رماننویس کشورمان معتقد است که مسئولان فرهنگی باید بجای اینکه برای ترجمه کتابها هزینه کنند، به این سمت بروند که کتابها را معرفی و مترجمان خارجی را مجاب کنند که خودشان تصمیم بگیرند این کار را انجام دهند.
درباره ادبیات جنگ و کتابهایی که در این حوزه ترجمه شده است، گفتوگویی با حسین فتاحی، رماننویس کشورمان انجام دادهایم که در سه حوزه تألیف، ترجمه و بازنویسی آثار متعددی منتشر کرده که «آتش در خرمن» و «پسران جزیره» در زمینه ادبیات پایداری است و «عشق سالهای جنگ» رمان دیگر او از سوی نشر قدیانی تاکنون شش بار تجدید چاپ شده است. مشروح این گفتوگو را در ذیل بخوانید.
در سالهای اخیر بارها بر این نکته تأکید شده که خاطرات دفاع مقدس، از جمله گونههای ادبی امروز ماست که ویژگیهای بومی مخصوص خود را دارد و از این منظر میتواند نماینده خوبی از ادبیات ایرانی برای عرضه در بازار جهانی معرفی شود. نظر شما راجع به این موضوع چیست؟ فکر میکنید که چقدر دست این نوع ادبی در مواجهه با مخاطب جهانی پر است؟
ترجمه آثار دفاع مقدس میتواند برای مردم جهان جالب باشد، به هرحال مردم هر نقطه از کره زمین دوست دارند، بدانند اتفاقاتی که در سایر نقاط دنیا رخ داده به چه صورت بوده و بخصوص که در قالب رمان و داستان و به صورت جزئیپردازی باشد، اما نکتهای که وجود دارد این است که بازار نشر، جزئی از چرخه اقتصادی و سیاستهای جهانی است.
وقتی دستگاهی را میخواهیم بخریم، مدلهای گوناگون را مورد بررسی قرار میدهیم و بهترین را انتخاب میکنیم. حتی کتابهایی که به زبانهای انگلیسی، روسی و غیره وجود دارد به این گونه است که معمولاً مترجم ابتدا کتاب را تهیه کرده و مطالعه میکند و از نظر تکنیک، محتوا و اینکه آیا مضمونی که رمان و داستان دارد با فرهنگ ایران همخوانی دارد یا خیر مورد بررسی قرار میدهد، سپس تصمیم میگیرد که آن اثر را ترجمه کند.
این یک چرخه طبیعی است که در همه دنیا اتفاق افتاده و روال کار همه مترجمان معروف این گونه است که کتابی را انتخاب کرده، میخوانند و اگر تشخیص دهند که این کتاب مناسب است برای ترجمه آن اقدام کرده و به ناشران مختلف عرضه میکنند و در نهایت توسط یکی از ناشران چاپ و توزیع میشود. در ایران و در رابطه با دفاع مقدس هنوز این اتفاق نیافتاده، ممکن است به دلایل سیاسی باشد یا بدگوییهایی که درباره ایران یا دفاع مقدس صورت گرفته، کمتر دیده میشود که مترجمان خارجی کتابی را بخوانند و ترجمه کنند و به ناشر برتر کشورشان بدهند که چاپ کند. آنچه که در ایران اتفاق افتاده این است که مبالغی از سوی نهادهای مشخص در اختیار مترجمان قرار میگیرد تا برخی آثار را ترجمه کنند و بعد مبالغی هم به ناشر پرداخت میکنند که کتاب را چاپ کند و عموم کارها این گونه بوده است که بنظر میرسد این شیوه، تأثیر ترجمهای که توسط یک مترجم معروف در انگلیس، فرانسه و آلمان که مردم وی را به عنوان مترجم حرفه ای قبول دارند، انجام شده و به بازار عرضه شده را ندارد و متأسفانه هنوز این اتفاق در رابطه با آثار دفاع مقدس نیافتاده است.
در حال حاضر این اقدامی که در کشور ما صورت میگیرد، همان کاری است که روسها قبل از انقلاب اسلامی انجام میدادند. به این صورت که بنگاهی درست کرده بودند و برای اینکه انقلابشان را صادر کنند، آثار را به فارسی یا زبانهای دیگر ترجمه میکردند و البته کتابهای ارزان را هم خودشان ترجمه میکردند، اما درواقع هیچوقت آنها تأثیر ترجمهای که بهآذین از دن آرام داشت یا ترجمهای که از جنگ و صلح داشت، تأثیر نگذاشت.
مسئولان فرهنگی باید بجای اینکه خودشان هزینه کرده و کتابها را ترجمه و چاپ کنند و به فروش برسانند، به این سمت بروند که کتابها را معرفی و مترجمان خارجی را مجاب کنند که خودشان تصمیم بگیرند این کار را بکنند. اگر ما بتوانیم این کار را انجام دهیم، قدم بزرگی در جهت ترویج و معرفی آثار دفاع مقدس برداشتهایم، چون دفاع مقدس ما هیچ چیزی کمتر از آثار مطرح جهانی ندارد و حرفها و مضامین و ایثارهایی که در آنها نشان داده شده ممکن است بالاتر هم باشد.
درواقع یک چرخه طبیعی رخ نداده و مراکز مختلف مثل حوزه هنری و وزارت ارشاد در زمینه ترجمه آثار دفاع مقدس اقداماتی انجام دادهاند، نمیتوان گفت که خوانده نشده، این آثار هم تأثیر خود را دارد و همین اقدام باعث شده تا این کتابها در برخی کشورهای دیگر هم ترجمه شود، ولی این اتفاق به طور طبیعی زمانی رخ میدهد که یک مترجم آلمانی، کتاب انگلیسی را گرفته و ترجمه کند، درواقع این چرخه طبیعی نشر است، اما ما هنوز وارد چرخه طبیعی نشر و ترجمه نشدهایم و اگر بتوانیم کاری کنیم که این اتفاق بیافتد آن وقت بدون اینکه هزینهای پرداخت شود، خودبخود مترجمین آثار را میخوانند و ترجمه میکنند. آن وقت میتوانیم اظهار کنیم که آثار ما در عرصه جهانی ترجمه شده و مردم دیگر هم خواندهاند و این کار باعث افتخار است.
بخشی از مشکلاتی که در سالهای گذشته دامن ترجمه خاطرات دفاع مقدس را گرفته، نبود ارتباط میان نویسنده و مترجم بوده است. به هر حال این متون قرار است در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای عربزبان منطقه توزیع شود و ممکن است ناآشنایی مترجم با فضای جنگ تحمیلی، سوءتفاهمهایی را برای مخاطبان جدید ایجاد کنند. فکر میکنید که آیا برای ترجمه یک اثر، داشتن یک متن کافی است؟
اگر متن، متن خوبی باشد، کافیست و البته مترجم هم باید آن زبان را خوب بلد باشد، مثلاً یک عرب لبنانی یا عرب عراقی اگر زبان فارسی را خوب بداند و کتابی را بیابد که آن کتاب هم خوب نوشته شده باشد، هیچ واسطهای نیاز ندارد، مهم این است که فرد علاقهمندی در کشور مورد نظر پیدا کنیم، یعنی مترجمی که اولاً زبان فارسی بلد باشد و علاقهمند به دفاع مقدس باشد و کتابهای مختلف دفاع مقدس را بخواند نه اینکه یک کتاب را به او بدهیم و بگوییم برای ما ترجمه کن، بلکه باید از بین چندین کتاب، بهترین را انتخاب و ترجمه کند و بعد بدنبال یک ناشر بگردد که منتشر کند و این قطعاً تأثیرگذارتر خواهد بود تا اینکه ما فردی را پیدا کنیم و به وی مبلغی پرداخت کنیم که کتابی را برای ما ترجمه کند و ناشر خاصی نیز پیدا کنیم که اثر را چاپ کند و در کتابفروشی خاصی قرار دهیم که به فروش برسد، البته اینها تأثیر دارد، اما تأثیر کامل و جامع ندارد.
جنگهای مختلف دنیا همچون جنگ ویتنام، روسیه و ... توسط ادبیات در دنیا مطرح شده است، اما ما پس از گذشت 40 سال از جنگ تحمیلی هنوز نتوانستهایم در این مسیر قدم برداریم،کتابهای دفاع مقدسی که تاکنون در ایران منتشر شدهاند، تا چه اندازه این قابلیت را دارند که بتوانند پرچمدار پیمودن این مسیر میان سایر هنرها باشند؟
در رابطه با کتابهای غیر دفاع مقدس این اتفاق افتاده، مثلاً کتاب سووشون به زبان ایتالیایی ترجمه شده، برخی که آثار خانم دانشور و آقای دولت آبادی را میشناختند، این آثار را ترجمه و چاپ کردهاند، اما در رابطه با دفاع مقدس تا جایی که من اطلاع دارم فکر نمیکنم ترجمهای به این شکل اتفاق افتاده باشد.
حوزه خاطرات دفاع مقدس از جمله حوزههایی است که از خلأهای قانونی رنج میبرد. بسیاری از مسائل در مراحل چاپ این دست از آثار هنوز از نظر قانونی یا واضح و روشن نیست و یا رعایت نمیشود. به عنوان نمونه، حقوق نویسنده و راوی در این امور اصلاً مشخص نیست و گاه ناراحتیهایی را ایجاد کرده است. فکر میکنید که وجود ضعفهای موجود در ترجمههای امروز چقدر از این دست از مسائل نشأت میگیرد؟
وقتی پای نهادی به میان میآید و خاطرات فردی را میگیرد و به نویسندهای میدهد و از او میخواهد این خاطرات را بازنویسی کند، دیگر اینجا این نهاد است که قدرت تصمیمگیری دارد، ممکن است تشخیص دهد که نباید مبلغی به صاحب خاطره یا به فردی که واسطه بوده پرداخت کند و اینها به این دلیل است که چرخه طبیعی رخ نداده، ممکن است بگویید اگر منتظر باشیم شاید اصلاً این اتتفاق نیافتد و کاملاً هم درست است، در حال حاضر واحد ادبیات دفاع مقدس حوزه هنری متولی این کار است و در رابطه با خیلی از آثار ممکن است این نهاد نویسندهای را به سراغ رزمندهای فرستاده باشد تا صحبتهای وی را بشنود و خاطرات را ثبت کند، اما حق راوی هم باید محفوظ بماند. شاید یکی از دلایل این اتفاق این باشد که میخواستند هرچه زودتر خاطرات ثبت و ضبط شود و به دنبال راهکار قانونی برای این موضوع نبودند تا بعدها گلایهای وجود نداشته باشد ولی میشود از الان به این مسائل فکر کرد که این حق تألیف چقدر سهم صاحب خاطره است و چقدر به نویسنده تعلق میگیرد. رعایت این موارد به راحتی امکانپذیر است و باید مورد توجه قرار گیرد، چون دفاع مقدس یک امر خیر است و میتواند برای جوانان سرمشق باشد و حسنها و صفتهای بزرگ انسانی را ترویج کند و بهتر است از پایه این اتفاق بیافتد.
نظر شما