یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۷ - ۰۹:۱۰
مرگ؛ داستانی‌ كه بايد بنويسم

تا پيش از اعلام نام «اورهان پاموك» به عنوان برنده نوبل ادبی، از «ياشار كمال» به عنوان بزرگ‌ترين نويسنده تركیه كه شانس دريافت اين جايزه را دارد، یاد می‌شد. اين نويسنده 85 ساله در گفت‌وگو با گاردين از گذشته‌، فعاليت‌های سياسی‌ و رابطه آن‌ها با نويسندگی‌‌اش گفته ‌است./

به خبرگزاری كتاب ايران (ايبنا) ، «ياشار كمال» از نویسندگان معاصر و کردتبار ترکیه، زادهٔ روستای «همیته»، استان «عثمانیه» در کردستان ترکیه و نام اصلی او «کمال صادق گوکچَلی» است. وی کودکی دشواری را پشت سر گذاشته و شاهد به قتل رسیدن پدرش هنگام نماز خواندن در مسجد بوده. 

«یاشار کمال»، در میان خوانندگان ایرانی نامی آشناست. برخی از رمان‌های او توسط مترجمان مختلف به زبان فارسی ترجمه شده و مقبولیت خاص و عام، یافته‌اند. رمان «اینجه ممد» او تا کنون به بیش از ۲۰ زبان منتشر شده و بارها به فیلم در آمده ‌است. خلاصه تازه‌ترين گفتگوی او با گاردين در پی می‌آيد.
 
«هيچ روزنامه‌نگاری را نديده‌ام كه كمتر از اين سوال كند» اين را عايشه بابان در حالی كه دارد چای می‌آورد به همسرش می‌گويد و ادامه می‌دهد كه: «بگذار پسر حرفش را بزند، ياشار».

«ياشار كمال» مردی كه خيلی از ترك‌ها فكر می‌كردند اولين برنده نوبل ادبی اين كشور باشد، امسال 85 ساله شد. آثار ضعف در بدن وی ديده می‌شود؛ اما صدايش هم‌چنان گيرا و قویست و حكايت است كه پشت سر هم تعريف می‌كند، حكايت در حكايت، لطيفه، تبارشناسی دقيق و قطعاتی از اشعار فولكلور.

چنين سلاستی در سخن، ارثیست كه از هنگام تولد به او رسيده . او فرزند ملاكی كرد است كه در سال 1915 از آناتولی شرقی گريخت. نخستين معلمان «ياشار كمال» شعرای فولكلوری بودند كه نقل داستان‌های حماسی‌شان چند روز طول می‌كشيد.در14 سالگی يكی از آن‌ها از او دعوت كرد تا شاگردش شود. «كمال» با اشاره به عاشيق مشهور قرن 17 می‌گويد: «او گفت من می‌توانم يك كوراوغلوی جديد بشوم».

به جای پذيرش اين پيشنهاد، «كمال» روستايش را ترك كرد تا برای تحصيل به شهر برود و در آن‌جا با آثار نويسنده‌هايی مثل «سروانتس»، «چخوف» و «استاندال» آشنا شود: «من از روستا آمده بودم. همه چيز را می‌دانستم. و بعد دنيای جديدی را كشف كردم».

«كمال» آشنايی خود با ادبيات غرب را «يك شانس فوق‌العاده» می‌داند؛ با اين حال تخيل او به تاريخ خاندانش وفادار مانده ‌است. پرفروش‌ترين اثر او «اينجه ممد» تا حدی ملهم از داستان‌هايی‌ست كه راهزنان پناهنده به روستای‌شان تعريف می‌كردند. «سلمان تنها» نيز بر اساس داستان مرگ پدرش به دست كودكی كه در سال 1915 به فرزندی پذيرفته‌‌ بود، نوشته‌شده؛ قتلی كه اين رمان‌نويس در پنج سالگی شاهد آن بود.

در اكتبر گذشته «كمال» در مصاحبه‌ای با روزنامه‌ای آلمانی با گفتن اين‌كه از ورود تركيه به اتحاديه اروپا قطع اميد كرده،قدری تشنج ايجاد كرد. با اين حال اين رمان‌نويس مدت‌هاست كه در قلب غرب‌گرايی تركیه، مدافع وفادار هويت محلی است و نگاه مثبتی نسبت به تمايلات تقليدی ندارد. «روشنفكران ما آن‌قدر مشتاق كپی‌برداری از غرب‌اند كه چيزی درباره آناتولی نمی‌دانند. آن‌ها به آناتولی به ديده تحقير می‌نگرند. با اين‌حال به «ناظم حكمت» (مشهورترين شاعر تركيه) نگاه كنيد ، مردم آناتولی بودند كه به او امكان نوشتن شاهكارهايش را دادند».

