اما آیا میتوان چنین اثری را کتاب دانست؟
متاسفانه برای دریافت سنوات علمی استادان ناچارند تالیفاتی مانند مقاله دانشجویان را به صورت کتاب با نام خود منتشر کنند و به این ترتیب حاصل کار بازنویسیهای عاری از خلاقیت و گاهی مثله کردن کار دیگران میشود. برخی از این کتابها با عنوانهای عامهپسند به بازار وارد میشوند.
امثال نویسندگانی مانند صادق و جلال آل احمد برداشتها و تحلیلهایشان را از متن مردم و جامعه چنان فشرده و کوتاه و به اصطلاح کاربردی مینگاشتند تا همگان بتوانند به بهترین شکل از آن استفاده کنند نه مجموعه مقالاتی که نتواند مشکلی از معضلات مخاطب و جامعه کم کند. متاسفانه این مقالات گاهی بسیار طولانی و با عناوین ناآشنا منتشر میشوند که قابل استفاده برای عموم خوانندگان نیست.
مطالعات انجام گرفته از برخی این کتابها نشان میدهد که بسیاری از آنها پیش از انتشار در مجلات فاقد داوری یا روزنامههای کثیرالانتشار و یا مجلات کماعتبار خارجی چاپ شدهاند و حال در پی نام و نان سر از یک کتاب درآوردهاند.
چرا شیوه نامه اخلاقی در دانشگاهها نداریم؟
قاسم صافی عضو هیئت علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تهران، نبود منشور اخلاقی در نظام آموزش عالی را دلیل مقالات چند مولفی در مجلات علمی و پژوهشی میداند و میافزاید: متاسفانه در سالهای اخیر باب شده است مقالههای مستخرج از پایان نامه دانشجویان را بدون زحمت و رنج مشارکت در رزومه کاری خود منظور میکنند و نام خود را به عنوان نویسنده، مقدم بر دانشجو یعنی نگارنده حقیقی مقاله ثبت میکنند و غافل هستند از اینکه پایاننامه جزء وظایف آموزشی است و حقالزحمه آن در حقوق ماهانه یا به طور مستقیم در جدول امتیازات ارتقا محاسبه میشود و این شیوه، مغایر مرامنامه و منشور اخلاق نویسندگی و اعتباربخشی به اهالی قلم است.
او ادامه داد: در سالهای اخیر برخی از مؤسسات پژوهشی، تشکلها و انجمنهای علمی برای چاپ مقالات به منظور بهرهگیری اعضای هیئت علمی در ارتقای شغلیشان فراهم کردهاند و نظام ارزشیابی برای فعالیتهای تحقیقاتی توام با نشر مجلاتی وابسته به گروهها و انجمنها ترتیب دادهاند و زمینه انتقال یافتههای پژوهش را بین پژوهشگران میسر ساختهاند. این که مقالات مندرج در این نشریات تا چه پایه تکراری است خود جای بحث و گفتوگو دارد.
ناپختگان و انتشار کارهای بیارزش
اصغر قائدان، عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران که سالهاست در زمینه تاریخ دین به پژوهش مشغول است میگوید: در جامعه ما، در گذشته، نیز این روند بوده است اما هماکنون با وجود کپیپیست و اینترنت نسبت به گذشته این معضل گستردهتر شده است.
در گذشته دور بسیاری برعکس عمل میکردند و زمانی که میخواستند کارشان معروف شود به اسم افراد دیگر منتشر میکردند. فردی که چندان معروف نبود ولی اگر کار ارزشمندی داشت برای اینکه کارش در جهان معروف شود ناچار بود به اسم یک نویسنده معروف منتشر کند. ولی در دوره کنونی برعکس شده است و کار کسانی که مشهور هستند و زحمت علمی میکشند توسط کسانی که ناپخته هستند و تجربهای ندارند یا جایگاه علمی خاص ندارند استفاده میشود. بحث کتابسازی و بحث مربوط به مطالعات تاریخ علم بسیار پیش آمده است و بسیاری از دسترنج دیگران بهره میبرند و بدون اینکه زحمتی بکشند کار آماده دیگران را به نام خود ثبت میکنند و نهایتا متاسفانه به قدری زیاد شده است که شاید تعداد خوانندگان کتابهای ما بیشتر از نویسندگان ما شدهاند و به این دلیل است که برخی اصولهای علمی را رعایت نمیکنند و بیشتر تلاش میکنند با کپیپیست کردن کارهای ناصحیح را در بازار عرضه کنند.
نویسنده کتاب «کتابشناسی موضوعی ری» بیان کرد: وقتی دانشگاه یکی از ملاکهای اعضای هیئت علمی را نوشتن مقاله قرار میدهند باید اهرمهای کنترلی را هم داشته باشد. اینکه صرفا فردی مقاله ISI داشته باشد میتواند ترفیع بگیرد به ملاکی برای ارتقای علمی تبدیل شده است و بعضی ناچار هستند به کارهای ناصواب تن دهند و از این طریق مشکل خود را حل کنند. باید در کنار این کار ابزار کنترلی باشد یعنی باید ناقدان و ارزیابان علمی حضور داشته باشند و کار این فرد را ببینند که این مقاله از جایی گرفته شده است و اینها را تطبیق دهند که چند درصد مال خود فرد است و چند درصد مال دانشجو است و اگر روشن شود کسی کتابسازی کرده است فرد را از جایگاه علمیاش محروم کنند. باید جرائمی وضع شود و چندین سال از ارتقای آنان جلوگیری شود و شاید با این کار افراد به خود بیایند و عبرتی برای دیگران شود، اما دانشگاه اگر اهرم نظارتی نداشته باشد به این کار دامن میزند.
او با بیان اینکه پایاننویسی دیگر برای عدهای شغل شده است، افزود: هماکنون اگر در اینترنت کلمه «پایاننامه» سرچ شود دیده میشود یک شغل برای کسانی شده است که با پیام «عنوان از شما، کار از ما» به شخص پایاننامه تحویل میدهند یا تبلیغ میکنند مقاله ISI ظرف ده روز پذیرش گرفته میشود و این نشان میدهد اینها تقلبی در کارشان است. باید اتحادیهای شکل بگیرد که جلوی این کارها را بگیرد چون این موضوع ضربه بسیاری به علم کشور زده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این کتابهامخاطبان را به بازار نشر بیاعتماد کرده است، تصریح کرد: متاسفانه مردم نسبت به بازار نشر بیاعتماد شدهاند زیرا به قدری کتابهای نازل رواج پیدا کرده است خیلیها مطمئن نیستند کتابی را میگیرند قابل توجه و معتبری باشد و احساس میکنند پول خود را دور ریختهاند. برای همین سعی میکنند در خرید کتاب احتیاط کنند. به همین دلیل خریداران کتاب کم میشوند و کم شدن خریداران کتاب ناشران را دچار آسیب میکند و آنها سودی را که باید در بیاورند، در نمیآورند به همین دلیل ناشران به دنبال کار تزیینی میروند و به سراغ کتابهایی میروند که بیشتر برای عموم قابل استفاده است و متاسفانه از چاپ و نشر کتابهای علمی غافل میشوند و یا استقبال نکنند.اینگونه کتابها به جامعه ما ضربه بسیاری میزند و جامعه علمی کشور را آسیبپذیر میکند.
قائدان در پایان بیان کرد: به هرجهت یا باید ناشران را تشویق کرد و یا از اهرم نظارتی کار ناشران را کنترل کرد؛ برای مثال زمانی ناشر نمونه انتخاب میشود یکی از ملاکها این باشد که این ناشر کتابسازی نکرده باشد. یا وقتی که ناشری کتابسازی میکند پروانه آن را لغو کنند. من کتابی را دیدم که ترجمه شده بود و دو ناشر به اسم دو مترجم چاپ کرده بودند اما در این کتاب حتی نوع چاپ هم متفاوت نیست و یک چاپخانه آثار را چاپ کرده و به اسم دو مترجم چاپ شده و حتی حروفچینی و چاپ آن تغییر نکرده است.
برخی نیز ترجمهها را به اسم تألیف منتشر میکنند و حیف کاغذهایی که صرف این کتابها میشود و هزینه برای تولید کاغذ صرف میشود و سرمایه ملی ما به آسانی از بین میرود و ناشری که این کتاب را چاپ میکند که باید به خمیر تبدیلش کند.
استادان یا نا استادان!
معالاسف با توجه به افزایش بازار کمیتگرایی در عرصه کتاب باید منتظر تبعات ناگواری در عرصه پژوهش بود؛ بسیاری از «نااستادان» بدون کمترین راهنمایی دانشجو اقدام به ثبتِ نام خود در مقاله و انتشار کتاب میکنند که این موضوع منجر به انزوا و سرخوردگی دانشجو و فربگی رتبه استاد میشود.
نظرات