یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۸
راهکارهایی برای پایان دادن به آزار جنسی کودکان

کتاب «کودک‌‌آزاری جنسی» بر آن است تا با کشف ماهیت واقعی مقوله آزار جنسی کودکان و ارائه راهکارهایی مؤثر، برای حفظ امنیت کودکان، به ترس‌های والدین و معلمان در رابطه با این مقوله خاتمه دهد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) هر روز اخبار جدیدی در مورد آزار جنسی کودکان منتشر می‌شود، هرزه‌نگاری کودکان و سوء استفاده جنسی از آن‌ها نمونه‌‌هایی از این اخبار هستند که در اینترنت و رسانه‌ها منتشر می‌شود. به این دلیل، بسیاری از والدین نگران امنیت فرزندان خود هستند، در حالی‌ که آن‌ها از علائم هشدار دهنده‌ اولیه‌ آزار جنسی کودکان یا اقدامات لازم برای مراقبت از فرزندان خود مطلع نیستند.

در مورد مسئله آزار جنسی کودکان تصورات غلطی وجود دارد که این تصورات از انبوه پرونده‌هایی که در رابطه با این موضوع در رسانه‌ها منتشر می‌شود، نشأت می‌گیرد، اما پرداختن به این موضوع از این طریق، علی‌‌رغم ایجاد رعب و وحشت زیاد، به افزایش میزان امنیت کودکان کمکی نمی‌کند. لازم است که در مبحث آزار جنسی کودکان میان واقعیت و تخیل تمایز قائل شد و به افسانه‌ها و داستان‌های کلیشه‌ای در این زمینه خاتمه داد. یک راهکار برای دستیابی به این هدف، افزایش آگاهی افراد نسبت به موضوع آزار جنسی کودکان از طریق ارائه اطلاعات و دانش درست در این زمینه است. از این طریق می‌توان والدین و معلمان را بر آن داشت تا به تصورات اشتباه خود و باورهای غلطی که در این زمینه وجود دارد، پایان دهند و به حقیقت مقوله آزار جنسی کودکان بپردازند. آگاهی نسبت به این مقوله به آن معناست که نگرانی‌های واقعی در مورد این موضوع نادیده گرفته نشوند. این آگاهی به والدین و معلمان این امکان را می‌دهد تا در مورد خطرات آزار جنسی کودکان با آن‌ها صحبت کرده و بتوانند کودکان را در مقابل این خطرات ایمن کنند. صحبت کردن در مورد این موضوع به سکوت درباره آن و پنهان کردن این موضوع خاتمه می‌دهد و این نکته را یادآور می‌شود که این موضوع تحت هیچ شرایطی نباید پنهان بماند.

در فصل اول این کتاب مفاهیم کلیدی از جمله کودک‌آزاری جنسی تعریف شده‌اند. گزارش شیوع این پدیده در دنیا تحت تاثیر تنوع تعاریف کودک‌‌آزاری جنسی قرار دارد. در فصل اول شیوع کودک آزاری جنسی گزارش شده و سپس آثار و نشانه‌های کودک‌آزاری جنسی معرفی شده‌ است.

در فصل دوم رویکردها و نظریه‌هایی که به تبیین کودک‌آزاری جنسی و درمان آن می‌پردازند، به طور مختصر مرور شده‌اند. این رویکردها و نظریه‌ها مبنای اقداماتی هستند که به مددکاران اجتماعی توصیه شده است به منظور ارزیابی، تشخیص و درمان کودکان آزاردیده جنسی انجام دهند. شناسایی موارد کودک‌آزاری جنسی توسط مددکاران اجتماعی و افشای کودک‌آزاری جنسی توسط کودک آزاردیده در فصل سوم کتاب پرداخته شده است.

فصل چهارم کتاب به پیشگیری از کودک‌آزاری جنسی اختصاص داده شده است. در این فصل به سطوح مختلف پیشگیری همگانی، انتخابی و موردی توجه شده است و روش‌های مختلفی که مددکاران اجتماعی می‌توانند برای پیشگیری از کودک‌آزاری استفاده کنند، معرفی شده‌اند. در این کتاب به این موضوع پرداخته می‌شود که کودکانی که آزار جنسی را تجربه کرده‌اند، نیازمند دریافت خدمات بالینی حرفه‌ای هستند و مددکاران اجتماعی برای اینکه بتوانند این خدمات را با کیفیت مناسب ارائه کنند باید به دانش و مهارت لازم در این زمینه مجهز باشند. علاوه بر این به منظور حمایت از کودکان آزاردیده جنسی مددکاران اجتماعی باید با مشارکت خانواده و شبکه‌ حمایتی کودک را نیز به طور فعال جلب کند. در فصل پنجم مداخلات مددکاری اجتماعی به منظور حمایت و درمان کودک‌آزار دیده جنسی شرح داده شده است.

مددکاران اجتماعی فرد آزارگر را به عنوان کسی در نظر می‌گیرند که برای تغییر رفتار و بازگشت به جامعه نیازمند خدمات تخصصی است. فصل ششم به شرح خدماتی اختصاص یافته است که مددکاران اجتماعی می‌توانند به آزارگران ارائه کنند. ملاحظات و دوراهی‌های اخلاقی در ارائه خدمت به کودکان آزاردیده جنسی در فصل هفتم مورد بحث قرار گرفته‌ است. ارائه خدمات به کودکان آزاردیده جنسی می‌تواند فشار روانی قابل توجهی بر مددکار اجتماعی ایجاد کند. در این فصل به ضرورت و چگونگی کاهش فرسودگی شغلی مددکارانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند نیز پرداخته شده است.
 

عاشق یا متنفر؟
در کتاب با عنوان عاشق بودن یا نفرت داشتن؟ به سردرگمی عاطفی آزاردیدگان جنسی پرداخته شده است و مولفان معتقدند در نظر گرفتن آزار جنسی به عنوان یک مساله جنسی به عنوان یک مساله جدی و جرم از یک طرف و نیز خصوصیات دیگر در شخصیت فرد آزارگری که آن‌ها گمان می‌کردند او می‌شناختند، باعث می‌شود آن‌ها ندانند که کدام، عشق یا نفرت بر نگرش آنان غلبه کند؟

انگیزه‌های مربوط به بخشیدن آزارگر یا گذشت کردن نسبت به او ریشه در عشق دارد هرچند که انگیزه‌های پنهان دیگری ممکن است پشت آن‌ها وجود داشته باشند. این انگیزه‌ها می‌تواند انکار حقایق، بستن چشم‌ها بر روی عواقب ناشی از آزار، خیرخواهی بیش از حد، توجیه و دلیل‌تراشی برای انحراف جنسی آزارگر و سرزنش قربانی باشد. بالعکس نفرت که متمایل به سمت قربانیان است و بر اساس عدالت‌خواهی، خشم عادلانه، اهمیت شرمساری و مجازات شدن آزارگر است. انگیزه‌های ضمنی در اینجا می‌تواند شامل احساسات بی‌رحمانه نسبت به این نوع جرائم و تمایلات انتقام‌جویانه باشد.

دو راهی اخلاقی دیگر زمانی است که مددکار اجتماعی با یک آزارگر جنسی در تماس قرار می‌گیرد که مدت‌ها پیش مرتکب جرم شده یا حتی ممکن است متهم شده اما محکوم نشده باشد. معضل مددکاران اجتماعی ممکن است به این شکل باشد که «آیا باید به او اعتماد کنم» یا باید مراقب باشم و چشم از او برندارم.

مددکار اجتماعی می‌تواند در جستجوی یک راه حل اخلاقی برای این معضل از مفهوم عدالت ترمیمی الهام بگیرد که در آن فرض بر این است که سطح بالایی از کنترل (مانند محیط محدود شده) همراه با سطح بالایی از کنترل (مانند محیط محدود شده) همراه با سطح بالایی از حمایت می‌تواند به بهترین شکل ممکن، انضباط اجتماعی را حفظ کند.

کتاب «کودک آزاری جنسی (رویکردها، تشخیص، پیشگیری و درمان)» نوشته معصومه معارف‌وند، نازنین تدین نجف‌‌آبادی، غزاله مسعودی با مقدمه پرویز پیران در 266 صفحه به بهای 49 هزار و پانصد تومان از سوی نشر روزنه منتشر شده است.




 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها