این نشست با حضور «هما خانجانی» مسئول بخش نابینایان کتابخانه مرکزی همدان، «احمد ابوالقاسمی» قاری بینالمللی و راوی کتاب «ترکش دوستداشتنی من» و «محمد خسرویراد» نویسنده این اثر برگزار شد.
خانجانی با این توضیح که کتاب «ترکش دوستداشتنی من» در زمره کتابهای خاطرهنگاری است، گفت: این کتاب با موضوع زندگی و خاطرات استاد احمد ابوالقاسمی قاری بینالمللی قرآن کریم نگاشته شده است. همانگونه که از عنوان کتاب پیدا است، آقای ابوالقاسمی در جبهههای جنگ نیز حضور داشت و از ناحیه ریه دچار جراحت شد اما جانبازی ایشان از ناحیه ریه مانع فعالیت در زمینه قرائت قرآن نشد و توانست رتبه جهانی در این زمینه کسب کند.
وی با بیان اینکه یکی از نکات جالب درباره این کتاب، اسمی است که بر آن گذاشته شده است، خطاب به ابوالقاسمی گفت: دوست دارم از زبان شما داستان این نامگذاری را بشنوم.
احمد ابوالقاسمی نیز در پاسخ گفت: این اسم را خودم پیشنهاد دادم و آقای خسرویراد از آن استقبال کرد. همیشه اعتقاد داشتهام که اتفاقات دنیا را نمیشود به خیر و شر تقسیم کنیم. این ترکش ظاهرا مرا درگیر کرد اما توانست مسیر زندگیام را تغییر دهد؛ ظاهرش شر بود و باطنش خیر و همه جا میگفتم که من یک ترکش دوستداشتنی دارم.
خانجانی در ادامه عنوان کرد: با توجه به اینکه بنده هم فعالیت قرآنی دارم، میدانم هنگام مسابقات چقدر شرکتکنندگان مراقب صدا و دستگاه تنفسیمان هستند. شما با وجود جراحت چگونه توانستید به این جایگاه در قرائت برسید؟
ابوالقاسمی هم در پاسخ به این سوال گفت: این مشکل من فقط به ترکش مربوط نبود و واقعا صدای خوبی نداشتم و در کتاب هم گفتهام هر بار که میخواندم، مورد تمسخر قرار میگرفتم و حنجره ضعیفی داشتم. با تشویق پسرخالهام وارد این حوزه شدم تا در سال 67 به وسیله این ترکش مجروح شدم و تا مدتی حتی به خوبی نفس نمیکشیدم و حتی 15 ثانیه هم نمیتوانستم بخوانم. شکر خدا با پشتکار توانستم تلاوت کنم و به اکثر کشورها سفر کنم و حتی مسابقات بینالمللی را داوری کنم.
خانجانی سپس از محمد خسروی راد درباره انگیزهاش از نوشتن چنین کتابی پرسید، که وی پاسخ داد: طی سی تا چهل سال اخیر شاهد ظهور و رشد گونه جدیدی از ادبیات بهنام تاریخ شفاهی یا خاطره نویسی هستیم. این گونه در آغاز برای ثبت و ضبط خاطرات 8 سال دفاع مقدس ایجاد شد تا دستمایه تولید اثر سایر هنرمندان شود اما به مرور تبدیل به یک گونه ادبی و به کتاب تبدیل شد.
وی افزود: میتوان گفت این آثار داستانهای واقعی هستند که با ابزار و عناصر داستانی نوشته میشوند، اما معنا و سوژه موضوعی واقعی است. از سال 69 و 70 من فعالیت خود را در این زمینه آغاز کردم و چون قصهنویس بودم، سعی کردم از عناصر داستانی نیز استفاده کنم تا مخاطب با آن ارتباط بهتری پیدا کند. علت انتخاب آقای ابوالقاسمی را در مقدمه کتاب آوردهام و مخاطبان میتوانند به انگیزه من از انتخاب ایشان در مقدمه کتاب مطلع شوند.
خسرویراد ادامه داد: ایشان جدای از قاری قرآن بودن، ویژگیهای شخصیتی خاصی همچون مسئولیت پذیری داشتند که منجر به انگیزه بیشتر من شد و باعث شدند به عنوان یک سوژه نگاه کنم. کتاب حاضر محصول 30 تا 40 ساعت مصاحبه با ایشان و یک سال کاری جدی من است.
وی همچنین گفت: از آنجایی که نابینایان هنوز نتوانستهاند به این کتاب دسترسی پیدا کنند، زیرا هنوز فایل صوتی از آن تهیه نشده است، لطفا توصیف بیشتری از کتاب داشته باشید. اطلاعات من در این حد است که کتاب 400 صفحه دارد و به زندگی ایشان در جنگ و موفقیتشان در عرصه قرآن میپردازد. اگر بخواهید جذابترین بخش کتاب را معرفی بفرمایید کدام بخش از کتاب است؟
خسروی راد هم در پاسخ گفت: کتاب چند بخش دارد و کاملا برنامهریزی شده است؛ بخشی از کتاب این مسئولیت را دارد تا برای مخاطب تبیین کند که چه سختیها و لذتهای پیش روی کسی است که به قاری قرآن شدن علاقه دارد. همچنین در این کتاب سعی شده است به وجوه شخصیتی آقای ابوالقاسمی نیز پرداخته شود؛ از جمله مسئولیتپذیری ایشان در زندگی اجتماعی و خانوادگی و نکاتی از این دست.
به گفته وی، بخشی از کتاب هم به زمانی میپردازد که احمد ابوالقاسمی به جبهه میرود و روزگار جذاب و شیرینی را میگذراند.
خسرویراد عنوان کرد" فکر میکنم که روشنترین و مشخصترین پیام این کتاب (البته این کتاب پُر از پیامهای اصلی و فرعی است)، این باشد که همه آن چیزهایی که فکر میکنیم برای ما بد است، ممکن است که خوب باشد؛ این اتفاق به صورت ملموس و عینی در این کتاب میافتد.
یادآوری میشود، هما خانجانی که خود از روشندلان است و اجرای این برنامه را بر عهده داشت، حافظ و قاری قرآن نیز هست و روشندلی را مانع رشد و پیشرفت نمیداند و اعتقاد دارد با پشتکار و توکل به خداوند میشود موفق شد.
نظر شما