برخی از کارشناسان معتقدند برای اینكه حرمت قلم و عزّت افرادی كه مینویسند و پدیدآورندگان كتاب و كلمه هستند، بیشازپیش حفظ شود، باید جامعه را به سمتی برد كه همه روزها، هفتهها و سالها؛ سال و روز و ماه گرامیداشت كتاب، قلم، كتابت، نوشتن و دانایی باشد، نظر شما چیست؟
اساساً وقتی شما برای افرادی چون هنرمندان، نویسندگان، محققان و به عبارتی برای هر قشر یا صنفی یک روز را برای گرامیداشت در نظر میگیرید، سایر روزها را از گرامیداشت تهی میکنید. بهعنوانمثال اگر پاکی و تمیزی هنر یک رفتگر باشد و بهداشت شهر، هدیهی هر روز او به شما است، چرا باید یک روز تقدیر شود؟ مگر نه اینکه او هر روز شهر را پاک نگه میدارد؟ پس وظیفه عمومی است که هر لحظه به یاد او باشند. کسی که زباله را در معابر رها میسازد، عملاً به او و کارش توهین میکند و همین فرد در روز کارگر میخواهد برای او روز پاسداشت کارگر برگزار کند!
به نظر من نیاز نیست که ما با رفتارمان توهین کنیم و با زبانمان تمجید؛ این موضوع در ادبیات دینی نشانه نفاق است. یک رفتگر قلمش جاروی اوست که شهر را از زباله پاک و ویرایش میکند و یک نویسنده با قلمش، اندیشههای فاقد مصرف و زباله شده در ذهن را پاک، و افکار جدید را تولید میکند.
چرا باید برای اهالی قلم یک روز را قائل شد؛ اهالی قلم در جامعهای که تقسیم کار شده، اقدام به کار حرفهای میکنند، باید این سؤال را از خودمان و مسئولان بپرسیم: چرا یک نویسنده مانند سایر صنوف دفتر کار ندارد که به نیازمندان دانش و نویسندگی خدمات ارائه دهد؟ به نظر من با در نظر گرفتن روز خاص برای گرامیداشت یک حرفه یا صنف درواقع او را از حقوق قانونی و شهروندی خودش محروم میکنیم. این شاید نگاه بدبینانه باشد، اما لطفاً در حوزه هنر مخصوصاً نمایش، سینما، داستان و گزارشهای علمی، حتی هنرهای تجسمی چگونه میتوان تأثیر اهالی قلم را ندید؟!
عنایت داشته باشید در دنیای واقعی خودمان بسیاری از اهالی دانشگاه، اهل قلم نیستند و درواقع از سهم دانشجویان و از تلاش آنها در گزارشنویسی بهره میبرند. همچنین عنایت داشته باشید به اینکه بسیاری از واحدهای دانشگاه آزاد و دولتی و حتی پیام نور، فارغالتحصیل رشتههای مختلف دارند، اما چه تعدادی از آنها با گذراندن دورههای علمی اهل قلم شدهاند؟ به نظر من جامعه دچار فقر قلم و مخصوصاً اهل قلم است.
هر زمانی اهالی قلم به دغدغههای اجتماعی پرداختهاند، مسائل جامعه ملموستر شده است. از نظر شما نقش اهل قلم در کاهش آسیبهای اجتماعی و موضوعاتی از این دست، چیست؟
اهل قلم باید در جریان تحولات نظام سیاسی باشند تا بتوانند اندیشههایشان را برای نظامی که زیست میکنند، به پرواز درآورند و جامعه نیز از آن بهرهمند شود. اهل قلم با تفکر و قلمشان زندگی و تفکر را در جامعه ساری و جاری میکنند، پیونددهنده افکار و سلیقهها و بیانکننده تضادها و ایجادکننده بستر مناسبی برای تبادل افکار هستند. وقتی جامعه پر از نیازهای روانی، روحی و جسمانی و حتی فلسفی و فیزیکی و ... است، چرا نویسندگان و محققان نباید به این نیازها، پاسخگو باشند و نیازهای اعضای جامعه را نویسندگان خارجی با فرهنگ و سلایق خودشان پر کنند؟!
به نظر من نویسنده برای رشد جامعه باید آزاد باشد، حتی برای بهداشت جسمانی و ارتباط جنسی مطلب بنویسد، چرا در جامعه کتابهای خرافی تعبیر خواب، فال هندی و فال چینی باید رواج داشته باشد اما بهداشت جسمانی و روانی و کتابهای پزشکی راهنمای جنسی و حتی در کتب داستان مطالب مرتبط به جنسیت باید محدود باشد؛ اجازه بدهید این کار فرهنگی را با رفتار رفتگران مقایسه کنم. آیا رفتگران فقط سطلهای زباله خوراکی مردم را از درون جعبههای زباله جمع میکنند یا اینکه در آنها بستههای بهداشتی نیز وجود دارد و مواد زائد دخانی نیز ریخته شده است؟ چرا نباید شرایط بهگونهای باشد که نویسنده بتواند با آزادی عمل در نوشتن بهگونهای عمل کند تا مردم با شعور خود مواد فاسد نویسنده را از مواد صالح آن جداسازی کنند؟!
یکی از ایرادهای فرهنگی جامعه ما این است که ما برای مردم قائل به بلوغ فکری هستیم، اما برای آنها قائل به بلوغ انتخاب نیستیم، این تعارضِ جمعنشدنی از سیاست، متأسفانه به حوزه فرهنگ، اجتماع و اقتصاد نیز رسیده است. تفکر آسیبزایی که در جامعه رو به رشد است، کالانگری اندیشه است. اندیشه موجب تولید کالا هست، اما خودش کالایی نیست که به حداقل قیمت بتوان خرید. عنایت داشته باشید محدود شدن نویسندگان حوزه اقتصاد و تصمیمگیری به مردان اقتصادی دولت موجب گرانی روزافزون شده و حتی ارز خارجی که وسیله تبادل کالا است، بهعنوان کالا خرید و فروش میشود و قیمت سرسامآور و غیرقابلکنترل یافته دکه بر روی قلم، دفتر، کتاب و چاپ تأثیر گذاشته است.
اگر اهالی قلم حوزه اقتصاد مورد تکریم قرار گیرند و متناسب با وضعیت اقتصادی کشور اهل نظر و تحقیق باشند و مؤسسات عمومی و خصوصی دائماً همچون آینه رفتارهای ناصوابش را تذکر دهند، آیا جامعه به سمتوسوی تورم افسارگسیخته حرکت میکند؟! عنایت داشته باشید وقتی فرهنگ ایثار و شهادت از پهنه فرهنگ عمومی جدا شد، هر دو فقیر شدند، فیلمهایی با کیفیت پایین در ایران تولید میشود، سطح نمایش و نمایشنامهنویسی اُفت کرده، کارهای هنری در صداوسیما افت کرده و مردم در معرض هجوم رسانههای صوتی، تصویری، اینترنتی و رسانههای مجازی قرار گرفتند و با عمومی شدن وسیلهی ارتباطی موبایل، سرها در گریبان فرو رفت. خلاصه اینکه هوای فرهنگ و هنر بس ناجوانمردانه سرد شد.
امروز فرهنگ و هنر با تأکید بر تنوع قومی و مردمشناسی و صنایع دستی مهمترین بازار اقتصادی جهان است. هرکدام از محصولات فرهنگی با پشتوانه قلم هنرمندانه اهالی قلم میتواند در بازار جهانی راه باز کند و فرصتهای اشتغال فراهم کند، اما با محدود کردن اهل قلم به یک روز، حوزه قلم را محدود کردهایم. درصورتیکه بسیاری از نویسندگان کشورهای اروپایی و آمریکایی بهصورت فرد یا جمعی در سنین جوانی بازار دنیا را و اهالی قلم ایرانی در میانسالی و کهنسالی به دست میگیرند.
بنابراین مدیریتهای فرهنگی بهعنوان یک عنصر و حساسیتهای فرهنگی بهعنوان بخش معنوی فرهنگ، اهمیت دادن به مخاطب بهعنوان عنصر فهمیده و نیازمند به ارتباط فرهنگی و عنصر چهارم نویسنده است که به عنصر پنجم یعنی نشر و توزیع نیازمند هستند. این نیاز یکجانبه نیست بلکه نیاز مکمل است. اگر به هر یک بیاعتنایی شود، باید ردپای فرهنگ بیگانه را در کشور بیابیم.
شما عنایت داشته باشید آمریکا در عراق، افغانستان، سوریه و ... به گونههای رفتار میکند تا هنرمندان و نویسندگانش در جهت برافراشتن پرچم آمریکا تلاش کنند و در این مسیر اهالی قلمش در خدمت تولید و برنامهسازی است؛ حال آنکه هنرمندان ما با این همه تجربه تاریخی و جنگ و تنوع فرهنگ و قومیت و جغرافیا و تأثیرگذاری در منطقه و جهان هنوز در ابتداییترین بخش یعنی شناخته شدن بهعنوان یک صنف در جامعه محدود و مسدودند.
خاطره زیبایی برایتان بگویم، یک روز برای اجرای طرحی به همراه همسرم به آموزشوپرورش رفته بودم، یکی از دوستان دید و پرسید: «چه خبر؟ چه میکنید؟» گفتم: «مشغولم به کار تحقیقاتی و نویسندگی» در جوابم گفت: «خیالت راحته، همسرت معلم است و حقوقبگیر و خودت هم دنبال علاقهمندیهایت هستی، با این گرانی چطور زندگی را میگردانی». او معلم بود و نمیدانست از مسیر تحقیق و نویسندگی میتوان زندگی را گذراند، نمونههای مثل او بسیارند. وقتی معلمی که منتقلکننده فرهنگ است، با موضوع قلم و نویسنده غریبه است، از سایرین چه انتظاری دارید؟!
برخی از کارشناسان و فعالان حوزه کتاب معتقدند باید در فرآیند چرخه نشر، خالق اثر، ناشر، کتابفروش و مصرفکننده را با هم ببینیم تا با هم رشد کنند؛ در غیر این صورت شاهد رشدی نامتوازن خواهیم بود. نظر شما چیست؟
در حوزه فرهنگ باید نگاه سیستمی را بر نگاه جزیرهای ارجحیت داد، در غیر این صورت شاهد رشد نامتوازن خواهیم بود؛ یعنی باید در فرآیند چرخه نشر، خالق اثر، ناشر، کتابفروش و مصرفکننده را باهم ببینیم، یعنی همه دستاندرکاران تولید و مصرف؛ لذت مادی و معنوی ببرند تا فرآیند ادامه یابد در غیر این صورت بهصورت فصلی و موردی و خیلی نازیبا خواهد بود.
بهعنوان یک نویسنده و ناشر چه وضعیت و سرنوشتی را برای دنیای کتاب و صنعت نشر در دوران پس از کرونا متصور هستید؟
بهعنوان یک نویسنده و ناشر شاکرم از اینکه کرونا اتفاق افتاد و ناراحتم از اینکه چرا اتفاق افتاد؛ کرونا محصول آزمایشهای علمی است و علم نیز باید پاسخگوی این مسئله باید باشد و خواهد بود و البته خوشحالی ازاینجهت است که نگاه مردم از خرافه به سمت علم تغییر جهت داد. صنعت نشر باید با وضعیتی که کرونا ایجاد کرد، رو به رشد شود؛ اما زمانی این اتفاق میافتد که اهل قلم که دانشمندان ویروسشناس و شیمیدان و داروساز هستند، پاسخی برای آن داشته باشند.
از سویی دیگر، موضوع مهمتر این است که کرونا در هر جامعهای باعث افزایش انسجام اجتماعی شد و از طرفی نیز موجب فاصله فیزیکی در اجتماع شد. رعایت بهداشت فیزیکی و روانی نشان داد که مردم تمایل به توسعه این بیماری ندارند و این مهم از طریق فاصله اجتماعی است و از طرفی برای نویسندگان رمانهای بهداشتی و درمانی با رویکرد اجتماعی نیز ایدهها و سوژههای فراوانی را برای تولید موجب شد. بنابراین هیچ پدیدهای شرّ مطلق نیست و خیر نیز در آن نهفته است. شرّ مطلق، جهل است که نظام فرهنگی با استفاده از اندیشه، اندیشهورزان - که نور هستند - به کاهش میزان ظلمت و جهالت اقدام میکنند و این مهم در سایه حمایت یک روز نیست؛ بلکه در گرو گسترده کردن فعالین فرهنگی برای تمام مخاطبین است؛ مخاطبینی از جنس نیازمندان روانی، روحی، جسمانی، اخلاقی، فلسفی و ....
اگر فرصتهای مطالعه تحقیق و نویسندگی فراهم شود، ایدههای زیادی برای نوشتن در زندانها، بازار، بیمارستانها، مراکز مذهبی، مدارس، دانشگاهها و ادارات و نهادهای عمومی وجود دارد که میتواند بر دانایی و فرهنگی عمومی بیافزاید.
نظر شما