نگاهی به کتاب «واقعنگری»
بدفهمیهای انسان از کجا سرچشمه میگیرد/ ده دلیل بر اینکه ما درباره دنیا برخطاییم
کتاب «واقعنگری (چرا جهان را کژ میفهمیم)» آخرین میراث هانس رزلینگ، استاد برجسته سوئدی در حیطه سلامت عمومی است.
رزلینگ در مقدمه این کتاب جسورانه، نخست نشان میدهد که ما آدمیان در فهم اوضاع جهان تا چه اندازه خطا میکنیم. او ابتدا مخاطب را به چالش شرکت در آزمونی برای سنجش میزان شناخت ما از جهان دعوت میکند.
رزلینگ، شگفتزده از نتایج ضعیف مردم در پیمایشهایش، ابتدا چاره را در انتقال اطلاعات و دادهها به مردم میبیند، سپس شروع میکند به سخنرانیهای جذاب در اقصینقاط دنیا، و با مخاطبانش از بهبودیهای قابل توجه در کیفیت زندگی انسانهای کره زمین طی دهههای اخیر سخن میگوید.
رزلینگ در فصل نخست از غریزه شکاف میگوید. او معتقد است این خطای شناختی است که دنیا را دوپاره ببینیم: مثلا کشورهای توسعهیافته در مقابل کشورهای در حال توسعه. در فصل دوم، نویسنده به سراغ غریزه منفینگری میرود، گرایشی در ما که سویههای منفی داستان را همیشه پررنگتر ببینیم و چشم بر روندهای مثبت فروبندیم. کیست که نتواند ردپای منفینگری عمیق را در جامعه امروز نشان دهد؟ تذکر این نکته نه به معنای چشم بستن بر همه تلخیها و گرفتاریهای امروز ایران، که به معنای اشاره به بیتوجهی ما نسبت به روشناییهای واقعا موجود است.
فصل سوم کتاب درباره غریزه خط مستقیم سخن میگوید. فصل چهارم به غریزه ترس اختصاص دارد و فصل پنجم غریزه اندازه است.
غریزه تعمیم موضوع فصل ششم است. فصل هفتم به تقدیرگرایی میپردازد. فصل هشتم به این موضوع میپردازد که افراد در تحلیل مسائل یک طرفه عمل میکنند. غریزه سرزنش نیز موضوع فصل نهم کتاب است. به اعتقاد نویسنده سادهترین شیوه تحلیل وقایع همان است که زیاد میشنویم: «همهاش تقصیر فلانی یا (فلان گروه) بود.
در مقدمه کتاب به قلم مصطفی ملکیان آمده است: «ده دلیل بر اینکه ما دربارهیِ دنیا برخطاییم و وضع بهتر از آن است که گمان میکنید، نوشته هانس رُسلینگ نمونهای خوب از آثاری است که میتوان آنها را در طبقه حکمتِ عملی یا فلسفه در عمل یا برایِ عمل یا فلسفه کاربردی یا کاربستی جای داد. این طبقه از آثار مفیدترین و ضروریترین آثار برای نیل به زندگی خوب، خوش و ارزشمندند.
از این رو، واقعیتِ تلخ و اسفانگیز این است که نهادِ آموزش و پرورشِ کشورِ ما، بهویژه در پنج شش دهه اخیر، یکسره فاقدِ اینگونه آثار بوده است و تعلیم و تربیتیافتگان و برآمدگانِ این نهاد، فارغ از اینکه چه چیزهایی میدانسته یا نمیدانستهاند، قدرِ مسلم اینکه از هنر و فن زندگی بهکلی بیاطلاع بودهاند. اما، خبرِ خوش اینکه چند سالی است که اقبالِ عمومی به این گونه آثار افزایشِ چشمگیر یافته و نوشتههایی از این دست به زبانِ فارسی ترجمه شده و نشر یافتهاند که کتابِ واقعنگری یکی از بهترینِ آنهاست.
این کتاب، چنانکه از عنوانِ فرعیاش پیدا است، ده دلیل اقامه و عرضه میکند دال بر اینکه ما درباره وضع دنیایِ خود به خطا رفتهایم و به اشتباه افتادهایم - اگرچه، به گمانِ من، در واقع، یک دلیل میآورد برایِ اثباتِ اینکه ما درباره وضع دنیای انسانی خود در ده جهت و ده موضع مرتکب خطا و اشتباه شدهایم. نیز، مدعی است که وضعِ دنیا بهتر از آن است که ما گمان میکنیم. پس، فقط خطاهایی را خاطرنشان میکند که تصورِ ما را از دنیا بدتر از واقعیتِ خودِ دنیا کردهاند. بنابراین، اگر خطاهایی نیز مرتکب شده باشیم که، در نتیجه آنها، تصوری از دنیا پیدا کرده باشیم بهتر از واقعیتِ خودِ دنیا، این کتاب متعرضِ آنها نشده است. بعید نیست، بل بسیار محتمل است، که ما هم مرتکبِ خطاهایی شده باشیم که دنیا را از جهاتی بدتر از واقع نشانمان داده باشند و هم مرتکبِ خطاهایی دیگر که دنیا را از جهاتی دیگر بهتر از واقع جلوه داده باشند. به هر تقدیر، این کتاب فقط به خطاهایِ قسمِ اول میپردازد و درباره خطاهایِ قسمِ دوم اثباتا و نفیا سخنی نمیگوید و خاموش میماند. شاید نویسنده انساندوست و دلسوز کتاب برای خطاهایِ قسمِ دوم اصلا مصداقی نیافته است؛ ولی، به هر حال، مساله جای تامل دارد.»
غریزه سرنوشت چیست؟
غریزه سرنوشت عبارت از این ایده است که ویژگیهای ذاتی سرنوشت مردمان، کشورها، مذاهب یا فرهنگها را تعیین میکنند. یعنی این ایده که چیزها به عللی ناگزیر و گریزناپذیر همانی هستند که هستند: آنها همواره همینطور بودهاند و هرگز تغییر نخواهند کرد.
فهم اینکه این غریزه چطور به هدفی تکاملی کمک میرسانده، آسان است. مدتهای مدید انسانها در محیطهایی زندگی میکردند که تغییر چندانی نمیکرد. یادگیری اینکه چیزها چطور عمل میکنند و بعد مفروض گرفتن اینکه آنها به همین شیوه ادامه خواهند داد، به جای ارزیابی مجدد پیوسته امور، احتمالا راهکارهای عالی برای بقا بوده است.
جوامع و فرهنگها مانند صخرهها بیتغییر و تغییرناپذیر نیستند. آنها حرکت میکنند. جوامع و فرهنگهای غیر غربی هم، اغلب بسیار سریعتر حرکت میکنند. چیزی که هست، همه تغییرات فرهنگی مگر سریعترین آنها ـ مثل گسترش اینترنت، گوشیهای هوشمند و رسانههای اجتماعی ـ معمولا آرامترین از آن رخ میدهند که توجهبرانگیز یا واجد ارزش خبری باشند.
کتاب «واقعنگری: چرا جهان را کژ میفهمیم» نوشته هانس رزلینگ، الا رزلینگ و آنا رزلینگ ترجمه علی کاظمیان و با مقدمه مصطفی ملکیان در 376 صفحه به بهای 70 هزار تومان از سوی نشر کرگدن منتشر شده است.
نظر شما