نگاهی به کتاب «امام رضا(ع)، مأمون و موضوع ولایتعهدی»
امام رضا(ع) به گواه تاریخ بیش از 15 هزار پرسش علمی را پاسخ داده است
امام رضا(ع) در عصر خود، از شایستهترین، اهل بیت رسول الله(ص) بود که در شرایط سخت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به مسائل مسلمانان پاسخ میگفت و به گواه تاریخ به بیش از 15 هزار پرسش علمی جواب داده است.
با توجه به اینکه موضوع رهبری امت اسلامی، پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) یکی از مسائل بنیادین در اندیشه اسلامی است. از دیدگاه شیعه، امام(ع) که مانند پیامبران الهی از طرف خداوند تعیین میشود، انسانی معصوم و برخوردار از علوم خدادای است و از طرف خدا و رسولش برای هدایت مردم به این مقام برگزیده شده است.
دوران امامت تمام امامان معصوم(ع) امتداد دوره رسالت و مکمل آن و همه از یک نور هستند و تاریخ سیاسی اسلام، مجموعهای کلی و بهم پیوسته و رسالت هر امامی، رسالت و نقش امام قبل از خود بوده است. از این رو میتوان گفت تاریخ امامت بخش مهمی از هویت فرهنگی و دینی مسلمانان به طور عام و بویژه شیعیان به شمار میرود.
بررسی تاریخ ائمه هدی(ع) ما را به این مسیر رهنمون میکند که هریک از امامان در عصر خویش با شرایط خاصی به پاسداری از مکتب پیامبر اسلام(ص) و گسترش معارف نبوی پرداختند. گاه با موضعی صریح و آشکار تؤام با رشادتها و قهرمانیها، زمانی با رفتاری سیاسی و با خلق حماسههای جاودانه و ماندگار در تاریخ و مقطعی با مبارزه علمی، فقهی و فرهنگی جهت تحکیم زیرساختهای فکری اسلام و یا با بردباری و حلم، اما با درایت و بصیرت و هوشمندی صحیح، به منظور تنویر سیره تابناک انبیاء روی آوردند.
آنها با این رویکرد توانستند از یک سو انشعابهای سیاسی و گاه فتنهانگیزانه مانند حنفیان، زیدیان و اسماعیلیان را با قدرت تحمل کنند و از سوی دیگر فشارهای سیاسی مستمر و گاه شکننده را از سر بگذرانند و با حفظ جایگاه اجتماعی و دینی خود، سرانجام میراث جاودانهای به نام فقه شیعی را به میراث بگذارند.
در خصوص واقعگرایی و حقیقتجویی شیعیان همین بس که خاندان امام علی(ع) را فقط بخاطر آنکه اهل صلاح و تقوی بودهاند دوست میدارند، نه بخاطر آن که از یک خانواده معین هستند. از سوی دیگر هیچگاه با خانوادهای معین دشمنی و ستیز ندارند و مخالفت آنان با امویان، به خاطر آن است که آنها جامعه اسلامی را به وضعی بدتر از دوره جاهلیت بازگردانده و حکومت دینی را ابراز و حربه دنیاگرایی و سلطهجویی نامشروع ساخته بودند و اگر چنانچه یک اموی به راه راست برمیگشت دیگر اموی بودن وی مانع احترام و شناسایی فضیلتش نمیشد.
یکی از دورههای افتخارآمیز تاریخ تشیع، دوره امامت امام رضا(ع) است. امام رضا(ع) فرزند امام موسی کاظم(ع) هشتمین امام شیعیان در سال 148 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود در محضر پدر پرورش یافت و پس از شهادت پدر، عهده دار امامت شد. دوره بیست ساله امامت حضرت، 10 سال در عصر هارونالرشید، پنج سال، دوره امین عباسی و پنج سال آخر با خلافت مأمون عباسی، همزمان بود. برخی دوران امامت آن حضرت را مانند دوران امام حسن(ع) و برخی دیگر با موقعیت و دوران امام زینالعابدین(ع) و عدهای نیز با دوران انقلاب فکری و فرهنگی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) همانند میدانند و این خود گواه اهمیت این دوره تاریخی است.
امام رضا(ع) در عصر خود، از سزاوارترین و شایستهترین، اهل بیت رسول الله(ص) بود که در آن شرایط سخت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به مسائل علمی، فقهی و دینی مسلمانان پاسخ میگفت و به گواه تاریخ به بیش از 15 هزار پرسش علمی جواب داد. علاوه بر آن به پیچیدهترین مسائل فکری و عقیدتی عالمان دیگر ادیان مانند یهودی، مسیحی، زرتشتی، مانوی و ... که با توطئه عمال عباسی طراحی میشد، به عالیترین شیوه پاسخ میداد، به نحوی که همه آنها در مقابل امام رضا(ع) سر تسلیم فرود میآوردند و به امام ارادت پیدا میکردند.
به لحاظ سیاسی امام(ع) با مأمونی روبرو بود که بر خلاف خلفای گذشته برای رهایی از مشکلات سیاسی ـ اجتماعی، به امام اظهار ارادت میکرد و خود را علوی میخواند و مدعی بود که باید خلافت را به علویان که شایستهتر هستند واگذار کند. با این سیاست امام(ع) را از مدینه به مرو فراخواند و ابلاغ ولایتعهدی را با خط خود تدوین کرد. وداع جانسوز امام از مدینه، پذیرش اجباری ولایتعهدی، ماجرای نماز عید فطر در مرو، بیان حدیث معروف سلسلهالذهب در نیشابور، مناظرهها، موضعگیریهای امام(ع) مقابل مأمون و مسائل دیگر نشان میدهد امام(ع) با درایت از همان ابتدا به اهداف و توطئههای پلید مأمون واقف بود. مأمون میخواست با اقداماتش تأییدی از امام(ع) برای خلافتش بگیرد.
عباسیان با شعار علویان وارث امویان شدند
در فصل اول کتاب «امام رضا(ع)، مأمون و موضوع ولایتعهدی»، به تجزیه و تحلیل پیدایش و اهداف عباسیان میپردازد که فعالیت خود را در حمیمه شام آغاز کردند؛ سپس مرکز دعوت را به خراسان انتقال دادند. در این فصل همچنین شخصیتهای اثرگذار دعوت عباسیان به اختصار معرفی شدهاند. امویان به دنیامداری متهم بودند. عباسیان در ابتدا به گونهای سیاست و دین را درآمیختند و بر اساس شعارهایشان، قصد احیای سنت بر پایه عدالت را پیش کشیدند؛ حتی عبای پیامبر را ـ که علامت قدرت دینی بود ـ به دوش کشیدند و با اندیشه مهدویت علوی، به نحوی به خلافت، قداست بخشیدند.
رویارویی دو جریان امامت و خلافت
فصل دوم به تحلیل رویارویی دو جریان امامت علوی و خلافت عباسی پرداخته است. به نظر علویان داعیان عباسی از مصیبتهایی که بنیامیه به اهل بیت(ع) روا داشتند با زیرکی و به جهت طمع قدرت، با وجود امامت منصوص و معصوم با ارائه داستانی مجعول و وصیتی دروغین از شرایط پیش آمده بهره جستند و با شعار عدالتخواهی خلافت را غصب کردند. به شهادت تاریخ، هنگامی که عباسیان بر مسند خلافت تکیه زدند، در ستم بر آل علی(ع) از بنیامیه کینه جوتر بودند.
چرایی سیاست تسامح مأمون مقابل علویان
در فصل سوم، نویسنده سعی کرده به سؤالاتی مانند اینکه چرا مأمون سیاست تسامح را در برابر امام و شیعیان در پیش گرفت؟ آیا گرایش وی به علویان راهکاری برای برون رفت از مشکلات جامعه بود یا مسألهای اعتقادی به شمار میآمد؟ آیا گرایش وی به علویان و قیامهای آنان در شهرهای مدینه، کوفه و حجاز شرایطی را به وجود آورد تا مامون شیوه جدیدی در پیش گیرد و پس از فائق شدن بر شرایط ماهیت پلید خود را آشکار کند؟ پاسخ دهد.
در فصول بعدی نویسنده با تکیه بر منابع تاریخی کوشیده تا به تجزیه و تحلیل سیاست مأمون مقابل امام رضا(ع) بپردازد: چرا مأمون امام را از مدینه به مرو خواند؟ چرا با وجود جنگهای خونین با برادرش امین و حذف رقبایش برای دستیابی به قدرت مطلق، ولایتعهدی خلافت را به امام(ع) پیشنهاد کرد؟ تدبیر و سیاست امام(ع) در مقابل برنامههای مأمون چه بود؟
امام رضا(ع) از همان ابتدا با درایت به تمام توطئههای مأمون واقف بود. به گواه تاریخ، امام(ع) با تهدید و ارعاب، مجبور به هجرت به سوی مرو شد. ولایتعهدی را نیز با این شرط پذیرفت که در امور سیاسی و جاری هیچگونه دخالتی نکند و کسی را به کاری نگمارد و یا عزل نکند تا مأمون با شبهات و ابهامهای بیاساس، وی را متهم نکند.
کتاب «امام رضا(ع)، مأمون و موضوع ولایتعهدی» به قلم سید غنی افتخاری در 149 صفحه با شمارگان 1000 نسخه از سوی انتشارات به نشر در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما