یاحقی با بیان این نکته که «استاد شجریان ادبیات، موسیقی و هنر را با یکدیگر درآمیخت چراکه بهخوبی میدانست موسیقی سنتی ایران بر دوش ادبیات اوج میگیرد»، گفت: پیش از اسلام بیشتر ادبیات در خدمت موسیقی بود و بعد از اسلام بیشتر موسیقی در خدمت ادبیات قرار گرفت؛ استاد شجریان هم ادبیات را در موسیقی با انتخابهای بسیار دلنشین، زیبا و هوشمندانه از سعدی، حافظ، مولوی، عطار، خیام و فردوسی به کار گرفت که نشانهای از ذوق فرهنگی این نابغه هنر ایرانی است.
این استاد ادبیات و شاگرد خلف فردوسی، موسیقی و ادبیات را ملازم، همراه و مکمل یکدیگر خواند و افزود: اگر موسیقی پیام و سخنی نداشته باشد، جز آهنگ و صدا چیز دیگری نیست. اگر کلام و زبان ادبی با موسیقی همراه نشود، بیتاثیر خواهد بود اما، وقتی این دو کنار هم قرار میگیرند، افق دیگری را به تصویر میکشند و تاثیر بسیار شگرفی بر مخاطب خود میگذارند.
وی ادامه داد: در دورههای صدر اسلام و بعد از آن که سنت موسیقیایی در ادبیات فارسی رایج بود، ما از این ابزار برای تاثیرگذاری ادبیات بسیار خوب استفاده کردیم و بسیاری از شاعران ما، هم موسیقی میدانستند و هم شاعر بودند، هم طبع موزون داشتند و هم روح وزنشناس و موسیقیدان، چراکه اینگونه، کار آنها تاثیر بیشتری داشت. اگر شعر رودکی در زمان خود اثرگذار بود و اکنون نیز ما از مطالعه آثار او لذت میبریم، به این علت است که هنر موسیقی را با شعر درآمیخته بود، اگر منوچهری دامغانی شعرش درخشش دارد، به این خاطر است که بسیار موسیقی میدانسته است.
وی با بیان اینکه همه شاعران بزرگ تا حدی با موسیقی آشنا بودند، گفت: موسیقیدانان ما اگر ادبیات و شعر را بهخوبی نشناسند و خوب متوجه نشوند، کارشان آنگونه که باید، اثرگذار نخواهد بود. در این میان شادروان شجریان هم موسیقی بینظیری داشت و هم با دستگاههای موسیقی بسیار آشنا بود؛ من نمیخواهم بگویم که شجریان شاعر بود؛ اما شعرشناس بسیار خوبی بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی افزود: خوشبختانه ما گنجینههای بسیاری از شعر داریم که اکنون نیاز نیست که موسیقیدانِ ما خود نیز شاعر باشند و میتوانند از شعرهای جاودانه زبان فارسی انتخاب کنند؛ کاری که استاد شجریان به خوبی آن را انجام داد.
وی گفت: استاد شجریان شعرهای بسیاری از حافظ، خیام، عطار، فردوسی و مولوی انتخاب کرد و با صورتها و لحنهای مختلف آنها را اجرا کرده کرده است که امروز، آلبوم آثار او روی دیوان چند شاعر قرار دارد و از این جهت مخاطبان ادبیات فارسی دستشان باز است. این یک ویژگی بسیار مهم است که شاید جاودانگی شجریان از این رهگذر است.
به گفته یاحقی، داشتن طیفهای متفاوت و گستردهای از مخاطب، توفیقی است که استاد شجریان آن را کسب کرد؛ بهطوریکه بارها شنیده و دیدهایم که ایشان در خارج از ایران کنسرت برگزار کرده و بسیاری از افرادی که فارسی هم نمیدانستند، با اشتیاق در این کنسرتها شرکت میکردند و لذت میبردند.
یاحقی با تاکید بر این نکته که «مخاطبان نوای شجریان تنها فارسیزبانان و ایرانیان نیستند»، یادآور شد: این توفیق کمی نیست که انسان بتواند یک غریبه را با فرهنگی دیگر و با زبانی دیگر به خودش جذب کند و بدون تردید همه کسانی که زیر چتر بزرگ فرهنگ آریایی و فرهنگ ایرانی هستند و با آن انس داشتند، امروز در سوگ از دست دادن استاد شجریان، به ماتم نشستهاند.
مدیر خردسرای فردوسی گفت: این توفیق کمی نیست که انسان بتواند همه افراد از طیفهای مختلف، موافق و مخالف، راست و چپ را به خودش جلب کند و آنها را در کنار خود داشته باشد و آنهایی که بهظاهر عنایتی به استاد شجریان ندارند، بیشتر به نظر میرسد از روی مصلحت است و اگر به تهِ دلشان و به عمق وجودشان مراجعه کنیم، با یقین به این نتیجه میرسیم که آنها هم دوستدار این صدا و این نوا هستند.
یاحقی در انتهای این گفتوگو استاد شجریان را هنرمندی ملی و جهانی، با روح بلند، حسن انتخاب و حسن برداشت از زندگی و تفکر انسانی توصیف کرد و گفت: قطعا هر انسان سلیم و سالمی از این صدا، از این نوا و از این آهنگ خوشش میآید؛ بهویژه اینکه شعرهای بسیار پرمعنا و مفهومی در آثار استاد شجریان استفاده شده است؛ بنابراین این طیف وسیع مخاطب و این تاثیرگذاری جاودانهای که داشته است، بسیار قابل ملاحظه است.
نظر شما