محمدمحیط طباطبایی، به سبب گستره تالیفات و تحقیقاتش در میان استادان پیشکسوت حوزه ادبیات شهرت دارد اما آنچه بیش از همه از او در ذهن همقطارانش مانده علاقه او به کتاب است.
شهرستان زواره استان اصفهان، در روز 26 خرداد ماه سال 1281 خورشیدی، شاهد تولد یکی از مفاخرش بود. محمد محیط طباطبایی، که در همان شهرستان هم به مکتب رفت و بعدها در مدرسه کاسهگران اصفهان زبان فرانسه آموخت و بعد از فراغت از تحصیل، به زواره بازگشت و در مدرسهای مشغول به تدریس شد. بعد از مدتی به مدرسه دارالفنون تهران رفت و دیپلم ادبی گرفت. بعد از استخدامش در وزارت معارف، مدتی برای مدیریت مدرسهای به خوزستان سفر کرد بعد هم به تهران آمد و در همان مدرسه دارالفنون به تدریس مشغول شد. در همین اثنا مدیریت دو مجله، یعنی مجله «آموزش و پرورش» و «محیط» را نیز بر عهده داشت. مدتی هم به عنوان رایزن فرهنگی در سوریه، عراق، لبنان و دهلی مشغول به کار بود. سرودن شعر را هم بر تمام اینها علاوه کنید! او از دوران جوانی به سرودن شعر میپرداخت و تخلص «محیط» را هم برای خود برگزیده بود. نوشتن مقالات، نظارت بر تصحیح و نوشتن مقدمههای ارزشمند بر متون تصحیحی و تالیف کتب تحقیقی هم بخشی از ثمره عمر پربرکت استاد طباطبایی است.
آنچه در دست داریم
از محیط طباطبایی آنچه باقی مانده است، بیشتر مقاله و یادداشت است. بیشتر کتابهایش هم درواقع جمعآوری همین مقالات است. در این نوشته سعی بر آن است که ساحتهای مختلف پژوهشهای او تا حدودی به خواننده معرفی شود. بنا بر این وظیفه، آثار استاد را در سه حوزه بررسی خواهیم کرد.
آنچه در مطبوعات به جا ماند
فعالیت مطبوعاتی محیط طباطبایی، زوایای متفاوتی دارد. همانطور که میدانیم بسیاری از مقالات استاد طباطبایی در نشریات منتشر میشد. بیشتر این مقالات هم در مجلههای مهر، ارمغان و تعلیم و تربیت چاپ میشد. بخش از این مقالات هم در برخی از کنگرهها و سمینارها منتشر شده بود. امروزه که دسترسی به آرشیو این مجلات کمی دشوار است، میتوان از طریق سایت نورمگز بسیاری از این مقالهها را دید. راه دیگر هم مطالعه برخی از کتابهاست که مقالات استاد را جمعآوری کرده و در ادامه معرفی میشوند.
طباطبایی در دوران فعالیت خویش، اداره دو نشریه محیط و آموزش و پرورش را هم بر عهده داشت. شاید به خاطر حضور در محیطهای اینچنینی بود که تصمیم به تالیف کتاب «تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران» گرفت. این کتاب درباره مطبوعات ایران است از آغاز تا سالهای ابتدایی انقلاب. نویسنده در ابتدا به تاریخ روزنامه در ایران پرداخته، سپس از مسائلی مانند چاپخانه پیش از روزنامه، تحول جدید در کار روزنامه، روزنامه اختر در افق مطبوعات فارسی، روزنامههای ولایات، سانسور مطبوعات، مطبوعات و مشروطه، نقاط ضعف در کار مطبوعات و.. صحبت کرده است. این کتاب در سال 1375 توسط انتشارات بعثت روانه بازار شد.
تحقیقات ادبی
خیامی یا خیام
کتابی است درباره وجوه مختلف زندگانی خیام، به قلم استاد طباطبایی، که در سال 1370 توسط نشر ققنوس منتشر شد. انتشار این کتاب اما داستانی دارد. وقتی که نوروزنامه منسوب به خیام در سال 1312 منتشر شد، تعداد زیادی از پژوهشگران را بر آن واداشت که در باب نظرات خود درباره خیام تجدید نظر کنند و به دنبال تحقیقات جدیدتری بروند. یکی از همین پژوهشگران محمد طباطبایی بود. ایشان یافتههای جدید خود درباره خیام را در روزنامه شفق منتشر میکرد. مجموع این مقالهها در کتابی با عنوان خیامی یا خیام منتشر شد. بخشی از این کتاب درباره نام و نشان و آثار خیام است و برخی هم درباره تقویمها، زیجها و تاریخهای او.
دیوان حافظ
دیوان حافظی که به تصحیح استاد طباطبایی منتشر شد، متاسفانه جزو دیوانها و تصحیحات معتبر حافظ نیست. اما مقدمه آن از حیث اشنایی با زندگانی حافظ خواندنی است. این دیوان به خط نستعیلق یکی از خطاطان معاصر نوشته شد و توسط انجمن خوشنویسان ایران منتشر شد.
فردوسی و شاهنامه
یکی از حوزههایی که محمد طباطبایی به آن پرداخت، شاهنامهپژوهشی و فردوسیشناسی بود. «فردوسی و شاهنامه» نام کتابی است که مجموعه مقالات استاد را درباره این دو موضوع در بر میگیرد. موضوعاتی مانند مذهب فردوسی، زندگانی وی، معاصرانش و... از مطالب این کتاب است.
آنچه درباره حافظ باید دانست
این کتاب پانصدصفحهای حاصل پنجاه سال مطالعه و تالیف درباره حافظ است. استاد مقالات، سخنرانیها و یادداشتهای مختلف خود درباره حافظ را که در کنفرانسها، برنامههای رادیویی و مجلات مختلف منتشر کرده بود، در این کتاب جمع کرد. «آنچه درباره حافظ باید دانست» کتابی درباره وجوه مختلف زندگانی حافظ شیرازی است که در سال 1367 توسط انتشارات بعثت منتشر شد.
دیوان مجمر
مجمر اصفهانی از شاعران قرن 13 هجری است و از شاعران دوران فتحعلی شاه قاجار. دیوان او که شامل نثر، غزل، قصیده، فرد، رباعی، مثنوی و قطعه است، با مقدمه و تصحیح طباطبایی منتشر شده است. مقدمه این اثر بسیار مفصل است و وجوه مختلف زندگی و اثر مجمر را در بر میگیرد. این کتاب در سال 1345 توسط انتشارات کتابفروشی خیام منتشر شد.
فرهنگ و متعلقاتش
یکی از خواندنیترین آثار استاد در همین زمینه نوشته شده است. مجموعه «گذشته و آینده فرهنگ و ادب ایران» که توسط بنیاد موقوفات ایرج افشار منتشر میشود، برخی از مقالات استاد درباره فرهنگ و ادب ایران را در خود دارد. این مجموعه نویسندگان متعددی دارد و توسط افراد مختلفی در دورههای مختلف منتشر شده و تا کنون به پنج جلد رسیده است.
سخن اهل دل
این کتاب تماما گفتارهای ایشان است. موضوع هم زبان، ادبیات و فرهنگ کشور عزیزمان ایران است. این مجموعه حاصل چندین سال تامل در باب برخی از مسائل فرهنگی و ادبی ایران است. «سخن اهل دل» را دفتر پژوهشهای رادیو فراهم کرد و ناشر آن طرح آینده بود. کتاب شامل مطالبی از متن نوارهای برنامه رادیویی مرزهای دانش است. این کتاب شامل فصول متعدد است و در هر فصل به موضوع خاصی میپردازد. سهم ایرانیان در فلسفه اسلامی، نظری به تاریخ قضاوت ایران در دوره اسلامی، سهم ایرانیان در زبان و ادبیات عرب، جشن سده، مهستی شاعر، خرافات ادبی، قدیمی ترین موقوفه ایران و...عناوین برخی از فصول این کتاب است.
استاد طباطبایی و تاریخ
دو اثر ایشان در این زمینه قابلتوجه است. یکی از آنها کتابی است که درباره میرزا ملکم خان نوشته شده است. این کتاب که «مجموعه آثار میرزا ملکم خان» نام گرفته است، در آغاز قرار بود در چند بخش نوشته شود. اما بعد از انتشار بخش اول، به دلایل نامعلومی متوقف شد. این کتاب توسط کتابخانه دانش در سال 1327 منتشر شد.
کتاب دوم نیز «سید جمالالدین اسدآبادی و بیداری مشرقزمین» نام دارد. این کتاب یکی از مهمترین و گویاترین کتابها درباره سید جمال است. در حال حاضر این کتاب را میتوان از نشر کلبه شروق تهیه کرد.
فعالیت در رادیو
در سال 1338 در رادیو ایران برنامهای به سرپرستی محیط طباطبایی تولید شد. این برنامه رادیویی که مرزهای دانش نام داشت، تا یک سال بعد از انقلاب اسلامی نیز به حیات خود ادامه داد. در این برنامه بزرگانی از رشتهها و زمینههای مختلف به بیان و عرضه دانستههای مختلف خود میپرداختند. در سالهای پخش این برنامه حدود 400 سخنرانی توسط استاد طباطبایی ایراد شد. موضوعات این برنامه نیز مسائل عمومی ادبیات بود و بزرگانی مانند استد همایی و زریاب خویی از سخنرانان این برنامه بودند.
محیط در نظر دیگران
تصمیم داشتم لابهلای سطور این یاداشتیم، از خاطرات استادان دیگر از استاد طباطبایی نقل کنم. اما حالا که به آخر این نوشته رسیدهایم، به نظر میرسد میتوان حرفهای بزرگان پیشین درباره همکار و دوستشان، استاد محمد محیط طباطبایی را در اینجا جمع کرد و گزارش را به پایان رساند:
دکتر عبدالحسین زرینکوب مینویسد: «استاد محیط طباطبائی خود، تاریخ زنده و پویای یک قرن بود. تاریخ یکی دو قرن قبل از خود را نیز با مطالعه مستمر، با کنجکاوی و موشکافی، از آنِ خود کرده بود. در آنچه به تاریخ و ادبیات قرنهای اخیر ایران مربوط میشد قول او راهگشا بود.»
دکتر عباس زریاب خوئی میگفت: «من با مرحوم محیط طباطبائی در سال 1325 خورشیدی، سالی که به کتابخانه مجلس شورای ملی راه یافتم، آشنا شدم. این آشنایی ما از نزدیک صورت گرفته بود اما مدتها بود که او را دورادور، از راه مقالات متعدد ادبی و تاریخیاش میشناختم. محیط کتابخانه مجلس شورای ملی در آن زمان، محیطی معنوی و باصفا بود. اتاق کارمندان کتابخانه که اتاقی وسیع بود مستقیما به اتاق یا سالن زیبا و باشکوه مطالعه مربوط میشد. مراجعهکنندگان عادی به سالن مطالعه میرفتند و برگههای کتابهای چاپی را بررسی میکردند و کتاب درخواستی خود را از کتابداران میخواستند اما مراجعهکنندگانی که افراد دانشمند و برجسته کشور بودند در اتاق کارمندان مینشستند و از ایشان با چایی و گاهی قلیان پذیرایی میشد. این افراد بیشتر برای کتابهای خطی نفیس به کتابخانه میآمدند. آقایان فروزانفر، جلال همائی، ذبیح بهروز، پورداود، محیط طباطبائی و اقبال آشتیانی از مراجعهکنندگان دائمی کتابخانه بودند. در این میان محیط طباطبائی، ذبیح بهروز و همائی بیشتر از دیگران مراجعه میکردند. در آنجا بحثهای مهمی در باب ادب و فرهنگ وتاریخ درمیگرفت که برای مبتدیانی مانند من بسیار مفید بود.
و در پایان سخن استاد انجوی شیرازی را درباره ایشان نقل میکنیم که میگفتند: «استاد محیط طباطبائی در این پنجاه سالی که من شاهد بودهام، میتوانم گواهی بدهم که روزی از او نگذشته مگر اینکه یک کتاب تازه را جستوجو کرده باشد. هرگاه میخواستیم او را پیدا کنیم یا در کتابخانه ملی ملک بود یا در کتابخانه دیگر شهر. میرفت تا آخرین نسخههای خطی را که خریدهاند و تازه به کتابخانه رسیده، ببیند و مطالعه کند. در کتابخانههای شهر هم معمولا با بزرگان دیگری چون مرحوم ملکالشعرای بهار، رشید یاسمی، احمد بهمنیار و استاد همایی مینشست و صحبت میکرد. این آسان نیست که یک نفر بیش از هفتاد سال غرق در مطالعه و تحقیق باشد....»
نظر شما