دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۰
کتابی برای پیوند نسل‌ها

فرهاد عزیزپور، استادیار دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی و یکی از مؤلفان مجموعه «جغرافیای جامع ایران» در یادداشتی به ذکر اهمیت دانشنامه در علوم جغرافیایی برای پیوند نسل‌ها پرداخته است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) فرهاد عزیزپور: دانشنامه‌ها در علوم مختلف به عنوان منابعی با نگاه جامع نسبت به حوزه تخصصی خود شناخته می‌شوند، البته در کنار دانشنامه‌هایی که شامل رشته‌ای تخصصی هستند، موارد دیگری وجود دارد که ماهیت بین رشته‌ای دارند. به عنوان مثال دانشنامه مدیریت شهری-روستایی شامل یک موضوع بین رشته‌ای است. در مورد علم جغرافیا نیز پس از انقلاب برخی از عناوین وجود داشته‌اند اما پس از انقلاب کتاب خاصی در این حوزه منتشر نشد و به نظر می‌رسد که «جغرافیای جامع ایران» اولین کتابی است که مدخل‌ها و موضوعات آن به حوزه‌های مختلف پرداخته و در اصطلاح کتابی جامع است. از این نظر چنین کتابی می‌تواند مورد توجه و راهگشای بسیاری از افراد فعال در حوزه عمومی و همچنین متخصصین، پژوهشگران و حتی سیاستگذاران و برنامه‌ریزان قرار بگیرد.

برای حضور کمرنگ کتاب‌های جغرافیایی در میان دانشنامه‌ها چند دلیل می‌توان برشمرد که دلیل نخست آن به نوع نگاه جغرافیدانان باز می‌گردد. در این میان باید نیم نگاهی به نسل جغرافیدانان داشته باشیم. نسل اول جغرافیدانان شامل پروفسور گنجی، پروفسور جزنی و یا آقایان مستوفی، گودرزی نژاد و مشیر بوده‌اند. پس از این‌ اساتید نسلی آمد که عمدتا متولدین دهه 20 تا 30 بودند و برای تحصیل به خارج از جمله کشورهای آلمان، انگلیس، فرانسه و آمریکا رفتند. به عنوان مثال دکتر علیجانی و مرحوم دکتر به‌فروز در آمریکا تحصیل کردند یا آقایان دکتر سعیدی و رهنمایی در آلمان درس خواندند و دکتر پاپلی یزدی و دکتر مشیرلنگرودی در فرانسه بودند.


 
اسیر چند پارچه‌گی
نسل دوم جغرافیدانان این علم را با نگاهی کل‌گرایانه و در حوزه‌های مختلف می‌دیدند. اساتید این نسل وقتی وارد موضوع جغرافیای روستایی یا اجتماعی شوند، هیچوقت کلیت علم را زیر سوال نبرده و در چارچوب فلسفی این علم کاوش‌های خود را صورت می‌دهند. از سویی دیگر علم جغرافیا در ایران به دو دسته انسانی و طبیعی دسته‌بندی شده که در ذیل آن گرایش‌های متفاوت قرار دارد. بر اساس این دسته‌بندی، جغرافیا به شکلی که باید به بحث‌های مشخص نمی‌پردازد و به همین دلیل به جای نگاه یکپارچه اسیر نوعی چندپارگی شده است و در نتیجه نگاه کلی نیز از این علم گرفته شد. به همین دلیل نیز جغرافیدانان پس از نسل سوم کمتر تمایلی به نگرش کلی نظیر کتاب جغرافیای جامع ایران دارند و می‌توان گفت که علم جغرافیا در ایران دچار نوعی بیماری شده است که در پی آن انجام کارهایی ارزشمند همچون تالیف این کتاب به حاشیه رفته است. جغرافیدانان نسل دوم اما همچنان عقیده دارند که جغرافیا تنها به مفهوم کلان می‌تواند در مقابل سایر علوم نقش ایفا کند و بنابراین بنیان چنین کتابی را گذاشته است.

دلیل دیگر اما به نوع نگرش سیاستگذاران و برنامه‌ریزان نسبت به علم جغرافیا باز می‌گردد که به نوعی جغرافیا را تنها مساوی با نام پایتخت‎ها، کوها و دشت‌ها فهم می‌کنند در حالی که در دنیا چنین نیست جغرافیدانان جایگاه خود را در حوزه‌ای مشخص تعیین کرده‌اند، ما در کشور خودمان متاسفانه این نگاه کل‌گرایانه و سیستمی جغرافیا را تضعیف کرده‌ایم.

نگاهی مثبت رو به آینده
با تمام توضیحات و توصیفاتی که عنوان شد اما چشم انداز علم جغرافیا را می‌توان مثبت دانست، جغرافیا هم اکنون و در حوزه عمل جایگاه خود را پیدا کرده و با رشد بیشتری نیز مواجه خواهد شد بنابراین برای جغرافیا آینده روشن خواهد بود در صورتی که به اصول و پایه‌های علمی جغرافیا پایبند باشیم. به باور بنده در میان جغرافیدانان مطمئنا این جذابیت وجود دارد که محتوای کتاب جغرافیای جامع ایران، چیست و آیا ناظر به جغرافیای سنتی بوده  یا ذیل جغرافیای مدرن یا حتی پست مدرن مطرح شده است. بنابراین به نظر می‌رسد با انتشار این کتاب یک نوع ارتباط بین نسلی اتفاق خواهد افتاد. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها