عضو دفتر تئاتر کودک و نوجوان اداره کل هنرهای نمایشی و عضو شورای نظارت بر تئاتر کودک و نوجوان اداره کل هنرهای نمایشی(1384تا1389)، عضو شوراي کارشناسی مرکز تئاتر کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان از 1390 تا 1393، فدایی حسین تا کنون چندین و چند نمایشنامه و کتاب در حوزه تئاتر کودک و نوجوان تالیف و ترجمه کرده است که از میان آنها میتوان به تالیف کتاب «کلیدهای آشنایی با تئاتر کودک و نوجوان» همچنین ترجمه کتابهای «101بازی نمایشی» و «101بازی نشاط آور» و... اشاره کرد. در ادامه گفتوگو با او را میخوانید.
به عنوان کسی که سالها در حوزه نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان کار کردهاید، مشکل نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان ما را دقیقا کجا میدانید؟ چرا آثار شاخصی در این حوزه نوشته نمیشود؟
مشکلی که در حوزه نمایشنامهنویسی برای کودکان وجود دارد؛ این است که در واقع اغلب نمایشنامههایی که در این حوزه نوشته میشوند از شرایط جامعه ما فاصله زیادی دارند. کودکان نسل امروز نسبت به گذشته پیشرفت زیادی کردهاند و این به دلیل مواجهه آنان با رسانههای مختلف است. امروزه انیمیشن یکی از پرطرفدارترین مدیومهاست که کودکان با آن مواجه هستند. همینطور بازیهای کامپیوتری و فیلمهای بسیار زیادی که شبکههای رسانهای مختلف پخش میکنند، موضوعات متنوعی را مطرح کردهاند. به نظر میرسد که نمایشنامههای کنونی ما از کودکانی که با چنین آثاری مواجه هستند، فاصله دارند. در حالی که ما در حوزه نمایشنامهنویسی کودک هنوز سراغ موضوعات دستمالی شده و تکراری میرویم. تیپها و فضاهایی را نشان میدهیم که کودکان دیگر از آنها فاصله گرفتهاند. عقب ماندن موضوعات نمایشنامهها با تفکرات بچههای امروز یکی از معضلات حوزه نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان ما است. نمایشنامه پایه اصلی اجراست و اگر قابلیت و ظرفیت لازم را نداشته باشد گروه اجرایی هم نمیتواند از آن اثر قابل قبولی بسازد.
اگر نمایشنامه بتواند قابلیت داشته باشد گروه هم میتواند به تبع آن، اثر مناسبی ارائه کند. مساله دیگر عادتی است که مخاطب امروز پیدا کرده که بیشتر به دنبال آثار پرزرق و برق و همراه با ترانه و موسیقی زیاد و حرکات فرم است یعنی آنچه که بیشتر ظواهر یک اثر محسوب میشود. این وجه از نمایش شاید بیشتر برایش جذاب است تا اثری که روی فکر و ذهن مخاطب تأکید دارد. بنابراین تعداد زیادی از نمایشها به سمتی میرود که این ذائقه مخاطب را پاسخگو باشد نه اینکه او را به تفکر وا دارد. بنابراین مخاطب ما بیشتر سراغ جذابیتهای ظاهری میرود تا داستانی که در پس آن معنی و مفهومی نهفته باشد. این برای وضعیت نمایشنامهنویسی حوزه کودک و نوجوان واقعا یک مشکل است. از سوی دیگر متاسفانه امنیت شغلی برای نمایشنامهنویس کودک نیست. بیشتر اوقات یک نویسنده، کارگردانی هم میکند. درواقع نمایشنامهنویسی که فقط کار کودک بنویسد نداریم. حتی خود من که در این حوزه قلم میزنم در مواقعی خودم کارگردانی هم میکنم یا به کار پژوهش و ترجمه هم مشغولم به این ترتیب نمایشنامهنویس صرف نداریم.
آیا همه مشکلات به نمایشنامهنویس مربوط است، یا به طور مثال مخاطب هم میتواند نقشی به عهده داشته باشد؟
بله دقیقا موضوع دیگری که نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان ما را تحت تاثیر قرار میدهد؛ این است که سالنهایی که نمایشنامهها در آن اجرا میشود به لحاظ رده سنی تفکیک نشدهاند. مثلا ما نمایشنامههای زیادی برای مخاطب نوجوان داریم که منتشر شده یا نوشته شدهاند ولی در سالنهای تئاتر کودک و نوجوان بیشتر به مخاطب کودک یا خردسال حضور دارد به خاطر اینکه خانوادهها معمولا با کودکان یا خردسالان به تئاتر میآیند. نوجوانان هم که خودشان به تئاتر نمیآیند! اینها همه در ایجاد انگیزه برای نمایشنامهنویس نقش دارد.
در این زمینه البته آموزش و پرورش میتواند نقش مهمی را ایفا کند. مدرسه یکی از بهترین فضاها و موقعیتها برای فعالیت نمایشی است. چه اجرا توسط گروههای حرفهای و چه توسط خود بچهها. که البته در مجموع همه این فعالیتها به نمایشنامه نیاز دارد و میتواند باعث رونق نمایشنامهنویسی بشود. ضمنا این کار بچهها را برای دیدن نمایش در خارج از مدرسه هم تشویق میکند، چون با این روند بچهها به تئاتر علاقهمند میشوند. وقتی علاقه بیشتر باشد، مسلما نمایشنامهنویسی این حوزه هم رونق بیشتری میگیرد. فضای دیگر هم رسانه و مخصوصا تلویزیون است که میتواند در عادت دادن مخاطب به تئاتر موثر باشد. اگر تلویزیون به شکل جدی برای تئاتر و پخش آن برنامهریزی کند حتما علاقهمندی در مخاطب به وجود میآید. جدای از این، نهادهایی مثل کانون پرورش فکری و فرهنگسراها هستند که میتوانند مشوق کودکان برای تئاتر دیدن باشند.
پس نهادهای دیگر هم میتوانند به کمک نمایشنامهنویس بیایند؟
بله، یکی از نقدهای جدی که به آموزش و پرورش ما وارد است، این است که چرا در کتابهای درسی نمایشنامه نداریم! نمایشنامه میتواند به عنوان قالب ادبی در کتابهای درسی باشد. طبیعتا ارائه موضوعات درسی در قالب نمایش جذاب میشود. وقتی نمایشنامهای در کتاب باشد بچهها به چنین قالبی عادت کنند. از طرف دیگر آموزش و پرورش میتواند موضوعات درسی را با زبان دیگر و در قالب نمایشنامه ارائه کند و از این طریق بچهها را جذب آن موضوع درسی کند. در این زمینه من و تعدادی از دوستان سالهاست تلاش میکنیم که نمایشنامه به کتاب درسی راه پیدا کند. ولی متاسفانه آموزش و پرورش به نمایشنامه به عنوان یک قالب ادبی اعتقاد ندارد. در حالی که فعالیت نمایشی نوعی از فعالیت است که در شرایط امروز هم هنوز بسیاری به آن علاقه دارند. اما ما فضایی برای این فعالیت در اختیار آنها نمیگذاریم؛ در صورتی که آموزش از راه نمایش، خودش نوعی تفریح است که میتوان به کمک آن کاری کرد که آموزش مورد استقبال کودکان قرار بگیرد.
شما به رسانههای جدید از جمله بازیهای کامپیوتری، انیمیشن و دیگر قالبها اشاره کردید که کودکان امروز در محاصره آنها هستند (که لزوما هم نمیتوانیم حکم بدهیم که اینها بد هستند) با این تفاسیر آیا هنوز به وجود نمایشنامهنویسی کودک به آن شکل کلاسیکش نیاز هست!؟
طبیعتا اگر هنوز علاقهمندی به دیدن نمایش وجود داشته باشد؛ پس به نمایشنامه هم نیاز هست! زمانی به نمایشنامه نیاز نیست که استقبال از نمایش وجود نداشته باشد. نمایش و درام بهنوعی پایه بسیاری از هنرهاست. اگر ما به لحاظ نمایشی قوی و قدرتمند عمل کنیم در بسیاری از حوزههای دیگر هم موفق هستیم. مگر غیر از این است که درام پایه همه هنرهای نمایشی مثل نمایشهای صحنهای، خیابانی و میدانی، نمایشهای رادیویی و تلویزیونی، حتی فیلمهای سینمایی و سریالها و بسیاری از قالبهای رسانهایست؟ پس اگر نمایشنامه نباشد تکلیف اینها چه میشود؟
نمایشنامهنویس باید چه کار کند تا مورد توجه مخاطبش قرار بگیرد؟
مهمترین مسئله این است که نمایشنامهنویس، حرفی را که در اثرش میزند حرف مخاطب باشد نه حرف خودش! این اشتباه است که حرف خودت و نظر خودت را بگویی بدون اینکه مخاطب و مسائل او را بشناسی. در این صورت چنین حرفی از طرف مخاطب مورد پذیرش قرار نمیگیرد. در نمایش وجه همذاتپنداری با داستان نمایشنامه است که باعث ارتباط مخاطب با اثر میشود. پس در انتخاب موضوع و همینطور شخصیت اصلی، دغدغهی مخاطب باید دخیل باشد. مثلا یکی از مسائل و مشکلاتی که کودکان و نوجوانان با آن مواجه هستند و یا دچار معضل هستند ارتباطشان با والدین و افراد خانواد است که میتواند در نمایش مطرح شود.
نمایشنامهنویسی ما در حوزه کودک چه فراز و فرودهایی را تا به امروز طی کرده است؟
اولین کسی که در ایران برای کودکان نمایشنامه نوشت و آن را تولید کرد جبار باغچهبان است. او در سال 1298 یعنی بیش از 100سال قبل، اولین نمایشنامه کودک را در مدرسهای در شهرستان مرند اجرا کرد. پس سابقهی نوشتن نمایشنامه کودک به باغچهبان برمیگردد. او طی چند سال چندین نمایشنامهی دیگر نوشت اما پس از باغچهبان و بعد از این فراز بلند در مقطعی طولانی شاید حدود 40 سال فعالیت نمایشنامهنویسی خاصی در حوزه کودک و نوجوان، ثبت نشده است. این وقفه طولانی تا زمان شکلگیری کانون پرورشی و فکری کودک و نوجوان و آغاز فعالیت تئاتری در مرکز تئاتر کنونی در پارک لاله ادامه یافت. اما با شروع فعالیت تئاتری در کانون به تدریج با ظهور نویسندگانی چون «بهمن مفید»، جریان تازهای از نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان در ایران آغاز میشود که میتوان از آن به عنوان آغاز دوره نوین ادبیات نمایشی کودک و نوجوان نام برد.
پس از انقلاب فعالیت نمایشی در کانون پرورش و فکری بسیار محدود میشود ولی در مراکز دیگر مثل حوزه هنری شاهد شکل گیری نمایشنامه و داستان در حوزه کودک و نوجوان هستیم. در آموزش و پرورش هم به همینگونه شاهد برگزاری جشنوارههای دانشآموزی هستیم، که در تمامی این فعالیتها وجود نمایشنامه مناسب ضروری به نظر میرسد. به این ترتیب از اویل دهه 70 شاهد خلق نمایشنامههای متعدد کودکانان و نوجوانان هستیم. در این زمینه وجود جشنواره تئاتر دانشآموزی و جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان، بسیار مؤثر است. این جریانها انگیزه خوبی برای رشد نمایشنامهنویسی به شکل جدی و تخصصی برای کودکان و نوجوانان فراهم میکند. امروزه برگزاری مسابقات نمایشنامهنویسی نشانگر آن است که استقبال خوبی از این هنر میشود.
وضعیت بازار نشر نمایشنامه کودک و نوجوان چگونه است؟
به نظر میرسد نمایشنامهنویسی برای کودک و نوجوان به مرور وضعیت بهتر و روشنی پیدا خواهد کرد؛ مخصوصا که تعدادی ناشر هم وارد این حوزه شدهاند که این نشان میدهد استقبال در این خصوص در جامعه وجود دارد. در مورد مشکلات نشر هم باید بگویم که عمدهی مشکل این است که مخاطبی برای کتاب نمایشنامه نداریم. چرا که نمایشنامه برای اجرا نوشته میشود نه خواندن! مخاطب کتاب را برای خواندن میخواهد و بسیار کم پیش میآید که مخاطبی بخواهد کتاب نمایشنامه را اجرا کند. برای رفع این مشکل باید امکانی فراهم شود که نمایشنامه هم برای اجرا و هم خواندن نوشته شود. ضمنن نمایشنامهنویس باید رویکردی را در نظر بگیرد که مخاطب رغبتی به خرید و خواندن اثر داشته باشد، یعنی در واقع به شکلی بنویسد که مخاطب بخواند و بتواند متوجه هم بشود. اگر نمایشنامهنویس این کار را بکند مخاطب هم مسلما آن را خریداری خواهد کرد. و به این ترتیب ناشر هم علاقمندی و رغبتش به انتشار نمایشنامه بیشتر میشود. در نهایت این چرخه باعث رشد نمایشنامهنویسی در حوزه کودک و نوجوان خواهد شد که هم به نفع نمایشنامهنویس است هم ناشر و هم کلیت جریان نمایشنامهنویسی کشور.
با همین موضوع بخوانید:
نظر شما