نقدی گذرا بر کتاب تشکل فراگیر مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی ایران
رمزگشایی از تاریخ معاصر ایران و آشفتگیهای حاکم بر اوایل انقلاب
روحانیصدر در یادداشتی نوشته است: هدف مهم این پژوهش رمزگشایی بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران است که در میان آشفتگیهای حاکم بر اوایل انقلاب هنوز برای نسل کنجکاو ایران ابهامزدایی نشده است.
از نخستین هفتههای پیروزی انقلاب، تشکل فراگیری به نام حزب جمهوری اسلامی که تا پیش از آن سابقهای نداشت در فضای سیاسی آن روزها با سرعتی غیرقابل تصور بهوجود آمد. روحانیون گردانندگان اصلی این حزب بودند، که خود پیش از این در تشکلی به نام جامعه روحانیت تهران فعالیتهای ضدحکومتی را پی ریزی و تداوم میدادند. به چه دلیلی آنان از هسته جامعه روحانیت جدا نشدند اما تشکلی را برای عموم مردم به این نام تشکیل دادند خود پرسشی مهم و سرنوشتساز در نیمه دوم سده چهاردهم خورشیدی است. تاکنون تنها آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در کارنامههای خاطرات منتشر شدهاش از این حزب و فعالیتهای آن جستارگونه سخن به میان آورده و هنوز سرنوشت این جستارها و ردپای آنها در مجلدات منتشرنشده نامعلوم است.
عبدالله جاسبی، از اعضای هسته مرکزی حزب جمهوری اسلامی در مقدمه ویراست دوم این مجموعه بر این باور است که بازیگران اصلی صحنههای حوادث تاریخ معاصر ایران، وظیفه مهمی بر عهده دارند. آنها باید تاریخ را بر اساس واقعیات رخ داده به نگارش درآورند و حوادث آن را بر اساس حقایق و اسناد تحلیل کنند و نگذارند تاریخ معاصر ایران، به ویژه حوادث مربوط به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و نهادهای مذهبی، تحریف شود.
جلد نخست این اثر به جز چهار صفحهای که به شرح مرامنامه حزب جمهوری اسلامی زیر بحثی با عنوان حزبالله و حزب جمهوری اسلامی ایران اختصاص دارد، مابقی گفتمان دو بخشی آن است که شامل تعاریف عمومی احزاب سیاسی جهان (بخش اول) و احزاب سیاسی ایران از ابتدا تا پیروزی انقلاب (بخش دوم) است که از 113 مآخذ گردآوری شده است. جلد دوم این اثر به انقلاب و ریشههای آن در دو بخش مفهوم انقلاب و انقلاب اسلامی و شکوفایی انقلاب اسلامی برگرفته شده از کتابهای عمومی و روزشمارهای رایج است اما رابطه این 533 صفحه با جریان حزب جمهوری اسلامی تبیین و تحلیل نشده است.
در جلد سوم دفتر پژوهش و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی بیآنکه پیشینهای از خود طرح کند در پیشگفتار جلد سوم این اثر، انقلاب را پدیدهای دانسته که ریشه در گذشته فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی این مرز و بوم دارد و غفلت از آن موجب ایجاد خلاء در تاریخ تلقی شده و بی تفاوتی در قبال تاریخ انقلاب اسلامی غفلتی عظیم است. هدف دفتر پژوهش و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی بر این مسله بوده که اگر تاریخمان را ننویسیم برایمان مینویسند بر این اساس رسالتی مهم در بازسازی این برهه از تاریخ احساس میشد؛ رسالتی که میتوان آنرا مهمترین انگیزه برای فعالیتهای خود دانست.
جاسبی نیز در ابتدای مقدمه چهار صفحهای خود انقلاب اسلامی را پدیدهای منحصر بهفرد و بدیع در پایان عصر انقلابها دانسته که این ادعایی قابل تأمل است. وی تاریخ حزب جمهوری اسلامی را جدا از تاریخ انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن نمیداند. طبق این ایده باید پس از انحلال آن در سال 1365 انقلاب نیز به پایان میرسید. وی در توجیه رویکرد منفی نسبت به این حزب مینویسد: حزبی که از همان ابتدای تأسیس از جانب تمامی گروهها اعم از چپ و راست، مذهبی و غیر مذهبی، رادیکال و میانهرو و... به عنوان یک رقیب انگاشته شد. شاید بتوان نگرانی این احزاب را در فرم و محتوای حزب و رویکرد اجتماع به آن جستجو کرد، حزبی که در فرم، الزامات مدرن حزبی را رعایت کرده و با توجه به مقتضیات جامعه، محتوای اسلامی داشت و پیوندی وثیق با نهاد روحانیت داشت و روند حوادث به گونهای بود که اقبال مردمی نسبت به حزب جمهوری اسلامی روز به روز فزونی مییافت. ولی اقبال ادعای عمومی با انحلال حزب تناقضی آشکار داشته و هیچ واکنشی از سوی علاقهمندان نسبت به این انحلال صورت نگرفت و حتی دیگر تجدید حیاتی از آن مجموعه فراگیر توسط بانیان و حامیان شکل نگرفته است.
وی هدف مهم پژوهش مزبور را ارائه تحلیلی مبتنی بر اسناد از حزب جمهوری اسلامی در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران معرفی کرد و در واقع این تحلیل و بررسی، رمزگشایی بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران است که در میان آشفتگیهای حاکم بر اوایل انقلاب هنوز برای نسل کنجکاو ایران ابهام زدایی نشده است.
پیروزی انقلاب محصول مشترک همه جریانهای منتقد، مخالف و معارض با حکومت شاهنشاهی محمدرضا شاه پهلوی بود شاید به همین دلیل بحثهایی با ویژگیهای انقلاب اسلامی، احزاب و گروههای سیاسی- آسیبشناسی احزاب و گروههای سیاسی ایران (1360-1357)- احزاب و گروههای سیاسی ایران (1360-1357) (نیروهای مذهبی- نیروهای لیبرال- نیروهای چپ (سوسیالیت و مارکسیست)- نیروهای التقاطی) در زیر عنوان فصل نخست انقلاب اسلامی و بستر شکلگیری احزاب سیاسی جمعآوری شده است. پیشینه حزب جمهوری در فصل دوم با عنوان رابطه نیروهای مذهبی و دولتها در تاریخ معاصر ایران با مباحث رابطه نیروهای مذهبی و دولت در عصر صفوی و قاجار و پهلوی گردآوری شده در حالی که ماهیت جریانهای مذهبی نامبرده هیچکدام جنبه سهمخواهی در اداره حکومتها را نداشتند آنانی هم که در اداره امور بودند به عنوان یک گروه فکری داعیهداری نمیکردند.
چرا حزب جمهوری؟ پرسشی است که فصل سوم کتاب با عنوان تأسیس و ساختار تشکیلاتی حزب جمهوری اسلامی در پاسخ به آن به شرح مؤلفههایی همچون تأسیس حزب جمهوری اسلامی، پنج مؤسس(آیتالله سید محمد حسینی بهشتی- آیتالله دکتر محمدجواد باهنر- آیتالله سید علی حسینی خامنهای- آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی- آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)، تحزب از منظر مؤسسان حزب، امام خمینی و حزب جمهوری اسلامی، ساختار و تشکیلات حزب جمهوری اسلامی پرداخته است. در فصل چهارم به نحوه مقابله حزب جمهوری اسلامی با احزاب جا افتاده و با سابقه جبهه ملی (جبهه ملی اول، سوم، چهارم و جبهه ملی پس از کودتای 28 مرداد 1332) و نهضت آزادی و حزب نوظهور خلق مسلمان با عنوان حزب جمهوری اسلامی و احزاب لیبرال اشاره شده است.
فصل پنجم از برخوردهای این حزب با جریانهای چپ از حزب توده و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، حزب دموکراتیک کردستان ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران، جنبش برای آزادی، جاما (جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران) و جنبش مسلمانان مبارز با عنوان حزب جمهوری اسلامی و احزاب چپ و التقاطی بحث شده است. در پیشگفتار جلد چهارم نقش احزاب مذهبی در نهادینه کردن قدرت دینی در کشور و تثبیت نظام نوپای جمهوری اسلامی مؤثر دانسته شده و مطالعه و تحقیق پیرامون چگونگی تثبیت حاکمیت نظام جمهوری اسلامی بدون پرداختن به عملکرد این احزاب، بهویژه حزب جمهوری اسلامی غیر ممکن دانسته شده است. در ادامه چندین بار از بهکارگیری اسناد حزب جمهوری اسلامی موجود در دفتر پژوهش و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی سخن به میان آمده اما به شیوه جمعآوری این اسناد و ساختار و اهداف این دفتر اشارهای نشده است.
مطالب فصل اول با محوریت نیروهای مذهبی و اندیشههای تحزب به مطالب جلد دوم و اول بسیار نزدیک و موازی طرح شده است. تحلیل دیدگاههای جامعه روحانیت و مجمع روحانیون در ادامه این فصل به نسبت مطالب قبل جدید و کاربردیتر است. بحثهای مربوط به رابطه حزب جمهوری اسلامی و نیروهای مذهبی در دهه اول انقلاب مندرج در فصل دوم در عموم قسمتها بهویژه محور فعالیتهای جامعه مدرسان حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، حزب مؤتلفه اسلامی و... باید مثل بحثهای فصل اول در جلد دوم مطرح میشد و روابط تشکلهای فوقالذکر در دولت موقت، همه پرسی فروردین 58، خبرگان قانون اساسی و انتخاباتهای ریاست جمهوری و مجلس از 58 تا 66 در یک تلفیق تحلیلگونه همراه با روزشمار و اسناد با تاریخ هر روز تنظیم و ارائه میشد.
موضوعات طرح شده در فصل سوم با محوریت حزب جمهوری اسلامی و دولتسازی؛ بخشی از آن با عنوان نگاهی اجمالی بر عملکرد احزاب از مشروطه تا انقلاب باید در بحثهای جلد اول و دوم تلفیق میشد. قسمت دوم این بند با موضوع دولت از نگاه حزب جمهوری اسلامی تحلیلهای متنوع و قابل نقدی داشته است، البته تقسیم حزب به پیش و پس از انقلاب (صفحه 232 تا 242) ادعایی خارج از تاریخنگاری مؤسسان حزب بوده و بحث حزب جمهوری اسلامی و رفراندوم جمهوری اسلامی با بحثهای فصل دوم بسیار نزدیک و مشابه یکدیگرند. فصل چهارم به بحثهای مربوط به رابطه حزب جمهوری اسلامی و دولت موقت و شورای انقلاب پرداخته که شاید 11 مبحث این مجموعه و جایگاه حزب جمهوری در این جریانهای مهم تاریخی نیاز به طرح وسیعتر در یک جلد مستقل میداشت.
موضوعاتی همچون اولین انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، اختلاف حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز، مواضع کلی بنی صدر تا پیش از ریاست جمهوری، مسأله گروگانها، دفتر هماهنگی همکاریهای مردم با ریاست جمهوری، ارتباط بنی صدر با مجاهدین خلق و رویارویی حزب جمهوری اسلامی و بنی صدر، دولت شهید رجایی، آغاز جنگ تحمیلی و ادامه اختلافها، سرقت اسناد وزرات خارجه، عملکرد بنی صدر در دو ماه پایانی ریاست جمهوری در فصل پنجم آمده است که این سرفصلها همراه با زیر مجموعههایشان باید در یک مجلد مستقل تعریف میشد. بخشهای زیادی از بحثهای ارائه شده با کارنامه خاطرات سال 59 آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی مطابقت داشته و تکمیل و تحلیل همه این بحثها بیش از چهارصد صفحه را به خود اختصاص داده است.
فصل ششم و آخرین فصل 52 صفحهای این اثر به بحثهای جنجالی و منحصر بفرد حزب جمهوری اسلامی و دولتهای پس از بنی صدر از دومین انتخابات ریاست جمهوری و دومین انتخابات مجلس تا پایان دولت چهارم جمهوری اسلامی ایران به مواضع و جایگاه نیروهای حزب در ارکان دستگاههای اجرایی و وزارتخانهها اختصاص دارد و تحلیل حوادث واپسین روزهای مجلس دوم از تشکیل مجمع روحانیون که بحث آن از فصل اول همراه با مواضع انتقادی دیگر گروههای سیاسی و حذف عموم احزاب همچون نهضت آزادی و جبهه ملی تا تشکیل حزب کارگزاران سازندگی که بحثی از آن به میان نیامده نیاز به مجلدی مستقل داشت.
به ادعای جاسبی در مقدمه بر جلد پنجم 578 صفحهای با عنوان حزب جمهوری اسلامی و نهادهای قانونگذار بعد از انقلاب؛ حزب جمهوری و دیگر نیروهای مذهبی درصدد برآمدند با پیروزی در نخستین رقابت انتخاباتی پس از انقلاب، یک قانون اساسی صد در صد اسلامی را از تصویب بگذرانند تا بدین وسیله هم جامعه را به سمت دینی شدن سوق دهند و هم راه را برای شکلدهی یک نظام سیاسی با محتوای جمهوریت و اسلامیت و آرمانهای شکست خورده مشروطیت هموار کنند. در حالی که عموم جامعه ایران نه تنها مذهبی و دینی بود بلکه به افراد سرشناس از همه جریانهای فکری رأی حضور دادند و نیروهای مذهبی هم سو با حزب جمهوری در تدوین قانون اساسی اقلیت داشته است.
پیشنویس این قانون چند ماه قبل توسط دکتر حسن حبیبی نه به واسطه تمایلات حزبی بلکه تسلطش به قوانین فرانسه به خصوص اصل چهار جمهوریت آن به دستور امام صورت گرفت اما آرمانهای شکست خورده مشروطه که چیزی جز اجرای قوانین در همه امور اجرایی و قضایی و... کشور از هفتاد سال پیش از تشکیل این مجلس ناکام ماند و با گذشت چهل و دو سال از تنظیم و تدوین قانون اساسی جدید نیز به ناکامی خود ادامه میدهد از سوی دیگر ضعفهای همین قانون نیز هشت سال بعد به دستور امام به بازنگری گذاشته شد. همچنین در خصوص عدم حضور احزاب و تشکلهای فکری همچون لیبرالها و مارکسیستها و چپها آن را به کنار رفتن تعبیر کرده در حالی که آنها توسط جریان حاکم بر کشور منحل و حذف و یا معاند تلقی شدند و تعبیر رقابت نیروهای خط امام و انقلاب برای کرسیهای مجلس دوم بهخصوص خط امام همخوانی ندارد.
فصل اول 52 صفحهای با عنوان سیر تحول نهادهای قانونگذار و احزاب در ایران، از پیروزی انقلاب مشروطه تا سقوط سلسله پهلوی؛ موازی بحثهای مجلدات اول و دوم و فصل چهارم جلد چهارم است. فصل دوم 84 صفحهای این اثر که در آن به موضوعات وظایف و عملکردهای شورای انقلاب از قبل از پیروزی تا انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، استعفای دولت موقت و آغاز به کار مجلس از اهمیت توصیفی و تحلیلی خاصی برخوردار است و از لحاظ زمانی باید پیش از مطالب مندرج در جلد چهارم تدوین میشد. بحثهای 112 صفحهای فصل سوم زیر عنوان حزب جمهوری اسلامی و اولین دوره مجلس شورای اسلامی؛ موازی با فصل پنجم جلد چهارم همین اثر است. فصل چهارم 93 صفحهای با عنوان حزب جمهوری اسلامی و دومین دوره مجلس شورای اسلامی باید بخشهایی از فصل ششم جلد چهارم ادغام میشد.
جلد ششم و آخرین مجلد منتشر شده از مجموعه 10 جلدی این اثر زیر عنوان حزب جمهوری اسلامی و مخالفان آن با 401 صفحه بی هیچ توضیح مقدماتی در این خصوص بحثهای مطروحه دوران تحزب در ایران و قبل از انقلاب اسلامی و احزاب و جریانهای سیاسی بعد از انقلاب ( از سال 1357 تا 1360) با مجلدات اول و دوم و فصل پنجم جلد چهارم مشابهت کامل دارد. با عنایت به اهمیت بحثهای انتقادی و مخالفتهای جدی با برنامهها و نفوذ حزب جمهوری از تأسیس تا انحلال، ضرورت تنظیم کارنامهای شفاف و تاریخنگارانه میطلبد و بخش نخست این جلد تکرار همان گفتمانهای مرتبط با حزب جمهوری اسلامی و جهتگیری جریانات و احزاب سیاسی در سه مسلسل پیشین خود است. فصل اول موضوع 11 صفحهای حزب جمهوری اسلامی و سیاست خارجی در دهه اول انقلاب بخش دوم باید به صورت یک جلد کتاب مستقل عرضه میشد و مطالب 35 صفحهای حزب جمهوری اسلامی و روابط بینالملل فصل دوم از این بخش نیز باید در بحثهای سه مجلد پیشین به ترتیب زمانی تزریق و توجیه میشد.
نظر شما