سوره حجرات سوره چهل و نهم قرآن کریم است که به گواهی آیات آن، مدنی است. (۱) این سوره مبارکه را «الأخلاق و الآداب» نیز نامیدهاند؛ چرا که آدابِ رفتار صحیح در جامعه را به مسلمانان میآموزد و به مکارم اخلاق و فضیلت کرداری و رفتاری رهنمون میکند. (۲)
از جمله دستورها و آدابی که خداوند بلند مرتبه در این سوره مبارکه به پیروان مکتب وحی میآموزد، فرمانبرداری از خدا و رسول اکرم(ص)، بزرگداشت مقام و جایگاه والای پیامبر(ص) در میان مردم و پرهیز از رذائل اخلاقی و پلشتیهایی همانند تمسخر دیگران، سرکشی در کارهای مردم، بدگویی، بدگمانی و... است. از این آیات حرمت مسخره کردن دیگران، دادن القاب زشت و ناپسند، تجسس کردن در کارهای مردم و کشف بدیهای دیگران و اطلاع یافتن بر آن، بدگویی و فخر فروشی به نسب و گذشتگان، استفاده میشود. (۳)
خواندن این سوره مبارکه (همراه با تدبر در آیات نورانی آن) از فضیلت بسیاری برخوردار است؛ در روایتی أبیّ بن کَعب از رسول خدا(ص) نقل کرده است که چنین فرمود: «وَ مَن قَرأ سُورَةَ الحُجُراتِ أعطِیَ مِنَ الأجرِ عَشرَ حَسَنَاتٍ بِعَدَدِ کُلِّ مَن أطَاعَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَن عَصَاهُ.» (۴) یعنی «و هر کس سوره حجرات را بخواند، ۱۰ پاداش به تعداد همه کسانی که خدا را فرمانبرداری کرده و یا نافرمانی کردهاند، به او داده میشود.»
خداوند بلند مرتبه در این سوره مبارکه که حاوی اصول اخلاقی و تربیتی اسلام است، ابتدا به مومنان دستور میدهد از خدا و رسولش(ص) پیشی نگرفته و تقدم نیابند؛ از عبدالله بن عباس روایت است که در تفسیر این آیه چنین گفت: یعنی، برخلاف کتاب و سنت سخنی مگویید. به گفته عوفی منظور آیه این است که در برابر سخن پیامبر(ص) کسی سخنی نگوید و سفیان ثوری نیز گفته است: پیشی نگیرید؛ نه با سخن و نه با رفتار. (۵)
خداوند متعال در ادامه این سوره، ادب دیگری را تعلیم میدهد و آن، مراعات حضور رسول گرامی اسلام (۶) و شأن والای آن رسول مهربانی(ص) است؛ خداوند میفرماید: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد صدايتان را بلندتر از آوای پيامبر نیاورید و همچنانكه برخی از شما با برخی ديگر سخن مىگوييد، با او به صداى بلند سخن مگوييد؛ مبادا بى آنكه بدانيد كردههايتان تباه شود.» (۷)
روایت است یکی از اصحاب پیامبر(ص) به نام «ثابت بن قیس بن شماس» صدایی بلند داشت؛ پس از نزول این آیات، وی با خود گفت: من همان کسی هستم که صدایم را بر رسول خدا(ص) بالا بردم؛ عملم از میان رفت و نابود شد. از این رو مدتی در خانه بود و به محضر پیامبر(ص) نمیرفت؛ رسول خدا(ص) که مدتی او را ندید، جویای احوال او شد. برخی نزد او رفتند و گفتند: رسول خدا(ص) جویای احوال تو شده است. مشکلی پیش آمده؟ پاسخ داد: من همان کسی هستم که صدایم را بر پیامبر(ص) بالا بردم؛ من از اهل دوزخم. آنان نیز به حضور پیامبر(ص) رفته و سخنان ثابت را بازگو کردند. پیامبر اسلام(ص) فرمود: نه این گونه نیست؛ او از اهل بهشت است. (۸)
خداوند در آیه ششم این سوره، به یک اصل مهم اشاره کرده و آن ضرورت تحقیق و بررسی نسبت به خبری است که فردی فاسق ارائه میکند. فاسق به معنای کسی است که از طاعت به سوی معصیت گرایش دارد و از فرمانبرداری الهی، خارج شده است. (۹)
در شأن نزول این آیه چنین آمده است: پیامبر اسلام(ص) فردی به نام «ولید بن عُقبة بن أبی مُعِیط» را برای دریافت زکات به قبیله بنی مُصطَلَق اعزام فرمود؛ میان ولید بن عقبة و افراد قبیله بنی مصطلق، پیشتر کدروتی وجود داشته است. از این رو هنگامی که ولید نزد این قبیله آمد، بدون آنکه با آنان سخن بگوید، از نزدشان گریخت و به مدینه بازگشت. سپس به رسول خدا(ص) گزارش داد آنان مرتد شده و حاضر به پرداخت زکات نشدند! در این هنگام این آیات نازل شد. (۱۰)
این آیه حاوی درس مهمی برای مسلمانان است و آن لزوم تحقیق درباره سخنان و اخباری است که افراد نااهل به جامعه ارائه میدهند؛ این سخن بدان معناست که هنگامی که فرد فاسقی خبری نزد شما میآورد، ایمن نباشید که آن سخن دروغ نباشد؛ بلکه این احتمال را بدهید که او سخنی بر خلاف واقع میگوید و در خصوص صحت گفتار و خبر وی، لازم است تحقیق کنید. (۱۱)
در ادامه، خداوند متعال به یکی از بزرگترین نعمتهای خویش بر مومنان اشاره کرده که آن دوستی ایمان و زینت آن در قلبهای مومنان و بیزاری از کفر، تبهکاری و نافرمانی است.
از فضل بن یسار روایت است که گفت: از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا دوستی و دشمنی از ایمان است؟ امام(ع) فرمود: آیا ایمان جز دوستی و دشمنی است؟ آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «حَبَّبَ إلیکُمُ الإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُم وَ کَرَّهَ الیکُمُ الکُفرَ وَ الفُسُوقَ وَ العِصیَانَ ...» یعنی اینکه «خداوند ایمان را برایتان محبوب قرار داد و آن را در قلبهایتان زینت بخشید و کفر، فسق و نافرمانی را برایتان ناپسند قرار داده است.»
پروردگار جهانیان در آیه دهم این سوره مبارکه، میفرماید:
«إنَّمَا المُؤمِنُونَ إخوَةٌ فَأصلِحُوا بَینَ أخَوَیکُم وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُرحَمُونَ.» ترجمه آیه چنین است: «جز این نیست که مومنان با یکدیگر برادرند پس میان برادرانتان صلح و آشتی برقرار نمایید و از خدا پروا کنید؛ باشد که مورد ترحم قرار گیرید.»
در این آیه کریمه، قرآن کریم افراد برخوردار از ایمان را برادر خوانده و از همگان خواسته است در صورت بروز ناراحتی، کدورت و تیرگی در جامعه ایمانی، صلح و دوستی برقرار کنند؛ چرا که مومنان یک نوع ارتباط قلبی تنگاتنگی با یکدیگر داشته و در حقیقت برادران ایمانی یکدیگر به شمار میروند.
در آیه یازدهم این سوره مبارکه، چنین آمده است: «ای کسانی که ایمان آوردید، مبادا گروهی از شما گروه دیگر را مسخره کند؛ شاید آنان [مسخره شوندگان] از آن دسته اول [مسخره کنندگان] بهتر باشند و مبادا زنان نیز نسبت به یکدیگر این کار را به انجام رسانند [این حکم، شامل بانوان جامعه نیز میشود] شاید آن [دسته از زنان که مورد تمسخر قرار گرفتهاند] از آنان بهتر باشند. به یکدیگر [با زبان] طعنه مزنید [و از گفتن سخنان آزار دهنده و نیش دار پرهیز نمایید] و با القاب [زشت و ناپسند] یکدیگر را صدا نکنید. چه بد است نام فسق پس از ایمان [این که افرادی را که به جرگه مومنان پیوستند به بدیها و فسقهای گذشته بخوانید] هر کس توبه نکند، از ستمگران خواهد بود.»
در این آیه کریمه، چند دستور اخلاقی به مومنان داده شده است؛ نخست تحریم تمسخر دیگران است؛ چه زن و چه مرد. دوم دوری از لَمز است؛ لمز یعنی طعنه زدن و با زبان دیگری را آزار دادن. (۱۲)
سوم، از دادن القاب ناپسند به دیگران نهی میفرماید؛ در این راستا از رسول خدا(ص) روایت است که فرمود: «از جمله حقوق مومن نسبت به برادرش این است که او را با نیکوترین نامها نزد او، صدا کند و بنامد.» (۱۳)
خداوند بلند مرتبه در آیه دوازدهم این سوره چنین فرموده است: «یَا أیُّهَا الذَّینَ آمَنُوا اجتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعضَ الظَّنِّ إثمٌ وَ لاتَجَسَّسُوا وَ لایَغتَب بَعضُکُم بَعضاً أیُحِبُّ أحَدُکُم أن یَأکُلَ لَحمَ أخِیهِ مَیتاً فَکَرِهتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللهَ إنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ.» ترجمه آیه چنین است: «ای کسانی که ایمان آوردید، بسیار از بدگمانی بپرهیزید؛ برخی از گمانها گناه است و [در کار دیگران] تجسس [کنجکاوی منفی] نکنید و برخی از شما غیبت دیگران را نکنند [و از بدگویی نسبت به یکدیگر پرهیز نمایید] آیا یکی از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خویش را بخورد؟ حتما از این کار بیزارید؛ پس از خدا پروا کنید. خداوند توبه پذیر و مهربان است.»
آیه کریمه فوق نیز چند دستور اخلاقی و آداب اجتماعی بسیار مهم را به مسلمانان ارائه میفرماید. یکی از آن دستورها، پرهیز از بدگمانی نسبت به یکدیگر است. بدگمانی که یک بیماری روحی به شمار میرود، انسان را به رفتارهای خطرناکی واداشته و فرجام ناپسندی به دنبال دارد. خداوند متعال در این آیه بدگمانی در جامعه ایمانی را تحریم کرده و از آن شدیدا نهی میفرماید.
از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل است که فرمود: «إنَّ اللهَ تَعَالَی حَرَّمَ مِنَ المُسلِمِ دَمَهُ وَ عِرضَهُ وَ أن یُظَنّ بِهِ ظَنَّ السّوءِ.» (۱۴) یعنی «خداوند بلند مرتبه برای مسلمان سه چیز را حرام کرده است: خون او [که مبادا به ناحق ریخته شود] آبرویش [مبادا دیگران آبروی وی را نادیده انگاشته و به آن بی توجه باشند] و این که به او [مسلمان] گمان بد رود[سوء ظن نسبت به مومن نیز حرام است.]
دستور اخلاقی بسیار مهم دیگری که این آیه بدان تصریح فرموده، دوری از غیبت و بدگویی دیگران است؛ غیبت آن است که انسانِ مسلمانی به بدی یاد شود و از این رهگذر، آبرویش به خطر افتد. در اهمیت غیبت و تحریم آن، احادیث بسیاری از خاندان عصمت و طهارت(ع) نقل و روایت شده است؛ به طور نمونه، امیر مومنان علی(ع) به اصحابش چنین فرمود: «إیَّاکُم وَ غِیبَةَ المُسلِمِ، فَإنَّ المُسلِمَ لایَغتَابُ أخَاهُ وَ قَد نَهَی اللهُ أن یَأکُلَ لَحمَ أخِیهِ مَیتاً.» (۱۵) ترجمه روایت چنین است: «از غیبت مسلمان پرهیز کنید؛ چرا که مسلمان از برادرش بدگویی نمیکند. خداوند نهی فرموده که او گوشت برادر مردهاش را بخورد.»
از پیامبر اسلام(ص) نیز روایت است که فرمود: «المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ وَ هُوَ عَینُهُ وَ مِرآتُهُ وَ دَلِیلُهُ. لایَخُونُهُ وَ لایَخدَعُهُ وَ لایَظلِمُهُ وَ لایُکَذِّبهُ وَ لایَغتَابُهُ.» (۱۶) ترجمه این حدیث نیز چینین است: «مسلمان، برادر مسلمان است و چشم او، آیینه او و راهنمایش است. مسلمان به برادرش خیانت نمیکند، او را فریب نمیدهد، به او ستم روا نمیدارد و سخنش را تکذیب نمیکند و از او بدگویی نمیکند.»
پروردگار عالمیان در آیه سیزدهم از این سوره حجرات، چنین فرموده است: «یا أیُّهَا النَّاسُ إنَّا خَلَقنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَ أنثَی وَ جَعَلنَاکُم شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إنَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقَاکُم إنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ.» یعنی «ای مردم؛ ما شما را از مردی و زنی آفریدیم [همه شما در خلقت با یکدیگر برابر بوده و بسان هم آفریده شدید] شما را ملتها و قبیلههای [گوناگون و متنوع] قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست. خداوند دانا و باخبر [از همه چیز] است.»
در این آیه کریمه خداوند یک اصل کلی را بیان فرموده و آن اهمیت پارسایی از منظر پروردگار جهانیان است؛ هر کس از ملکه تقوا (ملکه ای که انسان را هنگام معصیت نگاه داشته و از نافرمانی باز میدارد) بیشتر بهرمند باشد، نزد خدا از دیگران گرامیتر و والاتر است.
خداوند ملاک برتری انسانها نسبت به یکدیگر را تقوا و پارسایی معرفی میکند؛ نه امور اعتباری همانند ثروت، زیبایی ظاهری، برخورداری از موقعیت اجتماعی و... آنچه به انسان ارزش میدهد، تقوا و ترس از خداوند جبار است.
درباره اهمیت تقوا همان ترس از خدا بوده و شامل انجام تکالیف بندگی در برابر پروردگار است، روایات بسیاری در مجامع روایی شیعه و اهل سنت روایت شده است. در این مختصر به دو روایت اشاره میشود.
امام محمد باقر(ع) به یکی از یارانش به نام سعد الخیر چنین توصیه فرموده و در نامهای به او چنین نگاشته است: «أمَّا بَعدُ، فَإنِّی أوصِیكَ بِتَقوَی اللهِ فَإنَّ فِیها السَّلامَةَ مِنَ التَّلَفِ وَ الغَنِیمَةَ فِی المُنقَلَبِ، إنَّ اللهَ یَقِی بِالتَّقوَی عَنِ العَبدِ مَا عَزب عَنهُ عَقلُهُ وَ یُجلِی بِالتَّقوَی عَنهُ عَمَاهُ وَ جَهلُهُ وَ بِالتَّقوَی نَجَا نُوحٌ وَ مَن مَعَهُ فِی السَّفِینَةِ وَ صَالِحٌ وَ مَن مَعَهُ مِنَ الصَّاعِقَةِ وَ بِالتَّقوَی فَازَ الصَّابِرونَ وَ نَجَت تِلكَ العُصَبُ مِنَ المَهَالِكِ.» (۱۷)
ترجمه روایت چنین است: «اما پس از [حمد و ثنای الهی] من تو را به تقوای الهی و پارسایی [و انجام فرامین خداوند و ترک نافرمانی او] سفارش میکنم؛ چرا که در آن، رهایی از نابودی، سود و بهره در جهان واپسین نهفته است. خداوند با تقوا (به برکت تقوا) از بنده آنچه را که از خردش دور است دور میکند و نادانی و جهالتش را مرتفع میسازد [و او را کفایت میکند] نوح (ع) و کسانی که با او در کشتی همراه شدند، با تقوا [از گردان طوفان ها و عذاب الهی] نجات یافتند و صالح«ع» و کسانی که با او بودند، به وسیله تقوا از صاعقه [و عذاب پروردگار] نجات یافتند و بدین طریق، گروههای دیگر از سختیها و گردنههای دشوار رها شدند.»
پیامبر اسلام(ص) نیز در حدیثی کوتاه چنین فرموده است: «مَن سَرَّهُ أن یَکُونَ أکرَمَ النَّاسِ، فَلیَتَّقِ اللهَ.» (۱۸) ترجمه حدیث چنین است: «هر کس دوست دارد گرامیترین مردم باشد، از خدا پروا نماید [و در زندگیاش وظایفش را نسبت به خداوند بلند مرتبه به درستی انجام دهد؛ فرائض را انجام و گناهان را ترک نماید.]
خلاصه سخن آنکه سوره حجرات دارای دستورهای اخلاقی ارزنده و انسان سازی است که عمل بدان، مسلمانان را به قرب خداوند رسانده و دستیابی به جامعه نیکو و فاضل را آسان میسازد. در این سوره که میتوان آن را منشور اخلاقی قرآن کریم نامید، به آموزههای بلندی همانند مراعات ادب بویژه در برخورد با رسول گرامی اسلام(ص)، اهمیت تقوا و خداترسی، پرهیز از تجسس در کار دیگران، دوری از غیبت و بدگویی، تمسخر دیگران، افراد را با نامهای زشت صدا کردن و پرهیز از بدگمانی، اشاره شده و مسلمانان را به این رفتارهای پسندیده در جامعه ارزشی فراخوانده است. امید که بتوانیم با عمل به دستورهای والای این سوره مبارکه در گسترش اخلاق نیک در جامعه نقش آفرینی کرده و با رذیلتهای اخلاقی به مبارزه برخیزیم.
پینوشتها
۱. المیزان، ج۱۸ ص۳۳۲
۲. تفسیر المنیر، ج۲۶ ص۲۱۱
۳. أیسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، ج۵ ص۱۳۱
۴. نور الثقلین، ج۷ ص۸۷
۵. تفسیر القرآن العظیم، ج۱۳ ص۱۳۷
۶. پیامبر اسلام(ص) که خداوند بلند مرتبه او(ص) را «رحمة للعالمین» توصیف فرموده، در فضیلتهای اخلاقی و برخورداری از مکارم اخلاقی، بیمانند بوده است و قرآن کریم، او (ص) را اسوه و الگویی نیکو برای مومنان معرفی کرده است. از این رو سزاوار است مومنان، از اخلاق والا و برجسته آن پیامبر رحمت(ص) الگوبرداری کرده و بکوشند اخلاق و رفتارشان با الگو برداری از اخلاق خوش پیامبر رحمت و محبت(ص) تغییر دهند. (ر.ک: چهل حدیث در اخلاق پیامبر رحمت (ص) ص۴- ۳)
۷. سوره حجرات، آیه ۲
۸. تفسیر القرآن العظیم، ج۱۳ ص۱۴۰- ۱۳۹
۹. المیزان، ج۱۸ ص۳۳۸
۱۰. الکشاف، ج۵ ص۵۶۵؛ المیزان، ج۱۸ ص۳۴۱
۱۱. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹ ص۳۴۳
۱۲. الکشاف، ج۵ ص۵۷۶
۱۳. همان، ص۵۷۶
۱۴. همان، ص۵۸۰
۱۵. نور الثقلین، ج۷ ص۱۰۱
۱۶. همان، ص۹۴
۱۷. مکاتیب الأئمة، ج۳ ص۲۳۲
۱۸. الکشاف، ج۵ ص۵۸۵
فهرست منابع
۱- ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، مؤسسة قرطبة ۲۰۰۰
۲- احمدی میانجی، علی، مکاتیب الأئمة، قم، دار الحدیث ۱۴۲۶ق
۳- جزائری، أبوبکر جابر، أیسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، دار السلام ۱۹۹۲
۴- زحیلی، وهبة، تفسیر المنیر، بیروت، دارالفکر المعاصر ۱۹۹۸
۵- زمخشری، جارالله ابوالقاسم محمود بن عمر، الکشاف، ریاض، مکتبة العبیکان ۱۹۹۸
۶- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة ۱۳۷۹
۷- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، دار إحیاء التراث العربی
۸- عروسی حویزی، عبد علی بن جمعة، نور الثقلین، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی ۲۰۰۱
۹- گودینی، محمد جواد، چهل حدیث در اخلاق پیامبر رحمت(ص)، تهران، نشر نظری ۱۳۹۷
نظر شما