کتاب «حلقههای زحل» منتشر شد اثری که شگرد داستانپردازی نویسنده آن را ملهم از «حافظهی غیرارادی» پروست دانستهاند.
درباره روایت این کتاب باید گفت که راوی این اثر در آغاز و پایان سفری است که از یک بعد مراجعهای است به جهان زندگان و در بعد دیگر مراجعتی است به جهان نوشتار. راوی سفرش را آغاز میکند. مناطق خالی از سکنه و متروکه «ایستآنگلیا» را با پایپیاده و از مسیری پرپیچ و خم به قصد خلق متنی ادبی و یافتن دستمایهای برای نوشتن طی میکند. ناگفته نماند که راوی خود نیز دچار خلا است. از یک سال پیشتر فلج شده است و شبیه به کرم ابریشمی که به پیله رفته باشد، ناگزیر از آن است که با «تنیدن» از خود موجود تازهای بسازد. او فکر میکند مینویسد اما هیچ چیز مشخص نیست. در واقع تمام «حلقههای زحل» عبارت از متنی است که به دلیل وضعیت جسمی و ذهنی راوی به نگارش درنیامده است.
نویسنده درباره این کتاب بارها به مناسبتهای مختلف گوشزد کرده است که «حلقههای زحل» فصلبندی ندارد و اگر ده پاره کتاب را به چشم «فصل» بخوانیم، تقریبا چیز زیادی از کتاب دستگیرمان نمیشود.
پویا رفویی در موخرهای که بر این کتاب نوشته، درباره سبک داستانپردازی او مینویسد: «شگرد داستانپردازی زیبالت را ملهم از «حافظهی غیرارادی» پروست دانستهاند. تلقی زیبالت از «حافظه غیرارادی» مبتنی بر فرضیه یا ادعایی است که پروست نخستین بار در علیه سنت بوبو مطرح کرد. پروست معتقد بود که در عرصه روایت هوش و حافظه کاری را پیش نمیّبرد. نویسندهای که با رجوع به محفوظات یا با تکیه بر استعداد ذهنیاش بنویسد، راه به جایی نمیبرد.»
و همچنین تاکید میکند که زیبالت کموبیش در همه رمانهایش از شگرد «گریز زدن» بهره میگیرد و در این اثر نیز شاهد چنین شگردی در نگارش اثر هستیم.
«حلقههای زحل» در ظاهر امر، بیش از رمان به سفرنامه شبیه است. راوی آن در تاریخ 22 آگوست 1992 در شعاع نورویچ تا شرق انگلستان سفری را آغاز میکند که هیچ چیز آن داستانی نیست. داستان زیبالتی از تامل در فراموشی نشات میگیرد. روفویی معتقد است: راوی زیبالت گذشتهای به یاد نمیآورد، بلکه حافظهای را ابداع میکند تا از انضمام آن به مکانها و اشخاص، توپوگرافی داستانی نوظهوری پدید بیاورد.
سوزان سانتاگ، نویسنده و نظریهپرداز آمریکایی درباره این کتاب میگوید: « آیا هنوز عظمت ادبی ممکن است؟ نظر به قهقرای بیامانِ شوقِ به ادبیات، و سلطه قرین با دَمسردی، چربزبانی، و قساوت بیرحم مضامین داستانی متعارف، اکنون کارستان ادبیات شریف در چه نمود مییابد؟ یکی از معدود پاسخهای در اختیار مخاطبان، آثار زیبالت است.»
پویا رفویی ترجمه این کتاب را زیر نظر صالح حسینی، مترجم شناخته شده کشور انجام داده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«چه قیامتی کرده بود دم و تاریکی، وقتی سر ظهر، بعد از استراحتی در ساحل، از دانویچهیت که تک افتاده مشرف به دریاست، رفتم بالا. تاریخ آنکه چطور آن خطهی مالیخولیایی به این روز درآمد، گذشته از طبیعت خاک و تاثیر آبوهوای دریا، پیوند تنگاتنگی، به مراتب سرنوشتسازتر، با پیوستگی و پیشروی انهدام جنگلهای انبوهی دارد که ظرف دورانی از سدهها و بلکه هزارهها، بعد واپسین عصر یخبندان، در سرتاسر جزیرههای بریتانیا گسترش یافت.»
رمان «حلقههای زحل»، اثر و. گ. زیبالت با ترجمه پویا رفویی در 308 صفحه، شمارگان 550 نسخه و به بهای 55 هزار تومان از سوی انتشارات ناهید منتشر شده است.
نظر شما