مجتبی حبیبی با اشاره به حادثه 13 آبان گفت:
رمان «سایه روشنهای بهاری» خاطره زیستی من از تسخیر لانه جاسوسی است/ کم کاری ما باعث تایید آثار حزب توده شده است
مجتبی حبیبی، نویسنده رمان «سایه روشنهای بهاری» میگوید که در این رمان به موضوع تسخیر لانه جاسوسی و اتفاقات پیرامون آن پرداخته است؛ با این حال او معتقد است که هنوز درباره این اتفاق کاری انجام نشده است و همین کمکاری نویسندگان انقلاب باعث تایید آثاری شده که از سوی نویسندگان حزب توده نوشته شده است.
حبیبی در توضیح اهمیت تسخیر لانه جاسوسی در تاریخ انقلاب اسلامی گفت: بعد از انقلاب 57 همه در تلاش بودند تا انقلاب بتواند رفتهرفته هویت خودش را پیدا کند؛ به طور طبیعی در آن سالها اتفاقات مختلفی در حال رخ دادن بود که یکی از آن اتفاقات مهم، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود که به تعبیر حضرت امام (ره) انقلاب دوم نام گرفت و اتفاقات مختلفی را رقم زد. من به این اتفاق در رمان «سایه روشنهای بهاری» نگاه کردم و تشعشعات پیرامونی آن را نیز در داستان آوردم.
وی ادامه داد: در روزگار تسخیر لانه جاسوسی، عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودم و از روز سوم تسخیر برای حفاظت در لانه جاسوسی حاضر شدم و تا حدود 10 ماه در آنجا حضور داشتم و مطالبی که در رمان آمده، خاطره زیستی من است و به نوعی آن را لمس کردم. من در آن سالها جوان بودم و حدود 20 سال سن داشتم؛ با این حال تجربیات شخصی در آن سالها این دغدغه را در من ایجاد کرد که دست به قلم شوم و شروع کنم به نوشتن درباره اتفاقات آن سالها.
این نویسنده در پاسخ به این سوال که چرا بین درج خاطرات و انتشار آنها در قالب رمان فاصله افتاده است، اظهار کرد: رمان با اشکال دیگر هنر تفاوتهایی دارد؛ رمان محصول دانایی یک تجربه است که ابتدا باید در ذهن حلاجی شود و قسمتهای عاطفی کمرنگ شود تا بتوان با چشم واقعیت به ماجرا نگاه کرد. البته این را هم باید بگویم که این رمان چندین سال دست من بود. جلد اول این رمان با عنوان «گذر از فصلها» در سال 86 از سوی نشر علم چاپ شد و خودم هم قبول دارم که بین آن کتاب و «سایه روشنهای بهاری» فاصله زیادی افتاد.
حبیبی با اشاره به اتفاقات مغفول مانده از تسخیر لانه جاسوی گفت: یکی از اتفاقاتی که در آن دوران خیلی رخ میداد؛ اما آنچنان که باید و شاید دیده نشد، مجاهدتهای دلیرانهای بود که نیروهای بسیج و سپاه در داخل شهرها انجام میدادند؛ با این حال متاسفانه اهل قلم و اهل هنر آنچنان که باید و شاید نتوانستند به این اتفاق بپردازند. در دورانی که ما در سفارت حضور داشتیم اتفاق عجیب و غریب کم رخ نمیداد و در آن دوران دائم از نقاط مختلف به سفارت حمله میشد. برای مثال یکی از نقاطی که ما دائم از سوی آن مورد هجوم قرار میگرفتیم، ورزشگاه امجدیه بود.
وی ادامه داد: عمده این حملهها از سوی گروهک فرقان انجام میشد؛ اما کموبیش منافقین هم به سفارت حمله میکردند. پیش از این همه گروههای مختلفی به سفارت حمله کرده بودند؛ اما موفق نشده بودند و شاید اگر موفق میشدند، انقلاب دوم نیز برای آنها میشد و همه شرایط به گونه دیگری رقم میخورد. من در این اثر به برخورد سپاه پاسداران، گروهک فرقان و گروهک منافقان به موضوع تسخیر لانه جاسوسی پرداختم.
این نویسنده با گلایه از نپرداختن به داستان 13 آبان در ادبیات داستانی اظهار کرد: متاسفانه ما آنطور که باید و شاید به این اتفاق در ادبیات نپرداختیم و به همین دلیل کار محسوسی نیز در این حوزه نداریم. حتی در حوزه سینما و سریال سازی نیز کار قابل توجهی ساخته نشده است. ادبیات و هنر انقلاب اسلامی تا به امروز منشور ندارد، مرحوم مددپور، شهید آوینی و چند عزیز دیگر کارهایی در این راستا انجام دادند؛ اما اجل مهلت نداد و دیگران نیز پیگیری نکردند. این کمبود نه تنها در نگارش اتفاقات بعد از انقلاب وجود دارد که حتا در بیان اتفاقات قبل از انقلاب نیز به شدت محسوس است.
وی افزود: از آن طرف جریانهای مختلف کارهای بسیار خوبی در این حوزه دارند و کار نکردن ما در این حوزه به نوعی تایید کردن آثاری است که جریانهای مختلف درباره این موضوع نوشتهاند. شما اگر دقت کنید میبینید که فعالیتهای بین سالهای 50 تا 57 جریان مومن انقلابی که بیش از 80 درصد جامعه را تشکیل میداد در کتابهای شاخص ادبی ما دیده نمیشود. ما هیچ کار شاخصی نداریم و اگر باشد هم کارهای تودهایهاست. برای مثال احمد محمود درباره آن سالها چندین اثر دارد؛ اما اثر انقلابی نیست و اثر حزب توده است. از طرفی تلاشهای حداقلی من و امثال من هم که میخواهند اتفاقات بعد از سال 57 را هم نشان دهند، دیده نمیشود.
حبیبی در پایان گفت: در حال حاضر امکانات در اختیار پنج شش نفر قرار دارد و همان چند نفر هم دائم همدیگر را تایید میکنند و به هم جایزه میدهند. به نظر من امروز نویسندگانی که دغدغه انقلاب دارند، در جریان نیستند و در یک غربتی قرار دارند و کتابهایشان خاک میخورد. این یک درد بزرگی است که در دل ما مانده است و متاسقانه باید بگوییم که انعکاس این اتفاقات را در ادبیات نداریم.
نظر شما