نویسنده ادبیات طنز دفاع مقدس گفت: در حوزه دفاع مقدس، رمان مهجور واقع شده است، چون موج اولیه چاپ کتابهای دفاع مقدس بیشتر به طرف تاریخ شفاهی و خاطرات رفته، هرچند پرداختن به این منابع هم لازم است، اما بیش از حد به این موارد پرداخته شده است.
اکبر صحرایی، یکی از نویسندگان ادبیات طنز دفاع مقدس است که توانست با مجموعه داستانهای «دار و دسته دارعلی» در این میان خوش بدرخشد، البته صحرایی ترجمههای موفقیتآمیز دیگری نیز در این زمینه داشته است. وی معتقد است ادبیات دفاع مقدس با رکود بیسابقهای دست و پنجه نرم میکند که مدیران از آن غافلند. متن گفتوگو با اکبر صحرایی به شرح ذیل است.
ادبیات داستانی دفاع مقدس پس از گذشت چهل سال از جنگ تحمیلی چه حال و هوایی دارد؟ به نظر میرسد تولید آثار با کاهش مواجه شده است، نظر شما در این باره چیست؟
در چهار دهه که از جنگ تحمیلی میگذرد، آثار بسیاری در رابطه با دفاع مقدس تولید شده است و معتقدم دهه اول و در زمان جنگ تحمیلی، آثار به سمت شعاری شدن پیش میرفت که طبیعی بوده و در همه جنگهای دیگر هم همین اتفاق افتاده است و نویسندهها سعی دارند با آثاری که ارائه میدهند مردم را به سمت حضور در جبههها ترغیب کنند تا به دفاع از کشورشان بپردازند، بنابراین آثار ادبی در حوزه دفاع مقدس در دهه اول، بیشتر جنبه شعاری و احساسی داشت، اما نمیتوان گفت که این آثار تأثیرگذار نبودند و با اینکه نسل جوان نویسنده در این حوزه قلم میزندند که از تجربه کافی برخوردار نبودند اتفاقاً کارهای خوبی در این حوزه شکل گرفت و اینجا بود که ادبیات دفاع مقدس متولد شد و حتی بار ادبیات انقلاب را هم به دوش گرفت.
طبیعی است که وقتی جنگ کشور را فرا میگیرد، همه چیز از جمله فرهنگ و ادبیات را تحت تأثیر قرار میدهد، در واقع جنگ تنفسی را ایجاد کرد و فضایی را به وجود آورد که نویسندهها بتوانند با تعمق بیشتر به جنگ نگاه کنند و نهایتاً آثاری که منتشر شد، آثاری بود که از شعار فاصله گرفت و بیشتر شعوری بود و پس از پایان جنگ فرصتی به وجود آمد تا نویسندگان جنگ را بهتر ببینند و تجزیه و تحلیل کنند، زیرا دیگر وضعیت به گونهای نبود که دشمن بخواهد از نوشتهها سوءاستفاده کند.
نهایتاً دهه سوم که شکل گرفت، آثار پختهتر و باتجربهتر شد و بعد هم در دهه اخیر فضایی ایجاد شد که همه نوع نویسنده حتی کسانی که جنگ را ندیده بودند وارد این عرصه شوند. در مجموع میتوان گفت که دهه سوم، دهه شکلگیری و بالندگی ادبیات دفاع مقدس بود به صورتی که کل ادبیات معاصر ما را تحت تأثیر قرار داد و حتی حوزه روشنفکری هم نتوانست این فضای ادبیاتی را منکر شود و در نوشتن آثاری که بعضاً در نقد دفاع مقدس و جنگ نوشته شد به این فضاها ورود کردند. در کل معتقدم ادبیات معاصر ما قطعاً تحت تاثیر انقلاب اسلامی و بخصوص دفاع مقدس شکل گرفت و خیلی از نویسندهها که شاید دوست نداشتند به این حوزه وارد شوند، ناچار شدند در این حوزه قلم بزنند، یعنی این فضا به گونهای بود که اکثر نویسندهها را در برگرفت که در این زمینه شاید چندده هزار اثر منتشر شده که از نظر کمی چه در ادبیات معاصر و چه قرون قبل موفق بوده، اما از نظر کیفی هم کارها به مرور بالندگی خود را پیدا کرده و آثار متعددی به جشنوارهها راه پیدا کردند و به زبانهای خارجی ترجمه شدند، مخصوصاً عربی و الان جزء ذات ادبیات معاصر ما شده است و نهایتاً الان بیش از 30 سال است که ادبیات ما را تحت تاثیر قرار داده است.
متأسفانه اخیراً این فضا رکود داشته و به کل ادبیات در همه شاخهها بر میگردد و معتقدم ادبیات دفاع مقدس قطعاً میتواند در آینده حرف بیشتری برای گفتن داشته باشد. حوزه دفاع مقدس نویسندههای خوبی را شناخته، اکثر نویسندههایی که وارد حوزههای غیر جنگ شدهاند اول وارد حوزه دفاع مقدس شدند و بعد تبدیل به نویسنده شدهاند، یعنی غیر از اینکه کتاب به وجود آمد، موجی هم از نویسندهها ایجاد شد که وارد عرصه نویسندگی معاصر شدند، لذا خدمات دفاع مقدس به ادبیات معاصر ما دو منظوره است. یکی تولید کتاب است که تاریخ این مملکت و فرهنگ آن را تشریح میکند و دیگری معرفی نویسندههای متعدد به ادبیات معاصر است که شاید عدهای از آنها از این ادبیات خارج شده باشند، اما قطعاً خود را مدیون ادبیات دفاع مقدس میدانند و اینها، نویسندهها و متولدین حوزه ادبیات دفاع مقدس هستند.
اگر بخواهید موفقترین آثار مکتوب دفاع مقدس را نام ببرید به کدام آثار اشاره میکنید؟
چون تعداد کتابهای دفاع مقدس زیاد است، به طبع آثار فاخر بسیار مانند «دا»، «پایی که جا ماند»، «من زندهام» و... و شاخههای متعدد هم در این زمینه وجود دارد. همچنین آثاری که مورد توجه داوریها قرار گرفته و آثاری که در بیش از 17 دوره کتاب سال دفاع مقدس معرفی شدهاند از جمله آثار فاخر در حوزه دفاع مقدس است. از همه مهمتر نویسندههایی با حوزه دفاع مقدس به کشور معرفی شدهاند و عمدتاً جوایزی دریافت کردهاند که نمیتوان به صورت جزعی به آنها پرداخت.
در سالهای اخیر به ویژه از دهه 90 به بعد هر چه از زمان وقوع دفاع مقدس فاصله میگیریم، از کمیت و کیفیت آثاری که در این حوزه خلق میشوند، کاسته میشود، بسیاری این را طبیعی میدانند، اما تجربه دیگر کشورها در ادبیات جنگ نشان میدهد که روسها، ژاپنیها و آمریکاییها سالها پس از جنگ هنوز از آن مینویسند، علت چیست؟
در حوزه دفاع مقدس، رمان محجور واقع شده است، چون موج اولیه چاپ کتابهای دفاع مقدس بیشتر به طرف تاریخ شفاهی و خاطرات رفته، هرچند پرداختن به این منابع هم لازم است، اما بیش از حد به این موارد پرداخته شده و شاید دلیلش این باشد که نویسندههای حرفهایتر را خیلی نمیطلبند که به این حوزه وارد شوند. خیلی از افرادی که دستی به قلم دارند حتی با یک یا دو کتاب وارد این حوزه شدهاند، لذا این حوزه سترگ شده، اما در رمان هنوز جای کار دارد و علاوه بر این در حوزه کودک و نوجوان کمتر کار شده است. به عنوان مثال واقعاً در زمینه طنز دفاع مقدس کاستیهایی وجود دارد و غیر از یکی دو مورد که توسط چند نویسنده حرفهای به آنها پرداخته شده، کسی در این حوزه قلم نزده است.
فکر میکنید در این سالها چقدر موضوعات دفاع مقدس در آثار مکتوب به چالش کشیده شدهاند؟
این حوزه چالشها و آفتهایی را هم دارد که باید به آنها پرداخته شود و البته این چالش کل ادبیات معاصر ما را در بر میگیرد. یکی مبحث تعریف نشدن موضوع نویسندگی در این حوزه است که میطلبد در این حوزه تعریف مجدد صورت پذیرد و دیگری وجود متولیان متعدد در این حوزه است و مخصوصاً در حوزه نویسندگان باید مشخص شود که چگونه میتوانند وارد این عرصه شوند. هماکنون بار این ادبیات بر دوش نویسندگانی است که به مرور از این عرصه خارج میشوند و جایگزین این افراد باید مشخص شود. همچنین در رابطه با رمان و کودک و نوجوان میطلبد که کار و برنامهریزی شود و نقشه راه داشته باشند در واقع این حوزه نیاز به بازنویسی دارد.
عدهای از نویسندگان معتقدند، باید سالها از یک واقعه بزرگ مقل انقلاب اسلامی و جنگ فاصله گرفت تا غبارها فرو بنشیند، آن وقت درباره آن واقعه نوشت. شما این نظریه را چگونه تبیین میکنید؟
یک کلیتی مطرح است که وقتی از واقعهای فاصله میگیریم با تعمق بیشتر میتوانیم درمورد آن بنویسیم، اما این نکته هم وجود دارد که کارهایی که در حوزه ادبیات غرب و شرق انجام شده و فعالیتهایی که در حوزه سینما انجام میشود، نقض این موضوع را ثابت میکند، بنابراین معتقد نیستم که باید فاصله بگیریم، فاصله گرفتن چه بسا منجر به فراموشی شود و افراد و منابع از بین بروند، لذا موافق نیستم که باید از واقعه فاصله بگیریم و بعد بنویسیم، چون شاید نیمی از رزمندگان از دنیا رفته باشند و خاطرات را با خود برده باشند و این در ادامه تکرار و بیشتر خواهد شد، درواقع اصل این است که با تحقیق و پژوهش کافی وارد این حوزه شویم و مشکل این است که نویسندهها مخصوصاً جوانان که وارد این عرصه میشوند بدون شناخت از حوزه دفاع مقدس شروع به داستان نوشتن میکنند و دفاع مقدس عملاً تحریف میشود، لذا جوان میتواند از جنگ بنویسد، اما باید تجربه و خوانش تاریخ را هم داشته باشد.
نظر شما