پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۵
تجربه دینی در جامعه مسیحی مبنای تعریف ما بوده است/ تجربه‌های دینی منحصر به فرد شیعیان

محمدرضا پویافر می‌گوید: تجربه دینی در جامعه غربی و مسیحی مبنای تعریف امر دینی برای ما قرار گرفته است در حالی که ما کنش‌ها و رفتارهایی در بین مسلمانان به ویژه شیعیان داریم که ممکن است در میان ادیان دیگر کمتر دیده شود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) محمدرضا پویافر استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه علوم انتظامی امین است. او پژوهش در حوزه جامعه شناسی دین را از پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی مقایسه‌ای سنجه‌های دینداری» در سال 1386 آغاز و با رساله دکتری خود که متمرکز بر ارائه مدل سنجش عرفی شدن در سطح فردی برای مطالعه در ایران بود، ادامه داد. او تاکنون نیز در پژوهش‌هایی چون «ساخت مدل سنجش دینداری در پیمایش ملی دینداری ایرانیان»(کاظمی وفرجی، 1390 و 1395) و شورای پژوهشی برخی دیگر از پیمایش‌های دینداری و ارزش‌های دینی در کشور مشارکت داشته است.

«پدیدارشناسی تجربه زیارت(زائران حرم رضوی)» و «بررسی الگوی فعالیت‌ها و تجربه خیر دینی در آیین پیاده روی اربعین» دو نمونه اخیر پژوهش‌های او در جامعه شناسی دین است که، در سال 1396 انجام شده است. کتاب اخیر او در حوزه جامعه شناسی دین، با عنوان «سفر به تنهایی؛ روایت مردم نگارانه از تجربه دینی اعتکاف» منتشر شده و به زودی هم قرار است کتاب «آیین نیکی، مطالعه جامعه شناختی فعالیت‌های خیر دینی در اربعین» از او منتشر شود. به بهانه فرا رسیدن اربعین حسینی، با محمدرضا پویافر درباره پژوهش «بررسی الگوی فعالیت‌ها و تجربه خیر دینی در آیین پیاده روی اربعین» و کتابی که قرار است در همین باره منتشر شود، گفت‌وگویی داشته‌ایم که مشروح آن را می‌خوانید:

با توجه به اینکه شما در این کار با یک گروه 12 نفره این مطالعه میدانی را انجام دادید با چه چالش‌ها و مشکلاتی به عنوان یک زائر ـ محقق مواجه بودید؟
ما در سال 1396 با یک گروه دوازده نفره پژوهشی را در حوزه اجتماعی انجام دادیم که از منظری منحصر به فرد بود؛ چون پژوهش از یک سو مفصل و کیفی بود و از سوی دیگر بعد از زیارت موضوع خدمات دهی در پیاده روی اربعین بسیار مهم است. آن چیزی که هر زائری در پیاده روی آن را روایت می‌کند تجربه خدمات و خیراتی است که از سوی ایرانیان و عراقی‌ها ارائه می‌شود.

میدان پژوهش کردن در اربعین پیچیده است. پژوهشگر این حوزه با میدانی مواجه است که واقعیت بسیط و ساده ندارد این را از این جهت می‌گویم چون بسیاری از پژوهشگرانی که در این حوزه کار می‌کنند می‌گویند ما می‌خواهیم در این حوزه کار کنیم در حالی که کار کردن روی پیاده‌روی اربعین کار ساده‌ای نیست و یک واقعیت پیچیده شامل اجزای متفاوت است که باید از قبل درباره آن تفکر کرد و ببینید که در چه بخشی می‌خواهید فعالیت کنید. مهمتر از آن این است که وقتی شما می‌خواهید درباره اربعین کار کنید خیلی از تکنیک‌ها و فنون پژوهش اجتماعی از کارایی می‌افتد؛ به طور مثال روش مصاحبه کردن در آن فضا از کار می‌افتد و دچار چالش می‌شود. چون افراد در حال حرکت هستند و این نوع مصاحبه پیچیدگی‌هایی دارد. از سوی دیگر در یک جمعیت متراکم گروه 12 نفره پژوهشی به شدت خطر فروپاشی و گم شدن اعضای تیم را دارد. امکان یادداشت‌برداری طی مسیر فراهم نیست و گاهی لازم است که طی مسیر صوت بگذارید. همچنین چالش گردآوری اطلاعات پژوهش در میدان ناشناخته و کشور و فرهنگی که شما از آن نیستید هم مشکل است. البته چالش‌های دیگر این نوع پژوهش را در کتابی که از سوی آرما منتشر می‌شود شرح دادم.

بنابراین پژوهش درباره اربعین و نقش زائر ـ محقق داشتن در این سنت و نگاه بیرونی داشتن به آن سختی‌هایی دارد. گاهی محقق باید بتواند بین زائر و محقق بودن خود تفکیک کند تا بتواند آن چیزی را که مشاهده کرده پیاده کند که با اصول علمی همخوانی و قابل تطابق باشد.

اساسا پیاده‌روی اربعین با تجربه امر دینی به معنی معمول چه تفاوت‌هایی دارد؟
تجربه دینی وجوه مختلف دارد؛ تجربه دینی حس و حال عمیقی است که به مومن در خلال مواجهه شدن با امر دینی یا کنش دینی دست می‌دهد و این بها و بهانه تجربه امر دینی از طریق مناسک دینی مانند نماز و زیارت باشد. زیارت بسته‌ای از انواع کنش‌های دینی است که در بستری از باورهای دینی اتفاق می‌افتد و باور و رفتار دینی موجب به شکل گیری و عمق بخشی به احساسات و عواطف دینی و در نهایت شکل گیری تجربه خاص دینی می‌شود اما پیاده روی اربعین با زیارت‌های معمول دیگر تفاوت دارد به طور مثال در بین شیعیان متفاوت است؛ در زیارات دیگر فرد مستقیم به سوی مدفن بزرگ و مقصد زیارت حرکت می‌کند اما زیارت اربعین گویی این گونه است که هر قدمش در واقع تجربه مواجهه با امر دینی را برای فرد فراهم می‌کند و در عین حال گویی پیاده روی اربعین هر قدمش می‌تواند مصداق زیارت باشد. این را نه اینکه من پژوهشگر به معنای تحلیل نظری بگویم بلکه همراه شدن با زائران و آشنا شدن با آنها و تحقیق درباره تجربه عمیقی که داشتند، من را به این باور رسانده است. بنابراین ما می‌بینیم که پیاده رفتن در مسیر هم جزء زیارت است ممکن است زائر حتی وارد حرم نشود و از دور سلامی عرض کند و در واقع به سوی شهر خودش برگردد. پس پیاده روی اربعین از این جهت یک تجربه دینی پیچیده است حتی اگر زیارت کربلا را از پیاده روی جدا کنیم باز هم امکان تجربه‌های متنوع دینی در اربعین از جمله نماز در حرم، خدمت دادن در موکب، تجربه استفاده از خدمات دینی و ...  فراهم می‌‌شود. وقتی زائر حتی از یک خدمت دینی موکب دار استفاده می‌کند می‌تواند در تجربه دینی آن خادم هم شریک شود. پس دهنده و گیرنده خدمت دینی می‌توانند در آن تجربه خیر امر دینی با هم شریک باشند. بنابراین خیر دینی هم محل شکل گیری امر دینی می‌شود در حالی که این موضوع در زیارات معمول اتفاق نمی‌افتد. مثلا در زیارت امام رضا (ع) فقط زیارت حرم برای فرد حادث می‌شود. 

یکی از ویژگی‌هایی که در این سنت دیده می‌شود این است که پیاده‌روی اربعین به ویژه در عراق به یک امر کارناوالی تبدیل نشده است چرا؟ چون به نظر می‌آید که عزاداری در میان عراقی‌ها با ایرانیان تفاوت دارد.
در ابتدا بگویم که من موافق نیستم که برخی می‌گویند عزاداری در ماه محرم کارناوالی شده است چون اساسا کارناوالی شدن یک مفهوم جامعه شناسی است اگر منظور این است که شبیه جشنواره شده، پیاده روی اربعین نشده است اما طی سال‌های اخیر می‌بینیم که رگه‌هایی از تفاوت‌ها در این پیاده روی‌ها دیده می‌شود. انواع پوشش از سوی خانم‌های ایرانی دیده می‌شود. انواع حرکات مختلف و صورت‌های مختلف در اربعین دیده می‌شود چون وقتی جمعیت بیشتری در اربعین حضور یابد طبیعی است که تنوع حضور هم بیشتر می‌شود. به نظر می‌رسد عراقی‌ها در شکل فرهنگ دین ورزی‌اشان تقیدات بیشتری دارند و از همین منظر پرداختن به یکسری ظواهر خلاف دینداری در آن‌ها کمتر دیده می‌شوند. مثلا عراقی‌ها خیلی تاکید روی حجاب دارند و اگر خانم‌های ایرانی حجاب را رعایت نکنند به آن‌ها تذکر می‌دهند. حتی به کسانی که حجاب نامتعارف دارند خود زائران تذکر می دهند پس از این جهت برایشان مهم است و به شکل و شیوه‌های پاپ نوحه‌ها هم واکنش نشان می‌دهند. نکته دیکر این است که تفاوت بین عزاداری‌های ایرانی‌ها و عراقی‌ها تاثیری در کارناوالی شدن این واقعه ندارد.

یکی از محورهای مورد بررسی در پژوهش شما بحث مشارکت در امر خیر با نیت دینی است که می‌تواند شکل متمایزی از تجربه دینی را تعریف کند. در ادبیات تجربه دینی کمتر به چنین معنایی پرداخته شده است چرا؟
من تعمدا این موضوع را باز کردم چون در ادبیات علمی تجربه دینی کسی نگفته تجربه داد و دهش امر دینی، تجربه دینی است اما من از میان مصاحبه‌ها و مشاهدات متوجه شدم که می‌توانیم از این نوع تجربه دینی نام ببریم. مثلا فردی از جوانان عراقی که در میدان حاضر می‌شدند و با ظرف آب گرم پای زائران را می‌شستند من از آنها می‌پرسیدم که چرا این کار را می‌کنید؟ می‌گفتند پول و امکانات لازم برای برپایی موکب‌های بزرگ ندارند و در حد بضاعتشان می‌توانند این کار را انجام دهند و از سوی دیگر تحقیر در نگاه زائر هدفشان است. این بسیار مهم است که فرد از اینکه خودش را در پای زائر امام حسین(ع) تحقیر کند یک حس خاص دربرابر امام حسین(ع) و خداوند دارد.

بنابراین این مشارکت در امر خیر دینی اهمیت زیادی دارد. من همچنین امر خیر دینی را تعریف کردم؛ خیر دینی خیری است که با نیت دینی یا در زمان و مکان دینی و یا با هدف به خیر رساندن به اجتماع دینی انجام شود. بنابراین اگر فرد حداقل نیت دینی داشته باشد حتی اگر آب دادن به گیاه و تیمار یک حیوان باشد خیر دینی است. ارتباط با نیت الهی می‌تواند فرد را دچار تجربه عمیق امر دینی کند و بنابراین می‌بینیم که این معنا از خیر دینی معنای خاصی می‌شود.

ادبیات ترجمه و تالیف شده ما در حوزه خیر و تجربه دینی، ادبیات ترجمه شده از تجربه‌های دینی در دین مسیحیت و اجتماع مسیحیان است. در واقع تجربه دینی در جامعه غربی و مسیحی مبنای تعریف امر دینی قرار گرفته است در حالی که ما کنش‌ها و رفتارهایی در بین مسلمانان به ویژه شیعیان داریم که ممکن است در میان ادیان دیگر کمتر دیده شود. به طور مثال نذری دادن به این شکل منحصر به فرد است و در ادیان دیگر کمتر است. این مفهوم وقتی در رفتار شیعیان دیده می‌شود آن وقت می‌توان شکلی از خیر دینی را دید که می‌تواند تجربه دینی در آن اتفاق بیافتد. این شکل از خیر دینی در تجربه دینی مسیحی کمتر دیده می‌شود چون اساسا خیر و نذورات در آنجا کمتر اتفاق افتاده است.

آیا در مطالعات اجتماعی شیعی بحث مشارکت در امر خیر با نیت دینی مورد توجه بوده است؟
بله کارهایی از جمله رساله‌های دکتری انجام شده اما به این شکل نبوده است. پژوهشگرانی روی نحوه مشارکت خیر یا نیکوکاری افراد و قشر خاصی کار کردند و نقششان را تحلیل کردند اما امر خیر دینی به عنوان تجربه دینی کار نشده است. از سوی دیگر خیر دینی فراتر از افراد و نوع خاصی از موردها کار نشده است. همچنین مقایسه تطبیقی میان ملل مثل ایران و عراق تاکنون در این موضوع انجام نشده است. پس مشارکت در امر خیر دینی کمتر کار شده است. همچنین سنخ بندی مشارکت در امر دینی هم در مطالعات اجتماعی شیعی کمتر انجام شده است یعنی اینکه بیاییم مفهوم سازی کنیم که مشارکت در امر خیر دینی می‌تواند یک تجربه دینی شکل دهد، این موضوع تاکنون کار نشده است.سنخ بندی انواع خیر دینی هم در بستری مانند پیاده‌روی اربعین انجام نشده که در این پژوهش با مشاهده و مصاحبه انواع سنخ بندی در این باره انجام شد.

یکی از ویژگی‌های حائز اهمیت دیگر در پیاده‌روی اربعین بحث چند فرهنگی بودن و همچنین ارتباط میان فرهنگی بین عزاداران ایرانی و عراقی است. لطفا درباره این تجربه در پیاده روی اربعین بگویید. شما در پژوهش‌تان در حوزه فعالیت‌ها و خدمات خیر به فعالیت کاسبانی هم اشاره کردید که در مسیر پیاده روی اربعین به زائران خدمات می دهند. درباره این تجربه هم توضیح دهید.
رفتار عراقی‌ها بر اساس مصاحبه‌ها و پژوهش‌ها ما در ایام اربعین با سایر ایام بسیار متفاوت است. در کنار خیرخواهی و خدمات خیرخواهی، کسانی هستند که خدمات خودشان را می‌فروشند و به طور مثال میوه، خوراکی، سیگار و تنقلات می‌فروشند. من در کتاب اشاره کردم که به طور مثال کسانی هستند که در راه ترازویی گذاشته‌اند که زائر خودش را وزن کند من به یک مورد برخورد کردم که فکر کردم این جزء خدمات خیر است اما متوجه شدم آن فرد پول این خدمت را می‌خواهد. همچنین تکدی گری هم وجود دارد. پس چند فرهنگی بودن به این معناست که یک میزبان عراقی وجود دارد که عموم آنها کسانی هستند که خالصانه و رایگان به زائران خدمت می‌دهند و این خیر را واسطه تقرب به امام و خدا می‌دانند. برخی از ایرانی‌ها تصور می‌کنند این کاری که عراقی‌ها انجام می‌دهند به واسطه جبران ظلمی است که به صورت تاریخی به امام حسین(ع) داشته‌اند اما من هر چه مصاحبه کردم فهمیدم این برداشت عمیق نیست. آنها که با فرهنگ عرب آشنا هستند می‌دانند عرب‌ها برای مهمان ارزش قائل هستند و زائر اربعین برای آن‌ها حکم یک مهمان را دارد که آنها میزانشان هستند. همچنین امام حسین (ع) برای عراقی‌ها باعث افتخار است و یک افتخار ملی و دینی برای آنهاست پس وقتی از طریق بزرگداشت یک مهمان بتوانند تقرب به یک اسطوره دینی مانند امام حسین(ع) را داشته باشند چه فرصتی بهتر از اربعین است.
 
طی سال‌های گذشته برداشت‌های به وجود آمده به این مناسبات خدشه وارد کرده است؛ یک برداشت نادرست از ایرانی‌هاست که فکر می‌کنند عراقی‌ها برای جبران ظلم به اهل بیت این کار را می‌کنند و گاهی وقتی این را در مسیر می‌گویند و عراقی‌ها می فهمند باعث ناراحتی آنها می‌شود. عراقی‌ها هم این تصور را دارند که موکب‌های ایرانی فقط به زائر ایرانی خدمات می‌دهند و از این جهت خاص گرایی دارند در حالی که می‌گویند ما عراقی‌ها به هر زائری خدمت ارائه می دهیم. این تصور وجود دارد هر چند ممکن است این دلیل از طرف ایرانی‌ها باشد که ما چون در اقلیت هستیم مجبوریم اولویت را به ایرانی‌ها بدهیم. بنابراین یک تضادها و اختلاف نظرهایی حس می‌شود که طی سال‌های اخیر بیشتر شده اما در عین حال این برداشت‌ها هنوز در مقابل ارتباط دوجانبه بین این دو فرهنگ در اقلیت است. دو ملتی که هشت سال با هم در جنگ بودند امروز در میدانی سالی یک بار همدیگر را می‌بینند که زمینه ساز نزدیکی آنها شده و می‌شود و گویی جنگ را فراموش کردند. این ارتباط اربعینی بین ایرانی‌ها و عراقی‌ها گاهی موجب شکل گیری دوستی‌هایی می‌شود که در طول سال تداوم دارد و گاهی یک ایرانی از عراقی برای میزبانی در ایران دعوت می‌کند. وقتی یک زائر ایرانی هم بارها بارها در این سنت شرکت می‌کند چه بسا با دوست عراقی خود تماس می‌گیرد و از قبل قرار می‌‌گذرد که چه زمانی همدیگر را می‌توانند ببینند. باید این را هم در نظر گرفت که بسیاری از اعراب خوزستان در عراق اقوامی دارند که در اربعین به نزد آنها می‌روند و برای زائرین اربعین خدمت رسانی می‌کنند. همچنین موکب‌های مشترک میان ایرانی‌ها و عراقی‌ها داریم. ما حتی موکبی را دیدیم که دو وعده در ظهر ناهار می‌داد و در پیوند با هم به زائر خدمت می‌دهند.

به ویژه طی سال‌های اخیر پیاده روی اربعین از سوی نهادها و حاکمیت ایران تبلیغ و ترویج می‌شود، فرصت‌ها و چالش‌ها پیوند خوردن این سنت با امر سیاسی چه می‌تواند باشد؟ نظر عراقی ها درباره مشارکت ایرانیان در این سنت چیست؟
آن طور که ما در ایران می‌گوییم اربعین مردمی اداره می‌شود این گونه نیست اما در بین عراقی‌ها کاملا مردمی اداره می‌شود و حتی موکب‌های عراقی باید پول گاز بدهند و حاکمیت نقش بسیار کمتری دارد و شاید ارتش در امور اطلاع رسانی کمی فعالیت داشته باشد اما در ایران مردم پیاده‌نظام این سنت هستند و در سیاست‌گذاری و برنامه ریزی‌های کلان و ... همه از سوی نهادهای حاکمیتی اداره می‌شوند و هیچ سمنی وجود ندارد که در ستاد اربعین نماینده داشته باشد و نظرش مهم باشد. پس تصمیمات و چهارچوب‌ها و ... مشخص می‌شود و فقط مردم هستند که باید بذل ایثار کنند. هر چند این کار ارزشمند است و مردم برای امام حسین(ع) پا در میان می‌گذارند اما به هر حال این کار ماهیت کاملا مردمی ندارد و مردمی بودن بدین معناست که از برنامه ریزی تا اجرا در دست مردم و نهادهای مردمی باشد.

ادارات و نهادهای رسمی امکانات و سرمایه‌هایشان را وارد اربعین می‌کنند و امکان حضور مردم کمتر فراهم است. موکب‌ها نیز پس از پایان مراسم باید به ستاد اربعین گزارش عملکرد خود را ارائه دهد. از سوی دیگر مسئولیت اجرای ستاد اربعین مانند کمیته اسکان و تغذیه با نهادهایی است که ماهیت نظامی دارند به طور مثال مسئول ستاد بازسازی عتبات از سوی فرمانده سپاه قدس منصوب می‌شود. این شرایط ممکن است شبهات و مسائلی را برای برخی ایجاد کند و ممکن است این شبهات تسری پیدا کند و پیامدهای دیگری داشته باشد.

واقعا مردمی عمل نکردن باعث بدبینی به پیاده روی اربعین و حتی دینداری و دین شود. چیزی که امروز در سطح‌هایی انفاق افتاده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است اما در بین عراقی‌ها سیاست‌گذاری اربعین این گونه نیست چون شیعیان در بدنه حکومت قدرت ندارند. با این وجود عراقی‌ها از مشارکت ایرانی‌ها استقبال می‌کنند و ارزیابی مثبتی دارند چون ممکن است در تامین امنیت و خدمات دهی با مشکل مواجه شوند. باید بتوانیم در سیاست‌گذاری‌هایمان در امر دینی بازنگری داشته باشیم تا بتوانیم به صورت واقعی به گروه‌ها و کنشگران مردمی اطمینان داشته باشیم و در نهایت بتوانیم سیاست‌ها از سوی گروه‌های مردمی و اجرای آن انجام شود. وقتی حاکمیت به گروه‌های مردمی اعتماد کند می‌تواند این اعتماد را پس بگیرد و طبیعی است که مردم هم می‌توانند به گروه‌های حاکمیتی اعتماد کنند.
 
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها