گفتوگو با هرمز امامی، نویسنده، پژوهشگر و مستندساز میراث فرهنگی
کتیبهای که دستاورد حلقههای پیوسته تاریخ گذشته ماست
هرمز امامی میگوید: تاریخ یک زنجیره پیوسته است و آنچه که امروزه میبینیم، دستاورد حلقههای پیوسته تاریخ گذشته ماست و از همین رو آشنایی با تاریخ گذشته میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهای کنونی و چراغ راهی برای آینده باشد.
هرمز امامی، نویسنده، پژوهشگر و مستندساز پیشکسوت ایران در سال ۱۳۵۶ از مدرسه عالی تلویزیون و سینما فارغالتحصیل شد. بعد از آن دو سال در رادیو و تلویزیون مرکز زاهدان بهگونه رسمی کار کرد. سپس تا سال ۱۳۶۵ در شبکه یک صدا و سیما مشغول به کار شد و بهعنوان کارگردان تلویزیونی در ضبط بسیاری از برنامهها و چند تلهتیاتر حضور داشت. پس از آن تا سال ۱۳۷۹بهعنوان تهیهکننده و کارگردان مستقل برای شبکههای یک، تهران، جامجم، سیمای بامدادی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت نفت و یونیسف مجموعهها و فیلمهای مستند گوناگونی تهیه و کارگردانی کرد که میتوان به مجموعه مجله علمی، مجموعه مستند پایتختهای ایران، مستند کاشفان نفت و بیش از ۲۰ مستند پزشکی اشاره کرد. وی همچنین بنیان مطالعات امامی را نیز تاسیس کرده و در آن به فعالیت در این زمینه میپردازد. با وی در این باره گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
آقای امامی ابتدا از بنیان مطالعات امامی بگویید که با چه انگیزهای این موسسه را تاسیس کردید و چه فعالیتهایی را انجام میدهید؟
بنیان مطالعات امامی از سال 1389 فعالیت خود را با آرمان شناساندن هرچه بهتر تاریخ، جغرافیا، هنر، فرهنگ و طبیعت کشور ایران و حتی دیگر کشورهای جهان آغاز کرده است. این موسسه چندین دهه است که با ساخت فیلمهای مستند پژوهشی و تاریخی، ساخت و نشر آثار فرهنگی توانسته است خدمات ارزشمندی در زمینه صنعت گردشگری ایران ارایه کند. در حال حاضر موسسه بنیان مطالعات امامی افزون بر ساخت فیلم مستند و آثار فرهنگی، ساخت و راهاندازی اپلیکیشن راهنما و سخنگوی گردشگری ایران «تورگردون» را نیز با آرمان شناساندن هرچه بهتر تاریخ، جغرافیا، هنر، فرهنگ و طبیعت کشور ایران طراحی و تولید کرده است. هماکنون جمعآوری و بارگذاری اطلاعات برخی از میراث فرهنگی مانند پاسارگاد، بم و همچنین شماری از سازههای تاریخی مانند محوطه میراث جهانی تخت جمشید، چغازنبیل، مجموعه خانقاهی شیخ صفیالدین و فیروزآباد به پایان رسیده و گردشگران میتوانند آن را مشاهده کنند و به نوشتار، عکس و پوشههای صوتی هریک از آثار تاریخی، فرهنگی، طبیعی و صنایع دستی جاهایی که میخواهند، دسترسی یابند.
کتابسازی در آثار تاریخی بهویژه تاریخ ایران باستان بسیار زیاد بوده و همواره در این حوزه آثاری منتشر میشوند که سندیت تاریخی ندارند، چقدر در تهیه این مجموعه آثار از مطالعات تاریخی بهره گرفتهاید؟ آیا منابعی که از آنها استفاده کردهاید سندیت تاریخی داشتهاند؟
من باور دارم که تاریخ یک زنجیره پیوسته است و آنچه که امروزه میبینیم، دستاورد حلقههای پیوسته تاریخ گذشته ماست و از همین رو آشنایی با تاریخ گذشته میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهای کنونی و چراغ راهی برای آینده باشد. برای نمونه زمانی شما بر پایه یافتههای مستند و نوشتارها میفهمید که کارگران در زمان هخامنشیان حقوق دریافت میکردند و برده نبودهاند یا زنان و حتی زنان باردار و کودکان از چه جایگاه بالا و امتیازاتی برخوردار بودند، بیشک در ذهن شما پرسشهای جدی و تازهای نقش میبندد که به جستوجوی پاسخ آنها میروید. بنابراین من تلاش کردهام که در مجموعه آثار مستند این تاریخ را به زبانی بسیار ساده و روان و البته مستند به تصویر بکشانم. هرچند که بودجه من برای ساخت اینگونه فیلمها بسیار بسیار اندک بوده است. برای نمونه میتوانم به فیلم مستندی که پس از زمینلرزه بم در سال ۱۳۸۲ تهیه کردم اشارهکنم. مستند زمینلرزه بم در پی پاسخ به این پرسش بود که چرا بیش از ۸۰ درصد از ارگ بم هنگام زلزله فروریخت؟ آیا معماری خشتی ناپایدار است یا اصول معماری خشتی در سدههای گذشته فراموششده است؟ این مجموعه پس از آمادهشدن به فستیوال فیلم علوم زمین و آثار تاریخی ایتالیا فرستاده شد و خوشبختانه به عنوان فیلم بیرون از قاره اروپا برگزیده شد. در آنجا با کارگردان انگلیسی فیلمی که درباره ساختار درون زمین بود و بیبیسی آن را تهیهکرده بود آشنا شدم. از او پرسیدم که چقدر برای فیلم هزینه کردهاند؟ او پاسخ داد که یک میلیون دلار. در آنجا بود که متوجه شدم نگاه بر فیلم مستند در ایران چقدر حقیرانه و بیپشتیبان است، زیرا من مجبور شدم فیلم خودم را با سختیهای بسیار در آن شرایط ویژه بم فقط با ۲۵۰ دلار به ارزش امروزی آن تهیه کنم.
این مجموعههای تاریخی چقدر با استقبال مردم مواجه شده است؟ و آیا قانون کپیرایت در آثارتان رعایت میشود؟
استقبال مردم از آثار و مستندهای تاریخی باعث شد به ساختن و گنجاندن مجموعههایی درباره تاریخ ایلامیان، زندگی خشایارشا، داریوش سوم و اسکندر، شاپور یکم ساسانی، تاریخچه خلیجفارس بر پایه یافتههای نوشتاری و تاریخچه روابط فرهنگی ایران با چین در زمان ساسانیان بپردازم، حتی برای تصویربرداری بخشهایی از آنها به کشورهای ترکیه و یونان سفر کردم، اما اکنون توان مالی اجازه نمیدهد که آنها را به سرانجام برسانم و حتی اگر به پایان هم برسند، نگرانی از کپی و پخش غیر قانونی آنها باعث شده که همه این آثار امروز در قفسه کتابخانهام جای گرفته باشد.
به گمانم مجموعه آثار «من کورش شاه جهان» و «داریوش شاه میگوید» با استقبال بیشتری روبهرو شده است. با توجه به بزرگداشت کوروش هخامنشی درباره این مجموعه بیشتر توضیح دهید؟
در مجموعه «من کورش شاه جهان» رخدادهای تاریخی زمان کورش بزرگ و همچنین پاسارگاد و کاوشهای باستانشناختی تنگ بلاغی به تصویر کشانده شدهاند. شاهنشاهی هخامنشی در پی پیروزیهای کورش دوم و کمبوجیه دوم از سال 557 تا 522 پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از آسیا ساخته شد. سپس داریوش اول این شاهنشاهی را گسترش داد و آن را به گونه استوارتری سازماندهی کرد. شاهنشاهی هخامنشی بیش از دو سده از رود دانوب در اروپا تا دریای آرال در آسیای میانه و از رود سند در هندوستان تا مصر و لیبی در آفریقا گسترده بود. این شاهنشاهی سرانجام با مرگ داریوش سوم در 330 پیش از میلاد از میان رفت.
انشان و آغاز پادشاهی هخامنشیان، به قدرت رسیدن کورش بزرگ، پیروزی بر مادها، سرزمین لودیه، پیروزی بر پادشاه لودیه، پیروزی بر شهرهای یونانی آسیای کوچک، پیروزی بر سرزمینهای شرق ایران، شهر بابل، پیروزی بر پادشاه بابل، استوانهی گِلی کورش بزرگ، فرمان آزادی اسیران، سکاها و مرگ کورش، آرامگاه کورش، داوری درباره کورش، رابطه ذوالقرنین با کورش، رابطه کورش و نقش انسان بالدار در پاسارگاد، دشت مُرغاب و پاسارگاد، تل تخت، محوطه مقدس، باغ شاهی، کاخ اختصاصی، کاخ بارعام، کاخ دروازه یا انسان بالدار، برج سنگی یا آرامگاه کمبوجیه، یافتههای باستانشناسان در پاسارگاد، تنگ بُلاغی، جاده شاهی، معابر کندهشده در کوههای بُلاغی، اِشکفتها، گورهای توده سنگی، گورهای خرسنگی، گورستان دوره صفوی، محوطههای استقراری پیش از تاریخی در تنگ بُلاغی، کورههای پخت سفال هزاره پنجم پیش از میلاد، محوطههای استقراری دورهی هخامنشی، محوطههای استقراری دوره ساسانی، کارگاههای ذوب فلز دوره صفوی، سد سیوند، سدها و کانالهای آبرسانی دوره هخامنشی در دشت پاسارگاد از موضوعاتی است که در مجموعه «من کورش شاه جهان» به آنها پرداخته شده است.
کتابهای بسیاری درباره منشور کوروش هخامنشی ترجمه شده است. استناد شما به کدام یک از کتابها بوده است؟
نخستین ترجمه منشور کوروش به زبان انگلیسی توسط «راولینسون» انجام گرفت (1880 م). سپس کسانی همانند «ویسباخ» (1890 م)، «ریختر» (1952 م)، «اوپنهایم» (1955 م) و نیز «لوکوک» (1990 م) به ترجمه آن اقدام کردهاند. در ایران این منشور برای نخستینبار از سوی پروفسور عبدالمجید ارفعی، استاد فرهنگ و زبانهای خاور نزدیک باستان، به فارسی ترجمه شده است. او به پیشنهاد بنیاد فرهنگ ایران به انگلستان میرود تا عکسی از متن استوانه که در موزه بریتانیا نگهداری میشود، تهیه کند. همزمان با تهیه عکسها یک نسخه کپی از استوانه را تهیه میکند و با بازگشت به ایران دست به کار ترجمه آن میزند. او ابتدا قطعات را شکلنویسی و سپس با زیباسازی شکلها به چاپ آن اقدام میکند.
در استوانه معروف به اعلامیه حقوق بشر کوروش هخامنشی چنین نوشته است: «منم کورش شاه جهان، شاه بزرگ، شاه شکوهمند، شاه بابل، شاه سومر و اکاد، شاه چهار اقلیم بزرگ جهان، پور کمبوجیه شاه بزرگ شاه انشان، نوه کورش شاه بزرگ شاه انشان، از دودمان شاهان روزگاران دور.... هنگامی که دوستانه قدم درون بابل نهادم و در میان هلهلههای شادی مردم کاخ شاهان و تختگاه آنها را به تصرف در آوردم سلطان بزرگ مردوخ دلهای نیک مردان بابل را با من همراه ساخت زیرا من همواره بر آن بودم که او را بزرگ بدارم و بستایم. سپاه بزرگ من در آرامش و نظم وارد بابل شدند من به هیچکس اجازه ندادم که در سومر و اکاد دست به تجاوز و تعدی بزند.من در بابل و دیگر شهر های مقدس نظم و امنیت برقرار کردم. از آن پس مردم بابل به آزادی رسیدند و یوغ بردگی از دوششان برداشته شد... مردم این سرزمینها را به سرزمینهایشان برگرداندم و املاکشان را به آنان باز دادم.»