جملات او ياد‌آور پوپوليسم مبهم تولستويی است كه وقتی «كمال‌» در دهه 1950 نوشتن را آغاز كرد، شايع بود. به عنوان سوسياليستی نامتعارف ،از وقتی كه او در 17 سالگی كتابی با عنوان «كمونيسم چيست؟» را خواند و به گفته خودش حتی كلمه‌ای از آن را هم نفهميد، پيوسته به‌خاطر عقايد سياسی‌اش رنج ديده است. 

«كمال» يك بار در نوجوانی به زندان افتاد و در دهه 1940 زمانی که سعی كرد اتحاديه‌ای از رانندگان محلی تراكتور تشكيل دهد، نخستین مجموعه داستان‌های كوتاه و نيمه بلندش توسط پليس ضبط شد. «كمال» با خنده می‌گويد: «از رييس پليس خواهش كردم كه دست نوشته‌هايم را پيدا كند؛ اما او گفت كه از آن‌ها برای روشن كردن اجاق در «كاديرلی» استفاده كرده‌اند».

در سال 1996، انتقاد «ياشار كمال» از تلاش‌های بی‌رحمانه تركيه برای فرو نشاندن درگيری در جنوب‌شرقی مناطق كردنشين باعث شد تا به عنوان يك جدايی‌طلب به بيست ماه حبس تعليقی محكوم شود.

در ژانويه نیزگذشته وقتی تعداد كشته‌های اين درگيری‌ها به بيش از چهل هزار نفر رسيد، روزنامه‌های تركيه به‌خاطر اين‌كه يكی از سخنان «كمال» بر اين موضوع دلالت داشت كه با "اعلان رسمی درگيری با كردها، دولت پايان بخشيدن به اين مشكل را سخت‌تر كرده‌ است"، به او تاختند. او در كنفرانسی در آنكارا گفته‌ بود: «پارتيزان‌ها را تروريست خطاب كرديم و اميدوار بوديم كه اين‌گونه، مشكلات را حل كنيم. ما تبديل به كشوری شده‌ايم كه با مردم خودش می‌جنگد».

با اين حال «ياشار كمال» معتقد است كه فشارهای سياسی هرگز تاثيری بر نويسندگی‌اش نداشته‌اند. او می‌گويد: «من درباره موضوعات روز نمی‌نويسم، برای مخاطب خاصی هم نمی‌نويسم، حتی برای خودم هم نمی‌نويسم. من فقط می‌نويسم».

داستان‌های كمال سرشار از صور خيال‌پرستانه‌است. با اين حال احتمالا هيچ‌كدام از اين صور، به خيال‌پرستی مردی كه آن‌ها را خلق كرده، نيستند. مدت‌هاست بسياری انتظار دارند جايزه نوبل ادبيات به «كمال» كه محبوب‌ترين رمان‌نويس ادبی در كشور تركيه است، برسد؛ اما به نظر می‌رسد كه احتمال وقوع اين امر كم باشد. برخی معتقدند كه رمان‌های او – كه اكنون به بيش از 30 جلد رسيده‌اند - تكراری شده‌اندوبرخی دیگر می‌گويند تاكيد قرن نوزدهمی او بر طرح داستان و شخصيت‌پردازی، در مقابل فانتزی‌های پست‌مدرن «اورهان پاموك» قديمی به نظر می‌رسد.

«هيلمی ياووز» شاعر و منتقد برجسته ترك، «كمال» را «قصه‌گويی بزرگ» می‌داند و  مشكل را در فاصله زياد بين دنيای داستانی او و واقعيت‌های تركيه مدرن می داندومی گوید: «تركيه ديگر كشوری روستايی نيست و اين گفته آتاتورك كه دهاتی‌ها اربابان مايند، ديگر صحت ندارد».

اما «كمال» تصميم ندارد از شيوه خود دست بكشد. ميز تحرير او پر شده از جامدادیهايی كه نشان می‌دهد او مشغول نوشتن رمان تازه‌اش درباره جا‌به‌جايی جمعيت بين تركيه و يونان در سال 1922 است. او می‌گويد: «انسان از مرگ می‌ترسد؛ اما همه ما ناگهان از دنيا می‌رويم. اين داستانی‌ست كه بايد بنويسم».

مصاحبه ما چهار ساعت طول كشيده‌. كم كم شب فرا می‌رسد. در اتاق نشيمن باز می‌شود و «عايشه بابان» می‌پرسد: «به چيزی كه به‌خاطرش آمدی رسيدی؟ كم كم بايد برای شام آماده شويم».

گزارشگر: نيكلاس بيرچ 
ترجمه: سفانه محقق‌نیشابوری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط