امیرمحمد عباسنژاد گفت: هر روز اسارت خودش یک کتاب است و هر خوان این هفت خوان یک فیلم است. اسرا هنوز جنگ خود را تمام نکردند، جنگ سرباز زمانی تمام میشود که خاطرات خود را بنویسد در این صورت است که میتواند از دوران بحران اسارت بگذرد.
کتاب «هفتخوان» حاوی خاطرات جانباز و آزاده علیاکبر فندرسکی آزادهای از دیار گلستان است. مصاحبه و نگارش این کتاب را فرزانه قلعهقوند در ۷ فصل به عهده داشته است. آزاده سرافراز علیاکبر فندرسکی در ۴ تیرماه ۱۳۶۷ در عملیات تک عراقیها به جزیره مجنون، که در عراق به عملیات مرحله دوم «توکلنا علیالله ۴» معروف است، درحالیکه به سختی از ناحیه دست و پا مجروح شده بود، به اسارت نیروهای بعثی درآمد. مدت اسارت این آزاده و جانباز گلستانی در بیمارستان تموز و اردوگاههای رمادی ۱۳ و تکریت ۱۷ سپری شد.
علیاکبر فندرسکی متولد 1349 در استان گلستان از جانبازان و آزادگان کشور است که نخستین بار 14 سالگی به جبهه می رود. وی در چهارم تیر 1367 در حالی که مجروح شده بود، به اسارت درآمد و 26 ماه در اردوگاه های رمادیه 13 و تکریت 17 اسیر بود.
قلعهقوند گفت: جنگ برای آزادهها دو سال بیشتر طول کشید و آنها بعد از پذیرش قطعنامه هم حضور داشتند و ما باید هشت سال جنگ بین ایران و عراق را به 10 سال تغییر بدهیم.
وی ادامه داد: دستنوشتههای فندرسکی ویژگیهایی داشت که ما را ترغیب کرد تا این دستنوشتهها را کتاب کنیم. ما بارها فندرسکی را به دوران کودکی، اسارت و جنگ برگرداندیم و حاصل آن مجموعه هفتخوان شد.
معاون پژوهشی موسسه پیام آزادگان افزود: خاطرات اسارت خاطرات فردی نیست بلکه خاطرات جمعی است. گاهی اتفاق میافتد که برخی از اسرای جنگی خاطرات مشترکی دارند و اینکه مرزی بین این خاطرات ایجاد میشود. فندرسکی آنچه در حافظه داشتند روایت کردند و برخی را نیز ما با سماجت پیگیری میکردیم. در برخی مواقع سراغ گروههایی میرفتیم که با وی در یک اردوگاه بودند. در اسارت و آسایشگاهها حافظه یاری نمیکند و باید هماردوگاههای وی برخی روایتها را تایید میکردند.
سپس عباسنژاد گفت: در نگارش تاریخ شفاهی دو نوع خاطره داریم: خاطرات خودنوشت و خاطرات دیگرنوشت. همچنین یادداشتهای روزانهای که در جنگ نوشته شده و یادداشتهایی که اسرا و آزادههای جنگ به قیمت جانشان آنها را نوشتهاند. این کتاب از نوع خود هم خودنگاشت است و هم دیگرنگاشت. فندرسکی پیشتر آن را نوشته و آن را برای قلعهقوند روایت کرده و بازنویسی دوباره شده است.
وی افزود: این کتاب یکی از خواندنیترین اثر در حوزه ادبیات دفاع مقدس است و حتی در حوزه اسارت نیز یکی از آثاری است که ما را افرادی آشنا میکند که در کتابهای دیگر دیده نشدند و دلیل اصلی آن است که روایت جمعی در آن وجود دارد نه روایت فردی. پاورقیها به راستیآزمایی کمک بسیاری میکند. متن کتاب خوانش روان و یکدستی دارد و روابط انسانی و ادبیات اسارت در این کتاب دیده میشود.
این پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی ادامه داد: در این کتاب رابطه یک اسیر بیدفاع و غیرمسلح را میبینیم و در مقابل یک سرباز مسلح که رابطه بین دو قوم و فرهنگ است. این کتاب به لحاظ نگارش درست پیش رفته است. روایتهای گفته شده بسیار خوب است. گاهی اوقات تداخل تاریخی پیش آمده است. آن چیزی که مرا سخت ناراحت کرده این است که از دوران کودکی و جنگ فندرسکی چیزی دیده نمیشود و ما وارد اسارت میشویم.
این منتقد ادبی افزود: این مساله درست است که جنگ برای اسرا دو سال بیشتر طول کشید و آنها در بلاتکلیفی بودند. در این کتاب چیزی که ذهن مرا خیلی درگیر مرد روایت یکدست و بیشیلهپیله فندرسکی بود. هر خوان این هفت خوان یک فیلم است و ای کاش دوران جنگ فندرسکی بیشتر باز میشد و قابلیت این را دارد که از 290 صفحه به 400 صفحه افزایش یابد که امیدوارم در چاپهای بعدی این اتفاق بیفتند.
عباسنژاد ادامه داد: آزادهای که کتاب مینویسد بسیار سختی کشیده است و هیچکس نمیتواند تحمل کند که یک عراقی به او زور بگوید. این ادبیات باب میل یک سرباز نیست به دلیل اینکه خیلی سخت است در اسارت بخواهی در مقابل دشمن بایستی زیرا چیزهایی را میخواهد که باب میل ما نیست. ما در ایران به اسرای عراقی سخت نگرفتیم حتی زمانی که آنها به کشورشان برمیگشتند با کت و شلوار بودند ولی عراقیها برای سربازهای ایرانی سخت گرفتند و گاهی باعث شدند که بعضی از سربازان ایرانی به سمت منافقین بروند. سربازان ایرانی در اسارت بزرگ شدند و جنگ آنها را بزرگ کرد. برخی از سربازان ایرانی 20 تا 25 ساله بودند.
وی افزود: باید به این نکته اشاره کنم که دولتمردان زمانی میتوانند از این تحریمها عبور کنند که از تجربیات برخی از اسرا استفاده کنند. ما در اسارت دکتر مجید جلالوند را داشتیم که دارو برای اسرا در آسایشگاهها میآورد. در اسارت دندانپزشکانی داشتیم که با تجهیزات ابتدایی دندان اسرا را ترمیم میکرد.
این منتقد حوزه جنگ ادامه داد: اسارت برای من که نزدیک به 22 سال است میخوانم و مینویسم هنوز ناشناخته است. 17 هزار کتاب در حوزه ادبیات دفاع مقدس نوشته شده و اما در حوزه اسارت کتابهای کمتری به چاپ رسیده است. هر روز اسارت خودش یک کتاب است. اینکه چرا برای از اسرای جنگ به سمت منافقین رفتهاند برای فشارهای بسیاری بوده که نتوانستهآند دوام بیاورند اگر بتوانیم خاطرات آنها را هم داشته باشیم میتوانیم روایت یکدست از اسارت داشته باشیم.
وی افزود: اسرای ما در اسارت فن زنده ماندن را از حاج ابوترابی یاد گرفتند و بسیاری از اسرای جنگی مدیون وی هستند. اسرا هنوز جنگ خود را تمام نکردند جنگ سرباز زمانی تمام میشود که خاطرات خود را بنویسد در این صورت است که میتواند از دوران بحران اسارت بگذرد. اگر میتوانستیم خاطرات اسرای ایرانی و خاطرات اسرای عراقی را تطبیقی کار کنیم کار ارزشمندی انجام دادهایم.
عباسنژاد در ادامه سخنانش به نکات قوت و ضعف کتاب نیز اشاره کرد و گفت: در یکی از صفحات کتاب سخن راوی را داریم که خودش را از زبان خود معرفی میکند کاش این متن با دستخط خود راوی میآمد، این مساله به سندیت کار و خاطرات اضافه میکند و من خواننده نیز میگویم که راوی با من سخن میگوید. کتاب به لحاظ اینکه خاطرات روستازاده است میتوان طبیعت روستا را دید. افزون بر حس شاعرانگی قلعهقوند میتوان یک متن بسیار خواندنی با آرایههای ادبی را در آن یافت که خواندن کتاب خواننده را خسته نمیکند.
وی افزود: 70 و 80 درصد از برخی از کتابهای جنگ شعاری هستند و خواننده را زده میکنند اما این کتاب شعاری نیست و از دل راوی برمیآید و به دل مینشیند. جاهایی گزارشگونه نوشته شده است. برخی از نوشتهها تسلسل زمانی ندارد؛ گاهی اول صفحه هستیم اما نوشته از دست خارج میشود. در بعضی جاها نیز رفت و برگشت عالی و در جای دیگری هیچ رفت و برگشتی مشاهده نمیشود. لحن روای نیز مساله مهمی در تاریخ شفاهی است.
این پژوهشگر حوزه جنگ گفت: پاورقیها بهتر بود که در لابهلای متن میآمد. بعضی جاها اطلاعاتی داده شده که نشان نمیدهد افرادی این اطلاعات را دادهاند و از کجا آمدهاند. نقش مادر برای سربازان بسیار مهم است و بهتر است که در این کتاب نقش مادر را نیز بیشتر بیفزایید، همچنین محیط مدرسه را نیز کم داریم و برخی مواقع نوشتهها تاریخ ندارد. با خواندن این کتاب میتوان فضای اسارت را درک کرد و من در اسارت با راوی همذاتپنداری کردم.
وی افزود: دغدغه اصلی من ادبیات جنگ است. راوی شاید بعد از گذشتن 30 و چند سال دچار فراموشی شده باشد و هر اطلاعاتی که در کتاب بیاید میتواند سندیت کتاب را زیاد کند. کتاب به لحاظ فیزیکی خوشدست، خوشخوان و خوشفونت و... است. طرح جلد خوبی دارد و ای کاش مدیران فرهنگی فرصت داشته باشند که این کتابها را بخوانند پیش از آنکه مقام معظم رهبری کتاب را بخوانند و درباره آن سخن بگویند مدیران فرهنگی این کتابها را میخوانند و بعد از آن میگفتند که این کتاب قابل خواندن است یا خیر.
فندرسکی نیز در جملاتی کوتاه گفت: اسارت ناگفتههای بسیاری دارد و ما هیچ وقت فکر نمیکردیم که اسیر شویم. روزهای اسارت بسیار تلخ و ناگوار است و گاهی برای ما مردن بسیار آسانتر از ماندن بود. شاید سختترین مساله مهم در اسارت نبود سرویس بهداشتی بود که شرایط را برای ما غیرقابل تحمل میکرد.
نظر شما