«موفق» که با حساسیت بسیار، واژه «کار» را پسوند مناسبی برای کودکان نمیداند، معتقد است علاوه بر والدین، جامعه سبب درگیری پیش از موعد این گروه از کودکان با مشکلات روزمره شده و دنیای محدودی برای آنها ساختهاند.
این روانشناس اردبیلی درباره فعالیتهای ادبی مرکز «کودک و خانواده» به خبرنگار ایبنا گفت: در کنار برگزاری کارگاه روانشناسی و مشاورههای فردی در مرکز، کارگاه داستانخوانی و داستاننویسی هم برگزار میکنم تا آنها را با مفهوم کتاب و کتابخوانی آشنا کنم. به این ترتیب، بچهها علاوه بر تقویت روخوانی، با جهانی دیگر، انسانها و تنوع زندگیها آشنا میشوند و هر کتاب و داستان راه زندگی کردن و طریقه حل مسئله را به آنها نشان میدهد.
وی ادامه داد: با این کار، آنها از دنیای محدودشان خارج میشوند و با خیالپردازی با کتاب میتوانند به هرکجا که میخواهند، سفر کنند. دوست دارم آنها را با قوه تخیلشان بیشتر آشنا کنم تا کمتر درگیر مشکلات روزمره و دنیای محدودی که والدین و جامعه برای آنها ساخته است، باشند.
موفق اضافه کرد: از مزایای دیگر این کارگاه، افزایش اعتماد به نفس و یادگیری مشارکت گروهی است. من به چشم دیدهام آنهایی را که ابتدا حتی خجالت میکشیدند نام خود را بازگو کنند و حال، بسیار راحت میتوانند بحث کنند، مشارکت کنند یا حتی بنویسند. لازم نیست همه داستاننویس از آب دربیایند؛ همین که مهارتهای فردی آنها ارتقا یابد، بزرگترین امتیاز است.
روانشناس مرکز حمایتی- آموزشی «کودک و خانواده» در اردبیل، ادامه داد: رونمایی کتاب «میخوای تو رو به یه جای قشنگ ببرم» از خانم «لیلا فرید» را در برنامه داشتیم که آمد و بچهها درباره اثر با وی به گفتوگو نشستند. اما این روزها به سبب وضعیت فعلی و همهگیری کرونا، محدودیتهایی داریم، اما گاهی جلسات را در دل طبیعت و فضای آزاد برگزار میکنیم که ضمن رعایت فاصله اجتماعی، در محیط آزاد ذهنشان هم فعالتر میشود.
وی اظهار کرد: گاهی مسابقه داستاننویسی برگزار میکنیم و به نفر اول هدیه میدهیم تا بچهها تشویق شوند به اینکه از ذهن خود کار بکشند، بنویسند و پیروز شوند. این روزها در حال رایزنی با کتابخانه مرکزی اردبیل هستیم تا بتوانیم کتابهای بیشتری در کتابخانه خود داشته باشیم زیرا به شدت با کمبود کتاب مواجهیم و اگر به شکل امانی به آنها کتاب بدهیم چند ماه طول میکشد تا دست به دست شده و به همه برسد. در این زمینه اگر ارگانهای دیگر حاضر به همکاری با این مرکز شوند، بچهها روز به روز بیشتر تشنه خواندن و مطالعه میشوند.
موفق افزود: شرکت در این کارگاه کاملاً اختیاری است. کما اینکه کار را با دو نفر شروع کردیم و خوشبختانه بعدتر استقبال بیشتری از آن شد اما متأسفانه به سبب شرایط کرونایی، اکنون مجبوریم تنها تعداد محدودی از آنها را در این کارگاه پذیرا باشیم. نکته دیگر اینکه چون بیشتر بچهها از مناطق حاشیهنشین و راههای دور در جلسات حاضر میشوند، چیزی جز علاقه نمیتواند آنها را پایبند این کارگاهها کند.
روانشناس مرکز حمایتی- آموزشی «کودک و خانواده» در اردبیل، درباره بازخورد این کارگاهها نیز تصریح کرد: کیفیت داستانهایی که مینویسند، خیلی بهتر شده است. پس از مدتها برگزاری و بحث پیرامون ساختار داستان و گونههای داستاننویسی، بیشتر و بهتر خیالپردازی میکنند، حتی برخی از آنها در ابتدای کار نمیتوانستند اتفاقی جادویی را در دنیای خود متصور شوند. وقتی میگفتم داستانی بنویسید که در آن نشان دهید یک عروسک یا حیوان جادویی دارید، برخی قادر به تجسم چنین دنیایی نبودند. امروز به لطف حضور پر جنبوجوش و خلاق عدهای، به راحتی میتوانند خیالپردازی کنند و بنویسند و من چنان به این موضوع افتخار میکنم که قصد دارم رایزنی کنم تا پس از اینکه قلمهایشان تقویت شد و شرایط کرونا هم سامان یافت مجموعه داستانی از آثار آنها را منتشر و از نویسندگان بزرگ شهر دعوت کنم تا از نزدیک با آنها آشنا شوند و به نظرم این اتفاق سبب بالا رفتن انگیزه آنها خواهد شد.
وی درباره دیگر فعالیتهای اصلاحی در این مرکز توضیح داد: رایزنی با مدارس با هدف حمایت تحصیلی، تأمین پوشاک سالم، تهیه لوازم ضروری منزل، پیدا کردن شغل، برآورده کردن آرزوهای کوچک بچهها مثل جشن تولد و هدایا، توزیع بستههای غذایی و برگزاری اردو و در رأس اینها برگزاری کارگاههای روانشناسی و کلاسهای آموزشی- تقویتی، از جمله زبان و ریاضی، طراحی، داستانخوانی و داستان نویسی برای بچهها، از جمله اقدامات ما است.
موفق اضافه کرد: از جمله مواردی که این گروه به مشاغلی چون گلفروشی، اسفند دود کنی، گدایی و ... میپردازند فقر و اعتیاد پدر یا نبود شغل و درآمد ثابت است. از سویی، تهدیدات جسمی و خطر ابتلا به بیماریهای عفونی و سوءتغذیه خیلی بالاست. به اینها اضافه کنید تهدیدات روانی را وقتی که به گروههای آسیبرسان برخورد میکنند؛ بچهها آسیب میبینند و قادر به مطالبهگری نیستند.
وی افزود: برخی از این گروه بچهها با مرکز ما همکاری نمیکنند؛ زیرا درآمد بسیار بالایی -حتی نسبت به والدین خود- دارند که دلیل عمده آن نیز مهربانی و دلرحمی مردم است و متأسفانه متوجه آسیبهایی که به اینها وارد میشود، نیستند. چرا که هر حمایتی به این شکل، مساوی با تشویق آنها و قرار گرفتن در معرض بسیاری از آسیبها است.
نظر شما