بر خلاف ژانرهای دیگر که ممکن است موجب ترس و وحشت یا ناامیدی و به چالش کشیدن افراد شود، داستانهای کودک دارای محتواهای امیدوارکننده هستند.
«آماندا کرگ» نویسنده انگلیسی به تجربه بیماری سرطانش اشاره میکند که توانسته در دوران تنهایی رمانهای نوشته شده برای کودکان را بخواند و با بیماری خود کنار بیاید. او در سالهای درگیر با بیماری سرطان هزاران فکر پوچ و ترس از مغزش گذشته است و در لحظههای ناامیدی به سمت مرگ با خواندن کتابهای کودک توانسته بر نا امیدی خود غلبه کند. وی میگوید در دوره بیماری کتاب «باغ مخفی» را مطالعه میکرده که محتوای آن باعث شده او دیگر به مرگ فکر نکند و به جای آن روی بازیابی سلامتی خود تمرکز کند.
کرگ که اخیراً رمان «قانون طلایی» از انتشارات لیتل براون را در کارنامه خود دارد، درباره محتوای کتابهای کودک مینویسد: بر خلاف ژانرهای دیگر که ممکن است موجب ترس و وحشت یا ناامیدی و به چالش کشیدن افراد شود، داستانهای کودک دارای محتواهای امیدوارکننده هستند و هرچند با مخاطب کودک نوشته شده است ولی آمار نشان میدهد بزرگسالان با خواندن آن رضایت خاطر داشته و به زندگی امیدوارتر شدهاند.
این نویسنده انگلیسی که در روزنامههای انگلیسی مثل لندن تایمز به عنوان ستون نویس بخش ادبیات نیز فعالیت میکند، در ادامه یادداشت خود برای مجله ادبی لیتهاب مینویسد: شاید باورش برای مخاطبان رمانهای کلاسیک سخت باشد ولی کتابهای کودک کلاسیک نیز نسبت به دیگر ژانرها دارای محتواهای امیدبخشتری هستند و برای دورههای جنگ و بحران میتوانند بهترین دوست و همدم انسانها باشند.
در بیشتر داستانها و رمانهای نوشته شده برای کودکان نویسندگان ممکن است درباره شیاطین و جادوگران صحبت کنند ولی آخر قصه به سمت روشنایی امتداد پیدا کرده و در نقطهای تمام میشود که لبخند رضایت بر لبان مخاطب نقش میبندد. در قصه جادوگر شهر اوز، شخصیت اصلی قصه یعنی دوروتی آخرین جای مطمئن را خانه پیدا میکند و میگوید هیچ جایی بهتر از خانه نیست.
نظرات