دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۵
مقتل‌­نگاری شیعیان تا پایان قرن هفتم هجری

محمدجواد یاوری سرتختی استاد حوزه علمیه قم و هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) درباره تاریخ‌نگاری شیعه و مقتل­ نگاری شیعیان تا پایان قرن هفتم هجری یادداشتی را در اختیار ایبنا قرار داده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) محمدجواد یاوری سرتختی استاد حوزه علمیه قم و هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) درباره تاریخ‌نگاری شیعه و مقتل­ نگاری شیعیان تا پایان قرن هفتم هجری یادداشتی را در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه می‌خوانید:
 
تاریخ نگاری شیعه
در آغاز عصر تدوین تاریخ، شیعیان به صورت خاص، در تدوین علم تاریخ کار خود را آغاز کردند. اولین رگه‌­های نگارش تاریخ توسط شیعیان در قالب سیره، تک نگاری(مقتل و وقایع نگاری) و ... به جریان افتاد. آنان با وجود مشکلات و ممانعت دولت­‌های اموی و عباسی آثار با ارزشی را تولید کردند. مشکلاتی که حتی نقل فضائل اهل­بیت(ع) در آن بسیار سخت بود. چنان­که نصربن علی جهضمی به علت نقل یک روایت در فضیلت امیرمؤمنان علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) از طرف متوکل عباسی محکوم به هزار شلاق شد.[2] اما با این وضع، محورهایی همانند تک‌نگاری[3]، مقتل نویسی، فتن و حروب [4]نگاری بخشی از فعالیت­‌های علمی شیعیان بود.

تک نگاری در وقایع مهم تاریخی
تک نگاری حادثه‌ها، یک گونه از نوشته‌های تاریخی است که مسلمانان در ثبت وقایع مهم از آن بهره جسته‌اند. چنین نوشته‌هایی اغلب پیرامون روزهای پر حادثه‌ای است که سرنوشت تاریخی مسلمانان را دچار تحول می‌کند. تک نگاری از این جهت شباهت با ایام العرب دارد. نظم موجود در این تک نگاری‌ها بر اساس حوادثی است که منجر به یک واقعه مهم شده، به طوری که در شکل بیان حادثه، تنها ترتیب داخلی تحولات ریز آن حادثه رعایت می‌شود.[5]
 
در قرون نخستین اسلامی تک نگاری‌های تاریخی در میان شیعه[6] و سنی رواج داشت. این گونه از تاریخ‌نگاری تنها منحصر به ثبت حوادث نظامی و سیاسی نبود بلکه آنچه از موضوعات اجتماعی و مذهبی که می‌توانست از زاویه تاریخی مورد علاقه مورخ قرار گیرد، بررسی شده است. همانند کتاب المعمرین به معنای شناساندن کسانی که عمر طولانی کرده‌اند.

خلاصه آنکه در تک‌نگاری، قالب‌های مختلفی وجود دارد. یکی از تلاش‌های جدی مورخان در تدوین تک نگاری، نگارش کتاب‌های مقتل نویسی است.
 
آغاز مقتل نگاری
در آغازین مرحله از نگارش تاریخ شیعه، اندیشمندان شیعه کتاب­ای را با عنوان مقتل و عمدتاً درباره شهادت امام علی(ع)و نحوه آن به وجود آوردند. عد از شهادت امام حسن(عا) امام حسین(ع) و یاران با وفای آنان، این گونه از تاریخ نگاری رونق یافت. بیشتر کتاب­‌های نوشته شده در قرون اولیه که عنوان آنها «مقتل الحسین» بود، امروزه فقط یا نامی از آن­ا در فهرست نگاری­‌ها باقی است یا بخشی از آن­ها به صورت پراکنده در میان متون متأخر نقل شده است و تنها اندکی از این مقاتل برجای مانده است.

مقتل نگاران شیعه
1. اصبغ بن نباته مجاشعی:
او از خواص اصحاب امیرمؤمنان علی(ع) بوده و از او در زمینه تک­نگاری با موضوعیت مقتل ائمه اطهار(ع)، کتاب مقتل ابی عبدالله الحسین(ع) نقل شده است. از این اثر اکنون تنها روایاتی در برخی منابع دیگر تاریخی باقی مانده است.[7]
اگر چه مشهور آن است که کهن ترین مقتل مکتوب از اصبغ ابن نباته است[8] و بنابر خبری که شیخ صدوق نقل کرده، اصبغ بن نباته، شهادت امام حسین(ع)را درک کرده است[9]، اما در اخبار و گزارش‌های تاریخی، هیچ گونه خبری درباره واقعه عاشورا از او نقل نشده است، از این رو آن چه صحیح به نظر می‌رسد آن است که قاسم فرزند اصبغ که راوی برخی از اخبار واقعه عاشورا است، دارای کتاب مقتلی بوده[10]، چنان­که طبری،[11] ابوالفرج اصفهانی،[12] شیخ صدوق،[13]و سبط­بن جوزی،[14] اخباری را به یک یا چند واسطه، از او نقل می­‌کنند.

2. جابربن یزید الجعفی(م128ق):
جابر، یکی از بزرگان شیعه، اصحاب صادقین(ع) و اهل کوفه بود که از او در باب تاریخ به ویژه مقتل نگاری کتاب­های مقتل امیرالمؤمنین(ع) و مقتل ابی عبدالله الحسین(ع) منتشر شده است،[15] اما این آثار ارزشمند وی اکنون موجود نیست.

3. جعفربن عفان طائی(م150ق):
جعفربن عفان از مرثیه سرایان و شاعران بنام شیعه است که توفیق مرثیه سرایی در محضر امام صادق(ع)را یافته بود و گفته می‌شود کتاب وی که المراثی نام داشت در دویست ورقه بوده است.[16] این اثر نیز اکنون در دسترس قرار ندارد.

4. فضيل بن زبير اسدي رسّان كوفي:
فضیل، از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و نگارنده کتاب تسمية من قتل مع الحسين† من ولده و إخوته و أهل بيته و شيعته است.

5. لوط­بن یحیی­بن سعیدبن سالم ازدی مشهور به ابومخنف(م157):
لوط­بن یحیی از آخرین تاریخ نگاران عصر اموی در کوفه بود.[17] یحیی پدر ابو مخنف، از اصحاب امام حسن(ع) و حسین(ع) است.[18]  کتاب­های مقتل امیرالمؤمنین(ع)، مقتل الحسن­بن علی و مقتل ابی عبدالله الحسین،[19] از جمله آثار ابومخنف است. نسخه‌­هایی که اکنون در کتاب خانه­‌های جهان از این اثر وجود دارد و به نامهای: اخبار مقتل الحسین(ع) یا مصراع الحسین(ع) نیز نامیده شده، با روایت طبری از ابومخنف در همین موضوع متفاوت است. از این رو برخی از محققان این اثر را مجعول دانسته‌­اند. این تردید در صحت انتساب و اوصاف کتاب باعث شد تا کسانی منقولات طبری از ابومخنف درباره واقعه کربلا را استخراج و کتابی با عنوان مقتل الحسین(ع) را منتشر کنند.[20] این کتاب در سال 1398 قمری به کوشش حسن غفاری منتشر شد. در سال 1367 شمسی محمد هادی یوسفی غروی این کتاب را با تحقیق و بررسی با نام وقعه الطف لابی مخنف در انتشارات مؤسسه النشر الاسلامی به چاپ رساند.

6. هشام­بن محمدبن سائب­بن بشر(م205ق):
هشام، مورخ و از اصحاب امام صادق(ع) بوده است.[21] هشام علاوه بر آن­که راوی مقتل ابی مخنف است،[22] وی همچنین دارای آثاری با عنوان مقتل امیرالمؤمنین(ع)، مقتل الحسین(ع) و قیام الحسین است. این آثار نیز اکنون موجود نیستند.

7. نصربن مزاحم بن سیار منقری تمیمی کوفی(م212ق):
منقری، در زمینه تاریخی افزون­بر کتاب وقعه الصفین،[23] دارای کتاب مقتل ابی عبدالله الحسین(ع) نیز هست. این کتاب اکنون موجود نیست.

8. ابوعبيد قاسم­بن سلام هروي (م223 يا 224ق):
براساس گزارش­‌های ابن­عبدربه [24] و محمدبن احمدبن تميم،[25]  هروی صاحب کتاب مقتل الحسين†[26] بوده است که آنان بخشي از گزارش‎هاي مقتل وي را آورده‎اند.

9. ابوالحسن علي­بن محمد مدائني بغدادي(م224 يا 225ق):
مدائنی نیز همانند دیگر مورخان شیعه، صاحب کتاب مقتل الحسين­بن علي‡[27] يا السيرة في مقتل الحسين†»[28] است و ابوالفرج اصفهاني[29]، سبط­بن جوزي[30] و  جمال­الدين يوسف مِزِّي[31]  از مقتل او روایاتی را نقل كرده‎اند.

10. ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی(حیات تا سال 269ق):
نهاوندی، از علمای شیعه شاگرد محمدبن حسن صفار و احمدبن محمد بن عیسی قمی و صاحب کتاب مقتل ابی عبدالله الحسین(ع)[32] است و این اثر نیز اکنون موجود نیست.

11. سلمه­ بن خطاب براوستانی ازدورقانی(حیات تا سال 250ق):
سلمه ­بن خطاب از فقیهان و محدثان شیعه در سده سوم هجری بوده و منسوب به براوستان از روستاهای قدیم قم و ری است.[33] کتاب مولدالحسین و مقتله یا مقتل الحسین(ع) ازجمله آثار او در تاریخ است،[34] اما این اثر اکنون موجود نیست.

12. ابراهیم ­بن محمدبن سعید هلالی ثقفی(م283ق):
ابراهیم، اهل کوفه بوده و برای مدتی به اصفهان منتقل و در آنجا سکونت یافت.[35] او دارای آثار زیادی است، اما اکنون معروف ترین اثر وی که کتاب الغارات است از وی برجا مانده است. در زمینه مقتل نیز وی صاحب کتاب مقتل امیرالمؤمنین(ع) و کتاب مقتل الحسین(ع) است[36] که اکنون در دسترس نیستند.

13. محمدبن علی­بن حمزه(م287ق):
محمدبن علی، از اصحاب امام هادی(ع) و امام عسگری(ع) بوده و از آنان روایت نقل کرده است.[37] او در زمینه مقتل نگاری کتابی با نام مقاتل الطالبین با محوریت شهادت آل­ابی­طالب داشته است که از منابع و مصادر مهم کتاب مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی بوده است.[38]

14. احمدبن اسحاق­بن واضح یعقوبی(م292ق):وفات292یا294
یعقوبی، مورخ نامدار اسلام و صاحب آثار با ارزشی چون التاریخ است.[39] از دیگر آثار وی، مقتل ابی عبدالله الحسین(ع) است.[40] این اثر نیز اکنون موجود نیست، اما بخش‌های از آن در تاریخ یعقوبی در بیان جریان حرکت و شهادت امام حسین(ع) وجود دارد.[41]

15. محمدبن زکریابن دینار غَلابی(م298ق):
نجاشی، او را از بزرگان شیعه، عالم به تاریخ و دارای تألیف دانسته است.[42] غلابی، در مقتل کتاب­‌های مقتل امیرالمؤمنین(ع) و مقتل ابی عبدالله الحسین(ع) را نگاشته است، اما اکنون کتاب‌های وی موجود نیست.[43]
 
16. محمدبن احمدبن یحیی اشعری قمی(به احتمال م299ق):
محمد اشعری، محدثی ثقه[44] و صاحب کتاب مقتل ابی عبدالله الحسین(ع) بود[45] و این کتاب نیز اکنون در دست نیست.

17. عبدالعزیزبن یحیی جلودی ازدی بصری(م332ق):
عیسی، جد اعلای عبدالعزیز، از اصحاب امام باقر(ع) بوده و خود او از مورخان برجسته شیعه به حساب می‌­آید.[46] عبدالعزیز نیز از علمای مورخ شیعه، اهل بصره و کتاب­‌هایی در تاریخ، سیره و فقه دارد.»[47] از جمله نگارش‌­های وی در مقتل کتاب مقتل امیرالمؤمنین(ع) و مقتل ابی عبدالله الحسین(ع)است و این آثار نیز اکنون موجود نیست.

18. ابوالحسين عمربن حسن شيباني معروف به ابن اشناني بغدادي(م339ق):
ابن­اشنانس نیز همانند دیگر عالمان شیعه داری کتاب مقتل الحسين(ع) بوده و این اثر نیز مفقود شده است.[48]

19. محمدبن یحیی ابوجعفر عطار قمی:
نجاشی درباره وی می‌­نویسد: محمدبن یحیی از علمای شیعه در زمان خود است. او ثقه، احادیث کثیری را نقل کرده و دارای کتاب مقتل الحسین(ع) است.[49] این کتاب نیز مفقود شده است.

20. علی­بن الحسین معروف به ابوالفرج اصفهانی(م356ق):
ابوالفرج نیز در بیان شهادت آل ­ابی­طالب صاحب کتاب مقاتل الطالبیین است.[50] وی در این اثر از کهن‌­ترین مقاتل بهره برده است.

21. ابوسعید حسن­بن عثمان بن زیاد تُستَری:
شیخ صدوق(م381ق) در امالی خود، مجلس سی ام را که سراسر آن مقتل امام حسین(ع) است از کتاب او نقل می کند.[51]

22. محمدبن علی بن فضل(حیات در صده چهارم هجری):
شیخ نجاشی درباره وی می‌گوید: وی ثقه و صاحب کتاب مقتل الحسین(ع) است که این اثر نیز موجود نیست.

23. ابوجعفر محمدبن علی مشهور به شیخ صدوق(م381ق):
شیخ صدوق، به عنوان روایت گری بزرگ و بسیار راستگو شناخته شده است. در تاریخ نیز آثاری از جمله مقتل ابی عبدالله الحسین(ع) دارد[52] این کتاب که اکنون مفقود است، براساس روایات خود شیخ صدوق در دیگر آثارش، با تحقیق و ترجمه محمدصحتی سردرودی با همکاری انتشارات هستی در تاریخ 1381برای اولین بار به چاپ رسیده است.

24. ابوجعفر محمدبن حسن معروف به شیخ طوسی(م460ق):
شیخ طوسی از علمای برجسته شیعه و از شاگردان شیخ مفید بوده است. او در زمینه‌های مختلف از جمله فقه، اصول، کلام و تاریخ آثار با ارزشی را از خود به یادگار گذاشته است که ازجمله اثار تاریخی وی، کتاب مقتل ابی عبدالله الحسین(ع) است و در حال حاضر این کتاب در دسترس مورخان قرار ندارد.

25. ابن شهرآشوب(م588ق):
ابن شهرآشوب نیز در کتاب مناقب آل ابي طالب، گزارش زندگي، مناقب و فضائل  امام حسين(ع) و قيام عاشورا را نقل کرده است.

26. نجم ­الدین محمدبن جعفر مشهور به ابن نما حلي(م645ق):
ابن نمای حلی نیز در راستای تدوین قیام سیدالشهدا کتاب مثير الاحزان را تألیف نموده است.
در مجموع می‌­توان گفت، شیعه از همان آغاز به تدوین قیام کربلا اهتمام داشته است. آنان با نگارش تاریخ زندگانی، فضائل و مناقب، قیام کربلا و مرثیه ثرایی به صورت مستقل یا در دیگر آثار خود سعی بر زنده نگاهداشتن قیام کربلا کرده­اند. متأسفانه برخی از این آثار از بین رفته است اما برخی نیز موجود است. در این میان، روایات این آثار در منابع بعدی شیعی و سنی منتقل شده و از این راه روایات آنان ماندگار شده است. چنان­که طبری، شیخ مفید و ابوالفرج اصفهانی روایات کتاب ابومخنف را نقل کرده‌­اند و ما از این طریق به آن روایات دسترسی داریم.
 
[2] .خطیب بغدادی.تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العربی، بی تا.ج13.ص287
 
[3] .در زمینه تک نگاری آثار زیادی از نویسندگان برجسته شیعه وجود دارد از جمله این افراد می‌توان به عبیدالله ابن ابی رافع اشاره کرد که آثاری چون الجمل، صفین و نهروان را تألیف کرده است. شیخ طوسی، ابی جعفرمحمدبن الحسن بن علی.الفهرست، به کوشش محمود رامیار. مشهد. انتشارات دانشگاه مشهد1351ص157.
 
[4] .در زمینه نگارش مقتل به نویسندگان و آثار آنان اشاره می شود و نیز در زمینه نگارش حروب میتوان به عبیدالله ابن ابی رافع اشاره کرد که کتابی با عنوان تسمیه من شهد مع امیرالمؤمنین دارد. وی از کاتبان امیرالمؤمنین(ع)بوده است. شیخ ظوسی،الفهرست،ص157.
 
[5]. جعفریان، رسول. سیره رسول خدا. قم. انتشارات دلیل.چاپ اول1380.ج1ص25
 
[6] .در این زمینه با مراجعه به کتاب‌های رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی و دیگر آثار شیعی به خوبی می‌توان این نویسندگان را با عناوین آثار علمی آنها رسد کرد. اگرچه به عنوان نمونه چند مورد ذکر می‌گردد: در زمینه تک نگاری آثار زیادی از نویسندگان برجسته شیعه وجود دارد از جمله این افراد می‌توان به عبیدالله ابن ابی رافع اشاره کرد که آثاری چون الجمل، صفین و نهروان را تألیف کرده است.ر.ک.فهرست شیخ طوسی،ص157.نیز محمد ابن زکریا ابن دینار دارای آثاری چون الجمل، وقعه الصفین و اخبار زید ابن علی(ع)است. ر.ک.رجال نجاشی، ص346.
 
[7] . آقا بزرگ طهرانی.الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج22ص24
 
[8] .شیخ طوسی،الفهرست،ص62-63.
 
[9] .شیخ صدوق،ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،تحقیق سید محمد مهدی«قم، انتشارات شریف رضی،1368ش،»ص219
 
[10] .استاد یوسفی غروی می‌فرمایند: وقتی به کتاب‌های فهارس مراجعه می‌کنیم در زمینه معرفی مقتل نگاران می‌بینیم که به عنوان اولین نوشته سخن از مقتل الحسین از اصبغ بن نباته است. این اثر صورت خارجی ندارد. احیانا تکه خبری منسوب به اصبغ بن نباته یا احیانا قاسم بن اصبغ نباته در لابه‌لای کتاب‌های که الان در دست ماست به دست می‌آید و نه بیشتر و بالاخره چیزی که بشود شناخت و معرفی کرد که مصداق این سخن باشد در دست نیست.(سایت اینترنتی مدرسه امام خمینی. همایش سیر مقتل نگاری سالار شهیدان و بررسی اعتبار مقاتل.با همکاری مرکز پژوهش مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی.تاریخ13/12/1383.)
 
[11] .طبری،محمدبن جریر،تاریخ الامم و الملوک،«بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات»ج4، ص343:«قال هشام عن ابیه محمد بن السائب عن القاسم بن اصبغ بن نباته قال حدثنی من شهد الحسین فی عسکره...»«قال...القاسم بن اصبغ لقد رأی تنی فیمن یروح عنه...»
 
[12] .ابوالفرج اصفهانی،علی بن حسین بن محمد، مقاتل الطالبین،«قم،مؤسسه دار الکتاب 1385ق»ص78«قال المدائنی عن هارون بن سعد عن القاسم بن الاصبغ بن نباته قال...»
 
[13] . شیخ صدوق،ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،ص218
 
[14] .سبط بن جوزی،یوسف بن قزعلی بغدادی، تذکره الخواص من الامه بذکر خصائص الائمه، تحقیق حسین تقی زاده «بی جا، مرکز الطباعه و النشر للمجمع  العالمی لاهل البیت،1426ق»ج2،ص252و253«حکی هشام بن محمد عن القاسم بن اصبغ المجاشعی، قال.....»
 
[15] . نجاشی،رجال نجاشی.ص129و آقا بزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه،ج22ص24
 
[16] . ابن الندیم،،محمد بن اسحاق.الفهرست،ترجمه و تحقیق محمدرضا تجدد.تهران،نشر امیرکبیر.چاپ سوم. 1366،ص275
 
[17] .نجاشی، رجال نجاشی،ص875
 
[18] . شیخ طوسی.الفهرست،ص261؛ تستری، محمد تقی. قاموس الرجال،.ص619ور.ک. ،محمد بن اسحاق الندیم. الفهرست ص157ذیل نام ابی مخنف.
 
[19] .آقا بزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه،ج22ص27 و ،محمد بن اسحاق الندیم. الفهرست، ص157
 
[20] . سجادی،سید صادق.تاریخ نگاری در اسلام،.تهران، انتشارات سمت1382چاپ5ص113
 
[21] .نجاشی، رجال نجاشی.ص434و435
 
[22] . طبری،محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک،«بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات»ج4، ص343: «قال هشام عن ابیه محمد بن السائب عن القاسم بن اصبغ بن نباته قال حدثنی من شهد الحسین فی عسکره...»«قال...القاسم بن اصبغ لقد رأی تنی فیمن یروح عنه...»
 
[23] .نجاشی، رجال نجاشی.ص428؛ ابن ابی الحدید.شرح نهج البلاغه،تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،دار احیاء الکتب العربیه،ج1،ص147
 
[24]  . العقد الفريد، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج 4، ص 352 ـ  352  : علي بن عبدالعزيز  قال : قرأ علي ابوعبيد القاسم بن سلام و انا اسمع ... و  نيز همان، ص 360.
 
[25] . كتاب المحن، تحقيق يحيي وهيب جبوري، بيروت، دارالغرب الاسلامي، 1408 ق،  ص 142ـ 147.
 
[26] . ذهبي، سير أعلام النبلاء، ج 19، ص  306؛ سيد عبدالعزيز طباطبايي، پيشين، ص 535 به نقل از سمعاني، التحبير، ج1،  ص 185.
 
[27] . شيخ طوسي، الفهرست، ص 159 ، ش 405. 
 
[28] . ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص  107، ش 486.
 
[29] . مقاتل الطالبيين، ص 51، 56 ـ 57، 59، 61 ـ 65، 72، 76  و  78 ـ 79.
 
[30] . تذكرة الخواص من الامة بذكرخصائص الائمة‰، تحقيق حسين تقي زاده،  ج 2، ص 179، 187 و 225. 
 
[31] . تهذيب الكمال، ج 6، ص 407 و   432.
 
[32] .این اثر اکنون موجود نیست.
 
[33] .نجاشی، رجال نجاشی.ص187و  شیخ طوسی.الفهرست،ص158.
 
[34] .شیخ طوسی.الفهرست،ص79 و آقا بزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه،ج22ص25
 
[35] .رجال نجاشی.ص17 و شیخ طوسی، الفهرست ص16و17 و الذریعه الی تصانیف الشیعه،ج22ص23.
 
[36] .نجاشی، رجال نجاشی.ص17، شیخ طوسی، الفهرست،ص37و الذریعه الی تصانیف الشیعه،آقا بزرگ طهرانی.ج22ص23.کتاب مقتل الحسین وی اکنون موجود نیست.
 
[37] .نجاشی، رجال نجاشی.ص347و348
 
[38] . نجاشی.رجال نجاشی،ص347و348و الذریعه الی تصانیف الشیعه،آقا بزرگ طهرانی.ج21ص377
 
[39] . الذریعه الی تصانیف الشیعه،آقا بزرگ طهرانی.ج22ص23. به نظر می‌رسد که یعقوبی و اجداد او نیز از شیعیان بوده‌اند. دلیل بر این مدعا این است، هنگامی که جد اعلای او، یعنی«واضح» از طرف هادی عباسی عامل برید مصر بود، ادریس بن عبدالله بن حسن را که از واقعه فخ جان به در برده و به مصر فرار کرده بود، او را به سرزمین مغرب فرستاد و به این سبب هادی عباسی او را به جرم خیانت به قتل رساند.
 
[40] .آقا بزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه،ج22ص23
 
[41] .رک.تاریخ یعقوبی،ج2
 
[42] .نجاشی، رجال نجاشی.ص346 محمد بن اسحاق الندیم. الفهرست،ص121و نجاشی،رجال نجاشی،ص346
 
[43] .نجاشی، رجال نجاشی.ص346و محمد بن اسحاق الندیم. الفهرست،ص121و الذریعه الی تصانیف الشیعه،ج22ص28و31
 
[44] .نجاشی، رجال نجاشی.ص348و شیخ طوسی. الفهرست ،ص273و274 محمد بن اسحاق الندیم. الفهرست،ص406
 
[45] .نجاشی، رجال نجاشی.ص348و شیخ طوسی. الفهرست، ص 273و274 و الذریعه الی تصانیف الشیعه،ج22ص27 
 
[46] .نجاشی، رجال نجاشی.ص240تا244
 
[47] .شیخ طوسی. الفهرست، ص191
 
[48] . اسماعيل باشا بغدادي، هدية العارفين، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1951 م، ج 1، ص 780. 
[49] .نجاشی، رجال نجاشی.ص353
 
[50] .آقا بزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه،ج21ص376و شیخ طوسی. الفهرست ،ص379 
 
[51] .شیخ صدوق،امالی شیخ صدوق،«بیروت،چاپ پنجم،1400ق»ص150
 
[52] .آقا بزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج22ص28

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها