کتاب «ژنوم انسان از گذشته تا امروز؛ کیستیم و از کجاییم» نوشته دیوید ریچ از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد به چاپ رسیده است. این اثر در سه بخش کلی با عنوانهای «تاریخ ژرف گونههای ما»، «چگونه به جایی رسیدهایم که امروز هستیم» و «ژنوم مخرب» تدوین شده است. این کتاب، درک ما از ماقبل تاریخ بشر را متحول خواهد کرد؛ حکایتی غنی و حیرتانگیز از اینکه ما از کجا آمدهایم و چگونه به اینجا رسیدهایم. متن حاضر با استفاده از شواهد قدرتمند ژنتیک انسانی، به سوالات اساسی درباره منشأ پیدایش و آینده ما پاسخ میگوید.
این اثر، درباره انقلاب ژنوم در بررسی گذشته بشر است. این انقلاب شامل نزول ناگهانی کشفیات مبتنی بر دادههای گرفته شده از ژنوم کامل است، به این معنا که بهجای تحلیل قطعات کوچک مانند دیانای میتوکندریایی، کل ژنوم بهصورت یکجا تجزیه و تحلیل میشود.
دیوید ریچ در کتابش، حول محور این پرسش که «ما که هستیم و چگونه به اینجا رسیدهایم» مطرح میکند که هدف من این است که از طریق این پنجره خارقالعاده به گذشته، دیدگاه روشنی را به خوانندگان ارائه دهم. رویکرد من این است که خوانندگان را از طریق روند کشف، پیش ببرم. من درباره اینکه چگونه گذشته انسان، تنوع ژنتیکی را شکل میدهد، سخن گفتم و اینکه چگونه برای شناسایی عوامل خطر بیماریها، درک این گذشته مهم است.
داستانی پر از شگفتی در دل انقلاب ژنوم
«این زیستشناسان مولکولی بودند که برای اولینبار بر قدرت ژنوم در مطالعه تکامل انسان متمرکز شدند. آنها شاید به دلیل پیشینه و سابقه کاری خود در استفاده از رویکردهای جزئینگرانه برای حل اسرار بزرگ زندگی مانند رمز ژنتیکی، با این امید که ژنتیک بینشی در مورد ماهیت بیولوژیکی چگونگی تفاوت انسان با حیوانات دیگر ایجاد میکند، به مطالعه پرداختند. هیجان در مورد این چشمانداز توسط باستانشناسان و همچنین عموم به اشتراک گذاشته شده است؛ اما این برنامه تحقیقاتی، همانطور که مهم است، هنوز در ابتدای راه خود قرار دارد، زیرا جواب ساده نخواهد بود. این امر در زمینه روشن کردن مهاجرتهای انسانی و نه توضیح زیستشناسی انسانی است که انقلاب ژنوم قبلا یک موفقیت گذرا بوه است.
در چند سال گذشته، انقلاب ژنوم که توسط دیانای باستانی قوت گرفت، نشان داد که جمعیتهای انسانی به طریقی که کسی انتظار آنرا ندارد، با یکدیگر ارتباط دارند. داستانی که در حال ظهور است با چیزی که ما در کودکی یاد گرفتیم یا با فرهنگ عامه، متفاوت است. این داستان پر از شگفتی است: ترکیبهای گسترده از جمعیتهای متفاوت، جایگزینیهای اساسی و گسترش جمعیت و تقسیمات جمعیتی در دوران ماقبل تاریخ که با اختلافات جمعیتی که امروزه وجود دارد، هممسیر نیستند. این داستانی است در مورد چگونگی تشکیل خانواده انسانی بههم پیوسته ما، به روشهای بیشماری که هرگز تصور نمیشد.»
مواجهه نئاندرتالها و انسانهای مدرن
«امروزه، زیرگروه خاصی از انسانها که ما متعلق به آن هستیم - انسانهای مدرن - تنها در سیاره ما قرار دارد. ما انسانهای دیگر را پشتسر گذاشتیم یا منقرض کردیم، بیشتر در طول دوره پس از حدود پنجاه هزار سال پیش که انسانهای مدرن در سراسر اوراسیا گسترش یافتند و هنگامی که احتمالا حرکتهای اصلی انسانها نیز در آفریقا اتفاق افتاد. امروزه نزدیکترین اقوام زنده ما میمونهای آفریقایی هستند؛ شامپانزهها، بونوبوها و گوریلها که همگی قادر به ساختن ابزارهای پیشرفته یا استفاده از زبان مفهومی نیستند؛ اما تا حدود چهل هزار سال پیش، گروههای مختلفی از انسانهای باستانی در جهان ساکن بودند که از نظر فیزیکی با ما تفاوت داشتند، اما عمود بر زمین راه میرفتند و دارای بسیاری از قابلیتهای مشترک با ما بودند. سوالی که سوابق باستانشناسی نمیتواند پاسخ دهد، اما ثبت دیایان میتواند، این است که چگونه این افراد باستانی با ما ارتباط داشتند؟ برای هیچ گروه باستانی، پاسخی برای این سوال ضروریتر از نئاندرتالها بهنظر نمیرسد...
با وجود شباهتهای بین نئاندرتالها و انسانهای مدرن، اختلافات عمیق مشهود است. مقالهای که در دهه 1950 نوشته شده است ادعا کرد که یک نئاندرتال در مترو شهر نیویورک هیچتوجهی را به خود جلب نمیکند، «مشروط بر اینکه حمام کرده باشد، موهای خود را تراشیده باشد و لباسهای مدرن بپوشد.» اما در حقیقت فرم پیشانی عجیب و بدن بهطور خاص عضلانی او نمایان میشود. نئاندرتالها نسبت به جمعیت انسانی امروزی، بسیار متفاوتتر از جمعیت انسانهای امروزی نسبت به یکدیگر بودند.»
نخستین چاپ کتاب «ژنوم انسان از گذشته تا امروز؛ کیستیم و از کجاییم» با ترجمه مشترک هما ضرابیزاده و هانیه ضرابیزاده در 308 صفحه با شمارگان 100 نسخه به بهای 114 هزار تومان از سوی موسسه فرهنگی هنری دیباگران تهران منتشر شده است.
نظر شما