عطیه عطارزاده گفت: تحقیقات زیادی درباره زبان بیماران روانی و به خصوص بیان اسکیزوفرنیک کردم و عمد داشتم که گسست زبانیِ ویژه این حالات مغزی را هم وارد داستان کنم، درواقع میخواستم زبانی شاعرانه بیافرینم.
آسایشگاه مکان و دنیایی است که رمان «من، شماره سه» در آن روایت میشود. به عبارتی آدمهایی که در آن بستری هستند؛ به واسطه این آسایشگاه به فهم و شناختی از جهان پیرامونشان میرسند و این تجربهای محدود و بسته است. از خود آسایشگاه به عنوان یک عنصر مهم در شکلگیری رمان بگویید.
آسایشگاه به آن شکل که در شماره سه ترسیم شده برای من نمادیست از جامعه بزرگتری که ما در آن زندگی میکنیم. با قراردادهایی که (به شکل نمادین) مشابهاند و شرایط روانیای که این ساختار برای هر یک از ما ایجاد میکند. به گمانم اگر خوب نگاه کنیم میبینیم که ما هم به همراه بسیاری دیگر از انسانهای معاصر، قرنهاست که در چنین وضعیتی گرفتاریم. وضعیتی به غایت کنترل شده که در هرلحظه ما را نسبت به خودمان بیگانهتر میکند. تنها گاهی پیش میآید که به واسطه رخدادی که من آن را نوعی وضعیت عاشقانه مینامم، از شرایطمان آگاه میشویم، تکانی میخوریم و سعی میکنیم با ایستادن در برابر آنچه پیشتر بوده، با فداکردن خویش، هویت خود را بازیابی کنیم.
روایت در «من، شماره سه» روایتی تودرتو و در عین حال متقاطع است. انگار عمدی در کار بوده تا اختلال و کندیای در روند حرکت روایت ایجاد شود و از طرفی در انتخاب زبان نیز چنین چیزی حس میشود. درباره انتخاب زبان و این شیوه روایت بیشتر توضیح دهید.
یکی از کارهای سخت من در نوشتن این رمان پیدا کردن فرم مناسب زبان بود. زبانی خاص و درعین حال متناسب که بازگوکننده نحوه فکرکردن شخصیت اصلی رمان با ویژگیهای خاصاش باشد. درواقع پیدا کردن نحوه اندیشیدن پسر باهوش نورده سالهای که سالهاست حرف نزده و بزرگترین بخش زندگی خود را هم در محیط بسته آسایشگاه روانی، در میان بیمارانی با امکانات زبانی محدود، گذرانده است. و در کنار این یافتن سیر تطور این زبان از سطح زبانی ساده و شفاف به سوی زبانی نسبتا گسسته و روان پریش. من به زبانی فقیر از حیث استفاده از کلمات و ترکیبات و صفات و اضافات نیاز داشتم که در عین حال از لحاظ تصویرسازی غنی باشد. درعین حال که تحقیقات زیادی درباره زبان بیماران روانی و به خصوص بیان اسکیزوفرنیک کردم و عمد داشتم که گسست زبانیِ ویژه این حالات مغزی را هم وارد داستان کنم. درواقع میخواستم زبانی شاعرانه بیافرینم. در مورد روایت هم از همین روند پیروی کردم. روندی که مهمترین هدفش انتقال جهان ذهنی مغشوش قهرمان اصلی داستان است و نه صرفا بیان سیر اتفاقاتی که برای او رخ داده است. باید بدانیم که در شرایط ذهنی خاص این شخصیت، رخدادها گاهی توالی خود را از دست میدهند و درک او از واقعیت با درک یک فرد با ذهن اصطلاحا طبیعی، تفاوت بسیار دارد. در واقع شماره سه سیر اتفاقات را به گونهای دیگر میبیند و به گونهای متفاوت به آن فکر میکند.
به نظرم «من، شماره سه» قصه هویت است. این «من» میخواهد از هر طریقی خودش را روایت کند اما نمیتواند؛ زیرا مهمترین بخش بدن برای بیان آن، ناتوان است. اما این روای باز هم خودش را روایت میکند. شماره سه آیا نماینده افرادی در جامعه است یا شخصیتی تکین و جدامانده؟
شماره سه نماینده هر یک از ماست در ساحتی که برای بیان خود و برای بازیابی خویشتن خود، نیازمند ابزار ارتباطی هستیم. در نمادینترین حالت شاید بشود گفت که او یک هنرمند است اما نه به معنای حرفهای آن. کسی که ناگهان به این باور میرسد که آنچه از بیرون برایش ساخته شده دروغین است و تنها محصول یک ساختار کنترلگراست. حال اوست که باید از نو ارزشهای شخصی خود را با دستهای خودش بسازد و چه بسا دراین راه کم کم به جایی برسد که دیگران را هم به این ساحت رهایی دعوت کند. البته این لحظه فرا نمیرسد؛ مگر با فدا کردن خویش. من سعی کردم در رمان «من، شماره سه» فردی را تصویر کنم که با شجاعت نیروهای درونی، سیاه و حیوانی خود را رها میکند تا به ساحت آزادی حقیقی دست یابد.
رمان در جایی میان واقعیت و فراواقعیت میگذرد. من یک انتزاع گسترده در این رمان میبینم و به گمانم به عینیت در آن کمتر توجه شده است. به نظر میرسد ساخت این روایت نیاز بیشتری به واقعیت داشته است.
به هرحال هر قصهای را میتوان به هزاران شکل تعریف کرد و درهرشکل هم به وجه خاصی از آن پرداخت. نباید فراموش کنیم که روایت اول شخص در کنار امکانات بسیاری که به نویسنده میدهد، جهان روایی او را نیز به دو چشم، بدن و مغز روای محدود میکند که در اصل همان شخصیت اصلیست. حالا وقتی این شخصیت شرایط ویژه ذهنی و نگاه خاصی داشته باشد، روایت هم محدودتر و خاصتر میشود. درعین حال به گمانم در داستانی که من روایت کردم، اصلا این واقعیت نبود که اهمیت داشت بلکه آن بخشی از واقعیت مهم بود که قهرمان داستان آن را آنگونه درک میکرد. برای همین است که بسیاری از خرده روایتها و حتی مسائل کلیدی داستان هیچ وقت کاملا گشوده و حلوفصل نمیشوند. در واقع به این دلیل که اینها همه در ذهن شماره سه هم همین قدر مبهم، بیجواب و سیالاند. فکر میکنم این یکی از مهمترین قدرتهای ادبیات داستانیست که میتواند بالهایش را بگشاید و واقعیت متفاوتی را برای ما تصویر کند. بد هم نیست که گاهی فکر کنیم که تنها اگر نرونهای مغز ما طور دیگری کار میکردند، تمام آنچه اکنون واقعیت میپنداریم، طور دیگری به نظر میرسید.
شما در جایی گفته بودید که «این رمان عشقی را روایت میکند که با تعریف همیشگی عشق کمی متفاوت است.» درباره این عشق کمی بیشتر توضیح دهید.
داستان «من، شماره سه» برای من داستانی سرتاسر عاشقانه است. از یک سو آسو را داریم که زنی تقریبا اثیریست و محور ایجاد حرکت اصلی روایت و در واقع همه چیز با او آغاز میشود. از طرف دیگر عشقهای مردانهای داریم با کیفیات گوناگون که حول محور شخصیت داستان شکل میگیرند. در پایان هم عشق شماره سه است که از معطوف بودن به یک فرد فراتر میرود و شامل تمامی بیماران مرکز میشود و او را در وضعیت ایثار قرار میدهد. وضعیتی که در آن شماره سه به نحوی با فدا کردن خویش و از میان بردن صورت و زیبایی ظاهری خود به جایگاه شاعر ابتدای داستان میرسد. من واقعا معتقدم که به قول صدای قاسم در داستان در این جهان هرکس باید آسویی داشته باشد؛ که به او جرات فراتررفتن از خودش را بدهد.
در دو رمانی که تا به حال از شما منتشر شده، توجه و علاقه شما به نقص و اختلال در شخصیت اصلی به شکل روشنی قابل ردگیری است. گویا عطارزاده در شخصیتهای ساده و بینقص چیز زیادی برای روایت نمیبیند. از دلیل انتخاب این نوع از شخصیتها بگویید.
در این دو رمان وجود ویژگیهای خاص شخصیتها امکان تامل بیشتر در امکانات حسی و فکری انسان را برای من فراهم آورد. معتقدم در فقدان است که آدمی میآموزد. بعید میدانم انسان به قول شما ساده یا بدون نقص در جهان ما وجود داشته باشد اما قبول دارم که من از اغراق موجود در فیگور شخصیتها و نقصانهای حسی یا ذهنیشان برای ساخت جهان تازهای که میخواستم روایت کنم، استفاده کردهام و بزرگترین دلیلش هم جذابیت این شخصیتها و امکانات آنها برای طور دیگری دیدن، احساس کردن و فکر کردن بوده است.
و در آخر آیا به زودی کتاب دیگری از شما منتشر میشود؟
به زودی که بی شک نه. اما از زمان گذاشتنِ آخرین نقطه رمان «من، شماره سه» -که تقریبا یکسال پیش بود- در حال کار روی رمان بعدیام هستم و اگر جهان همراه باشد؛ امیدوارم یکی دوسال دیگر این تجربه هم به نتیجه برسد.
رمان «من، شماره سه» نوشته عطیه عطارزاده در 192 صفحه با قیمت 38 هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
نظر شما