نشست نقد و بررسی کتاب «علمورزی زنان در میدان دانشگاه» برگزار شد
مهجوریت پژوهش در حوزه زنان/ آیا عدالت آموزشی در آموزش عالی رخ داده است؟
فریدونی گفت: یکی از کارکردهای آموزش عالی بهبود عدالت آموزشی است چون آموزش عالی متولی عدالت آموزشی است که جنسیت در آن بسیار مهم است. بنابراین پرسش این است که آیا عدالت آموزشی در آموزش عالی رخ داده است؟
کشاورز در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره این اثر ارائه کرد و گفت: برای تولید ادبیاتی در حوزه مطالعاتیام تاکنون چند کار پژوهشی انجام دادم که نتیجه آنها کتابهای «رویای ناتمام دختران دانشجو» ، «زنان دانشگاهی» و دو مقاله از کتاب حاضر است که براساس همان طرح بوده و درباره استاد پژوهشگران زن انجام گرفته است.
او در ادامه با اشاره به زیست دانشجویان وتجربه استاد پژوهشگران زن در کارهایش ادامه داد: همزمان با کار پژوهشیام در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی کتاب دیگری با عنوان «زنان دانشگاهی» را با یکی از دوستان از فرانسه به فارسی ترجمه کردیم. کتاب حاضر تقریبا همزمان با دو کار قبلی پیش رفته و درواقع ادامه آنهاست.
این مدرس دانشگاه درباره مقالات مندرج در کتابش توضیح داد: مقاله نخست به پیشگامان زن در دانشگاههای ایران از سال 1313 میپردازد و به چالشهایی که زنان در آن دوران در جامعه ایران مواجه بودند اشاره میکند. در این مقاله نشان داده میشود که دولت میخواهد زن مدرن را نشان دهد اما راه را آنچنان برای زنان باز نمیکند و با توجه به ادبیات غالب مردسالار شرایط را برای حضور اجتماعی زنان دشوار میکند.
کشاورز با بیان اینکه پژوهش در کشور ما مهجور است و پژوهش در حوزه زنان مهجورتر افزود: هدفم در کتابهای قبلی خارج شدن تمرکزگرایی تهرانی است به همین دلیل به دانشگاههای شهرهای دیگری مانند بوشهر مراجعه کردم و سعی کردم روایتگر پژوهشگران زنان باشم.
به گفته او، مقاله دوم کتاب هم ادامه همین فعالیتهاست و در مقاله سوم کتاب وجود نابرابری مفروض است و با مقایسه دو دانشکده فنی و علوم اجتماعی دانشگاه تهران کمک میکند که فهمی زمینهمندتر از دانشگاه در ایران داشته باشیم. مقاله دیگر به مصاحبه مقایسهای استادپژوهشگران زن تهران و فرانسه میپردازد و نشان داده میشود که هرچند در فرانسه سعی میشود که حداقل از نظر حقوقی برابری زنان و مردان نزدیک باشد، اما در نهایت میبینیم که چگونه این نابرابریها شکل میگیرد و در این زمینه شباهتهایی بین این دو جامعه وجود دارد.
کشاورز در پایان با اشاره به مقاله تعارض کار و زندگی استاد پژوهشگران زن گفت: مقاله پایانی کتاب هم سعی کرده است که فهمی از معیارهای دوگانه از قضاوت زنان و مردان در سطح دانشجویان و هم در سطح استادان را با هم مقایسه کند.
نفیسه شریفی مدرس دانشگاه در بخش دیگری از این نشست به تجربه زیسته خود با مقالات کتاب اشاره کرد و افزود: با مطالعه این کتاب همذاتپنداری میکنیم چنانکه فرد وقتی در مرحله جذب هیئت علمی است احساس میکند که این مشکلات زائیده ضعف فردی او نیستند بلکه یک تجربه جمعی و نشان دهنده مشکلات ساختاری است.
او با بیان اینکه بحث جنسیتی در سه مقطع خود را در این کتاب نشان میدهد، افزود: ابتدا در مرحله جذب است. پرسش این است که چرا با توجه به اینکه اکثر دانشجویان زن هستند اما در مرحله جذب نسبت به مردان تعداد کمتری جذب میشوند؟ آیا زنان شایستگی هیئت علمی شدن را ندارند؟ مقطع دیگر حفظ جایگاهی است که فرد به دست آورده یعنی یک زن عضو هیئت علمی که وارد یک گروه میشود نسبت به مردان باید چندین برابر کار کند تا جایگاهی که بدست آورده است را از دست ندهد.
به گفته شریفی، مساله دیگر رابطه با دانشجویان است بدین معنی که استاد به آنها باید ثابت کند که من شایستگی لازم را دارم. مقطع بعدی هم بحث ارتقا زنان است که نسبت به مردان تبعیضهای ساختاری وجود دارد تا یک زن بتواند به استاد تمامی برسد. تا جایی که حتی امکان انتشار مقاله زنان در مجلات کمتر از مردان است.
او در پایان تاکید کرد: دانشگاه جدای از محیط اجتماعی نیست و باید تلاش کرد تا کلیشههای جنسیتی و نابرابری کمتر شده و در نهایت تبعیض کمتر شود.
سمیه فریدونی هم در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه مولف کتاب خود را محدود به نامها نکرده و به سراغ افراد جدیدی رفته گفت: همین امر موجب ایدههای جدید و ارتقا این حوزه شده است.
عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی به تجربه متفاوت خود در جذب هیئت علمی اشاره کرد و افزود: دوست داشتم که این کتاب به این چراها بپردازد که چرا تجارب متفاوتاند؟ ما این پژوهشها را انجام میدهیم که به این نتیجه برسیم که چه باید بکنیم؟
او تاکید کرد: ساختار باید تغییر کند، چرا که تا تحولات ساختاری رخ ندهد نهایتا کارمان این است که دور هم بنشینیم و بگوییم که چه دادههایی داریم درصورتیکه به یک گردهمایی بزرگتری نیاز داریم که بیان کنیم که حضور زنان نیاز توسعه است. وقتی زنان حضور ندارند توسعه مختل میشود بنابراین دغدغه ما دغدغه تغییر آمار نیست بلکه دغدغه ما تغییر ساختار است. به این معنی که زنان در ساختار قدرت حضور داشته باشند. هرچند که معتقدم که اگر جنسیت نادیده گرفته شود ساختار آسیب میبیند.
فریدونی با اشاره به تولید دادههای بومی تصریح کرد: در حوزه ساختاری باید به تغییر ساختارها و به ویژه بحث عدالت آموزشی که ذیل عدالت اجتماعی است توجه ویژه کرد. یکی از زوایایی دید ما در این حوزه گروههای رانده شده اجتماعی است که به واسطه نداشتن صدا معمولا غافل میمانند. درصورتیکه یکی از کارکردهای آموزش عالی بهبود عدالت آموزشی است چون آموزش عالی متولی عدالت آموزشی است که جنسیت در آن بسیار مهم است. بنابراین پرسش این است که آیا در آموزش عالی عدالت آموزشی رخ داده است؟
او در ادامه بر تحلیل عمیق دادهها تاکید و یادآور شد: باید توجه کرد که آمارها تغییر کرده و حدود هفت درصد جمعیت زنان در آموزش عالی کم شده چون سیاستها تغییر کرده است. همچنین ما برای تحلیل به آمارهای مقایسهای نیاز داریم. مثلا هنوز دانشیاران زن در کل نظام آموزشی 13 درصد و استادان در کل نظام آموزشی 3 درصد هستند. در واقع این آمارها فضای سیاستگذاری جدیدی را برای ما باز میکنند. انتظار داریم که آموزش عالی به زنان عاملیت بیشتری بدهد.
این مدرس دانشگاه در بخشی دیگر از سخنانش به برخی از مسائل روشی در فصول کتاب پرداخت و گفت: با توجه به اینکه در پژوهشهای کیفی روایی پژوهش به رویکرد گره خورده است نه روش، در خیلی از مقالات مصاحبه اکتشافی را به عنوان روش به کار بردهاند یا اینکه تاریخ شفاهی را چگونه میتوان به عنوان روش استفاده کرد.
او در پایان با بیان اینکه برخی از پرسشها در کتاب سوگیری دارد عنوان کرد: در کتاب به هنجارهای موفقیت اشاره شده اما اصلا خود هنجار به چه معنی است و چگونه از این واژه استفاده کردهایم؟ در جایی دیگر اشباع داده با اشباع نظریه متفاوت است که در برخی از مقالات این دو اشتباه گرفته شده است.
نظر شما