامعه فعلی ما ابوعلی سیناهای زیادی هستند که بخاطر فقر کارهای دیگر انجام میدهند و خیلی از فارابیها و بوعلی سیناها و خواجه نصیرها را داریم از دست میدهیم. اگر حکومت، حکومتی عادل باشد که بتواند استعدادها را کشف و هدایت کند، قطعاً علم و دانش رواج بیشتری پیدا میکند. دیگر اینکه امام عصر(عج) به جنبه انسانی زندگی بیشتر توجه میکند به جای اینکه در جامعه شهوت گسترش یابد علم گسترش پیدا میکند و دیگر حضور امام معصوم(ع) است که گرهگشاییهای علمی میکند و با دانش امام خیلی درها باز میشود و شخصیتها شکوفا میشوند.
لطفاً نمونهای از اخلاق امام صادق(ع) را که در کتاب «من امام صادق(ع) را دوست دارم» ذکر شده بیان کنید.
برای آشنایی با شخصیت و منش امام صادق(ع)، یک حکایتی است که بارها گفتهام و بار دیگر مرور میکنم. شبی امام صادق(ع) مقداری نان بر دوش خود انداختند و به سمت خانه فقرا حرکت میکرد، هوا بارانی بود.امام صادق(ع) تنها و بیخبر از همه، از تاریکی و خلوت شب استفاده کرد، از خانه بیرون آمد و به طرف محله بنی ساعده، محل اجتماع تهیدستان، رفت.
اتفاقاً معلی بن خنیس، از یاران نزدیک امام که مسئول مخارج منزل امام(ع) هم بود، متوجه بیرون آمدن ایشان از خانه شد. پیش خود گفت: «نباید امام(ع) را در این تاریکی تنها بگذارم.» با مقداری فاصله، به گونهای که فقط شبح امام را میدید، آهسته به دنبال ایشان راه افتاد. ناگهان دید انگار چیزی از دوش امام(ع) به زمین افتاد.
معلی جلو رفت و سلام کرد. امام از صدای معلی او را شناخت و فرمود: «تو معلی هستی؟» معلی جواب داد: «بله، فدایت شوم.» و بعد دید یک کیسه بزرگ نان روی زمین افتاده. کیسه را از روی زمین برداشت. وزن کیسه آن قدر زیاد بود که به سختی میشد آن را به دوش کشید. به امام عرض کرد: «اجازه بدهید این را من به دوش بگیرم» امام فرمود: «خیر لازم نیست. خودم به این کار از تو سزاوارتم» و کیسه را از دست معلی گرفت. دو نفری راه افتادند تا به محله بنی ساعده رسیدند. فقیران و بیخانمانها در خواب بودند. امام نانها را یکییکی و دو تادو تا زیر لباس آنها گذاشت. بعد برخاست و از آنجا بیرون آمد.
معلی با دیدن این صحنه به امام صادق(ع) عرض کرد: «فدایت شوم. اینها که تو در دل شب برایشان نان آوردی، شیعه هستند؟ حضرت فرمود: «نه، اینها معتقد به امامت نیستند. اگر معتقد به امامت بودند برایشان چیزهای دیگر هم میآوردم.»
کتاب «من امام صادق(ع) را دوست دارم»، (یک جلد از مجموعه 14 جلدی من اهل بیت(ع) را دوست دارم)، تألیف حجتالاسلام غلامرضا حیدری ابهری در 24 صفحه، شمارگان 1000 نسخه از سوی انتشارات جمال روانه بازار نشر شده است.
نظر شما