به بهانه دهه وقف (24 مهر تا 3 آبانماه) به سراغ «محمدرضا بهرامی» نویسنده و پژوهشگر گلستانی و مولف کتابهایی چون «منادیان نور»، «نماز محراب عشق»، «جوان از دیدگاه امام و رهبری»، «معنویت و توانمندسازی» و ... رفتیم و با او که دانش آموخته ادبیات و نیز مدیریت منابع انسانی است و هم اکنون مسئول روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی استان گلستان بوده و مقالات و یادداشتهای متعددی را در نشریات استانی و کشوری به چاپ رسانده است، درباره وقف در حوزه کتاب و کتابخوانی، تشویق واقفان و خیران به وقف کتاب و کتابخانه و تکریم واقفان کتاب و... به گفتوگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
وقف در حوزه کتاب و کتابخوانی میتواند در مسیر جلوگیری از فقر فرهنگی یاریرسان باشد و باید در سطح جامعه برای این امر پسندیده فرهنگسازی صورت بگیرد. نظر شما چیست و باید چگونه عمل کنیم؟
در ابتدا باید عرض کنم هر زمان که به یاد کتاب و وضع کتابخوانی در جامعه میافتم، حقیقتا قلبم به درد میآید و ناراحت میشوم. برای یک ملت خسارتی بزرگ است که افراد آن با کتاب سر و کار نداشته باشند و جامعه دچار فقر فرهنگی باشد. البته تلاش و اهتمام از سوی متولیان امر میشود ولی تا وضع مطلوب فاصلهها داریم و بیشتر بایستی متوجه تغییر ذائقهها از سوی دشمنان انقلاب اسلامی باشیم. مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند: امروز کتابخوانی نه تنها یک وظیفه ملی که یک واجب دینی است.
اما درباره پرسش شما باید بگویم آغاز رسالت نبی مکرم اسلام (ص) با خواندن و مطالعه شکل گرفت، اما در جامعه امروز، کتاب و کتابخوانی مظلوم واقع شده است. اگرچه هنوز هم هیچ رسانهای ماندگارتر از کتاب نیست اما تولید آثار سطحی، بیمحتوا، کمارزش و تکراری بهجای تولید اندیشه و ایجاد تفکر، عموماَ بیرغبتی و دلزدگی مخاطب را به دنبال داشته و این امر که ناشی از عدم شناخت مخاطب است در کنار فضای مجازی و قدرت پایین اقتصادی مردم از جمله دلایل عدم رغبت مردم به حواندن کتاب و قرار نداشتن کتاب در سبد خانواده است.
باید قبول کنیم که گاه در تبلیغ، تعمیم و حمایت از کتاب خوب، کمتر فضاسازی کردهایم و نتوانستهایم تغذیه روحی و فکری مناسبی را به مخاطب عرضه کنیم. لذا ترویج روشهای صحیح و جذاب همچون نذر کتاب، وقف کتاب، اهدای کتاب در مناسبتهای ملی و مذهبی و فرهنگسازی هدیه کتاب به یکدیگر میتواند در جهت ترویج فرهنگ کتابخوانی (جلوگیری از فقر فرهنگی) مفید فایده باشد.
برخی از صاحبنظران بر این باورند که وقتی توجه مردم و گفتمان موضوعی در جامعه کمرنگ شود، طبیعتا فعالیت در امور خیریه هم کمرنگ میشود و وقتی کتابخوانی رواج داشته باشد، وقف برای کتابخوانی هم رواج دارد. از سویی دیگر در صورتی که اصل سرانه مطالعه کم شود، طبیعتاً توجه واقفان و خیران هم به آن حوزه کم خواهد شد؛ بنابراین باید بیشتر از اینکه نگران کتاب باشیم، نگران کتابخوانی باشیم. نظر شما چیست؟
نکته درست و واقعی همین جاست. ما باید برای کتابها و کتابخانهها نگران باشیم یا برای کتابنخوانها؟ کتابها از خاک خوردن و مغفول ماندن آسیب بیشتری میبینند یا انسانهایی که اذهانشان از نیاموختن حرفهای جدید خاک میخورد؟ خالی ماندن کتابخانهها دردناک است یا خالی ماندن افکار انسانها از ایدههای تازه و معلومات روز؟
به هر حال در عصر حاضر، لازم است انسانها کمی عمیقتر به وقایع پیرامون خود بنگرند و با حساسیت بیشتری نسبت به کاهش سرانه مطالعه کتاب واکنش نشان دهند. دغدغه اهالی فرهنگ را درک کنند که نه برای خودشان و کتابها که برای انسانهایی نگرانند که خود را از این نعمت گرانقدر محروم میکنند.
باید همه ما این حساسیت را درک کنیم که اگر در جامعه هنوز هم عدهای هستند که دغدغه خواندن و حفظ جایگاه کتاب خوانی را دارند، تنها و تنها جهت افزایش سطح آگاهی افراد است که در نهایت مجموع این افراد جامعه را شکل میدهد. قطعا در جامعهای که سطح دانش و مطالعه بالا باشد، مسیر حرکت به سوی توسعه هموارتر خواهد بود و ناهنجاریهای فرهنگی، رفتاری و معضلات اجتماعی کاهش مییابد و ایدهها و خلاقیتهای بیشتری شکل میگیرد، رشد علم و دانش شتاب بیشتری میگیرد و کیفیت زندگیها بالاتر خواهد رفت.
البته تلاش برای فراگیر کردن فرهنگ کتابخوانی در شرایط فعلی آن چنان ساده نیست، اما میبایست از همه ظرفیتها به ویژه ظرفیتهای مغفول مانده بیشتر استفاده کرد. اول افراد را به سمت کتابخوانی سوق دهیم و علاقه و گرایش آنان را بیشتر نماییم و سپس راههای دسترسی بهتر و آسان تر مردم به کتاب را فراهم آوریم و به سمت مقولاتی همچون نذر و وقف حرکت کنیم، در غیر این صورت، صِرف وقف کتاب و کتابخانه بدون افزایش علاقهمند به کتابخوانی دردی از جامعه ما دوا نخواهد کرد. میبایست این امر را از کودکان شروع کنیم تا آنان صرفاً بسنده به مطالعه کتب درسی نکنند و عشق به خواندن و درست خواندن را از همان کودکی در بین فرزندانمان نهادینه کنیم.
وقف کتاب و کتابخانه یکی از ارزشمندترین و مهمترین مصداقهای سنت حسنه وقف است و یاد کردن هر چه بیشتر و تکریم بزرگان وقف در این امر حسنه میتواند در زمانی که کتاب و کتابخوانی از انزوا رنج میبرد، به رونقش کمک کند. به باور شما برای شناسایی و معرفی واقفان این حوزه چه اقدامات عملی را باید انجام دهیم؟
به نظرم ضرورت دارد که ابتدا متولیان امر کتاب با سازمان اوقاف و امور خیریه نشستی را ترتیب دهند و تفاهمنامه مشترکی بین آنها در این رابطه منعقد بشود. دوم اینکه فرهنگسازی و اعلام نیاز به جامعه در سطح وسیع و موثر انجام گیرد و نیز در مورد راهاندازی پویش ملی یا استانی خیرین و واقفان کتاب و کتابخانه صورت گیرد.
همچنین نسبت به معرفی الگوها و تجلیل و تکریم واقفان تاثیرگذار در مراسمی شاخص و محوری اقدام شود و نیز توسط علما و اساتید فن، کارشناسان وقف و منبریها و چهرههای تاثیرگذار توجیه نسبت به جذب و هدایت افراد در این عرصه شوند.
وحدت اقوام، چند فرهنگی بودن و وجود بیش از 900 روستای بالای 20 خانوار و جایگاه دوم استان گلستان در سطح کشور به لحاظ جمعیت روستانشین از ویژگیهای شاخص استان است. با وجود چنین پتانسیلی برخی معتقدند که معرفی چنین ظرفیتی به خیّران و واقفان بسیار میتواند به توسعه استان کمک کند که یکی از این نمونههای وقف میتواند ترغیب آنها به امر کتابخانهسازی و تجهیزات کتابخانهای باشد. نظر شما چیست و باید چه اقداماتی صورت بپذیرد؟
این حرف، حرف درستی است و کاملا موافقم. تشویق، تبلیغ و توجیه منطقی و راهبردی از سوی مراجع تقلید و مراجع قانونی، میتوانند اضلاع مثلث تحقق این نظریه باشند. اما از این نکته غافل نباشیم که ما کتابخانه در استان کم نداریم، بلکه کتابخوان کم داریم. لذا قبل از تشویق مردم به وقف میبایست فرهنگ استفاده از موقوفات بر مبنای نیات واقفین را برای متولیان سازمان اوقاف جا بیاندازیم، همچنانکه سیاست افزایش جمعیت اگر همراه با سیاستها و اقدامات عملی همراه نباشد تنها لقلقه زبان است. بنابراین ما راه را درست نمیرویم تا زمانی که این سیاستها اصلاح نشود و... آنکه البته به جایی نرسد، فریاد است.
نظر شما