آقای امامی تهیه مستندهای تاریخی مستلزم دانستن و مطالعه در حوزه تاریخ و باستانشناسی است، مستندساز چقدر در کارهای پژوهش از این حوزهها بهرهبرداری میکند؟
فیلمهای مستند دامنه گستردهای از موضوعات را دربرمیگیرند مانند مستند اجتماعی، مستند ورزشی، مستند حیاتوحش، مستند محیطزیست و... اما من سالهاست که شاخه مستند میراث فرهنگی را برگزیدهام، شاخهای که به جرات میتوان گفت دریایی از سوژه و کار در آن هست. به هر گوشه این سرزمین که پا بگذاری امکان ندارد که با اثری تاریخی و یا میراث فرهنگی چه ملموس و چه ناملموس روبهرو نشوی و بیدلیل نیست که حتی کویرهای بهظاهر لخت و عریان هم به ثبت میراث جهانی درآمدهاند. اما به تصویر کشاندن جلوههای گوناگون این میراث و تاریخ نیازمند پژوهش، شکیبایی و هزینه است. مستندساز باید خودش درگیر پژوهش شود و زمان زیادی برای کنکاش، خواندن و گفتوگو با استادان و کارشناسان سپری کند تا آنچه در فیلم نمایش داده میشود بر پایهی واقعیت باشد. نیاز است برای ساخت اینگونه فیلمهای مستند به جاهای گوناگون آنهم در شرایط بد آب و هوایی و دور از زندگی روزمره سفر کنیم. ساخت برخی از این فیلمها نیازمند نشاندادن یک چرخه کامل از طبیعت و یا حتی نشاندادن سرانجام یک کاوش باستانشناسی پس از چندین سال است.
با توجه به اینکه ایران باستان تمدن و تاریخ باشکوهی داشته و غربیها در ساخت بسیاری از آثار ایران به شکل کتاب، کلیپ و مستندهای تاریخی همت گماشتهاند، چرا تهیه آثار و ساخت مستندهای تاریخی میراث فرهنگی در ایران اندک است؟
شوربختانه امروز کمتر وزارتخانه یا سازمان و نهادی را میتوان یافت که دغدغهی آنها ساخت مستندهایی ازایندست باشد. بهجای اینکه دستکم بخشی از بودجههای فرهنگی آنها برای ساخت فیلمهای مستند پژوهشی به کار گرفته شود، برای تبلیغات و نشاندادن کارهای روزمره آن وزارتخانه و یا سازمان و... به کار میرود. برای نمونه نزدیک دو سال است که تلاش میکنم پشتیبانی مالی لازم برای ساخت فیلم مستندی درباره تاریخچه خلیجفارس برپایه یافتههای نوشتاری، به دست آورم، اما تا امروز این تلاش نافرجام مانده است. ناگفته نماند که شمار اندکی از سازمانها و ارگانها هستند که میتوانند برای ساختهشدن چنین فیلمهایی پشتیبانی مالی داشته باشند، ولی بودجهی آنها آنقدر کم است که مانند قطرهای در دریاست.
با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از فعالیتهای شما ساخت مستندهای تاریخی است از بودجههایی که در اختیار فیلمسازان قرار میگیرد، بگویید و همچنین دشواریهای بسیاری که برای آنها بهوجود آورده است؟
برخی از فیلمسازان با عشق کار میکنند. گاهی برای تهیه مستند فیلمساز میماند و عشق و علاقهاش به ساخت. یکی ناچار است وام بگیرد، دیگری خانهاش را میفروشد، آن یکی از خورد و خوراک خودش و خانواده میزند و یکی هم در زیر بار قرض کمر خم میکند تا بلکه بتواند فیلمش را به پایان برساند. دست آخر فیلم ساخته میشود و پس از کشوقوسهای بسیار برای فروش ناچار میشود آن را به صورت امانی در اختیار مراکز فرهنگی و فروشگاههای محصولات فرهنگی قرار دهد. اما این آغاز بدبختی است. پس از چندی میفهمد برخی از همان تشکیلاتی که هیچگونه پشتیبانیای از شما نکردند، فیلمتان را مانند گوشت قربانی تکهتکه کرده و در ساخت کلیپهای تبلیغاتی خودشان استفاده کردهاند. از سوی دیگر برخی از همان فروشگاههای فرهنگی با آسودگی، فیلم و حتا شماره تلفن شما را کپی و پخش میکنند، پس از آن شمایید که باید پاسخگوی فیلمهای کپی شده و خراب به مردم و گاهی پسگرفتن آن هم باشید. من هم یکی از اینهایی هستم که سالهاست این راه را میروم!
نظر شما