زایش خورشید و آغاز دی را، آیینها و فرهنگهای بسیاری از سرزمینهای کهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزی که خورشید از چنگ شبهای اهریمنی رهایی مییافت و روزی سپند برای مهرپرستان بود.
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی / که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا (سنایی)
سخنم بلند نام از سخن تو گشت و شاید / که دراز نامی از نام مسیح یافت یلدا (سیف اسفرنگی)
چله بزرگ از آغاز دی تا دهم بهمن است (چهل روز) و چله کوچک از دهم بهمن (شب جشن سده) تا آخر بهمن (بیست روز). شب چله زادشب خورشید است. در این شب بسیاری بر این باورند تا نیمههای شب بنشینند (تا دم زاده شدن خورشید) و به خوردن آجیل و گپ زدن و خواندن شعر و فال حافظ گرفتن بگذرانند و اینها همه از نشانههای شادی و از آیینهای در پیوند با زادن است. به درستی واژه «چله» با زایمان و زاده شدن در پیوند است: چله زن باردار، چله کودک نوزاد، چهلم درگذشتگان، چله صوفیان که رمز تولدی دیگر بوده است.
نشاندارترین آیین شب چله خوردن هندوانه است. با توجه به این که زمستان فصل هندوانه نیست و این میوه را با دشواری تا آن هنگام نگاه میدارند و از سوی دیگر خوردن هندوانه سرد و گاه غیر شیرین چندان دلچسب نیست، بی گمان باید در آن معنایی رمزی نهفته باشد. به گمان ما هندوانه گرد و سرخ در اینجا همان رمز خورشید است که در شب سرد آغاز زمستان زاده شده است و برخی نیز بر این باور هستند که با خوردن هندوانه در شب چله باعث میشود زمستان که پیش روی آنهاست از بیماریها و سرما در امان بمانند. میوه انار نیز به دلیل اینکه دانههای فراوان و همینطور رنگ قرمزی دارد، دارای نماد خورشید و شادی است.
استاد دهخدا در لغتنامه درباره چلههای زمستان و تابستان این گونه مینویسد: «چله بزرگ (زمستان و تابستان) چهل روز از موسم زمستان که آغاز آن برابر با نخستین روز دی ماه (هفتم دی ماه جلالی) و پایانش دهم بهمن ماه (شانزدهم بهمن ماه جلالی) است. چهل روز از موسم تابستان که آغاز آن برابر است با نخستین روز تیرماه (پنجم تیر ماه جلالی) و آخر آن دهم مرداد ماه (شانزدهم مرداد ماه جلالی) است. چله زمستان همان چله بزرگ است و گاه در تداول عامه، کنایه از سرمای سخت باشد.
برآی ای صبح مشتاقان دگر هنگام روز آمد / که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم (سعدی)
آری که آفتاب مجرد به یک شعاع / بیخ کواکب شب یلدا برافکند (خاقانی)
در کتاب «جشنها و آداب و معتقدات زمستان» گردآوری و تألیف ابوالقاسم انجوی شیرازی فرهنگپژوه گرانمایه درباره شب چله و آیینهای آن در ایران چنین یاد کرده شده است: «چله بزرگ از نخستین شب زمستان برابر یکم دی ماه خورشیدی آغاز و مدت آن چهل روز است و چله کوچک از دهم بهمن ماه است تا آخر بهمن و مدت آن بیست شب و بیست روز است و به همین سبب چله کوچک نامیده شده است. مردم در ایران در شب اول چله بزرگ وآغاز زمستان مراسمی دارند که نمونههایی از آن آورده میشود.»
پوران فرخزاد در کتاب «نامه مهرهی مهر» چنین میگوید: «روح آریاییان گذشته سرشار از شور و شادمانی و به دور از افسردگی و غمبارگی بوده است. در بیشترین نوشتههای کهن بهجز آیین سوگ سیاوش در گاه شماری ایرانیان باستان، از روزهای سوگواری نشان دیگری یافت نمیشود، چنان که گویی مردمی که در آغازه این دوره از تاریخ انسانی به نام آریایی در این بخش از گیتی میزیستند با آن که از فاجعهای سهمناک جان به در برده و درد کشیده و رنج آزما بودند، به زندگانی بیشتر به چشم جشنگاهی پایا مینگریستند که باید از هر دم آن بهرهای به فراخور برداشت و آن را به شادمانی و سرخوشی ستایش کرد.
آهنگهای موسیقایی با نامهای بسیار پر معنا، همچون سی لحن باربد، گنج بادآورد، تخت تاقدیس- اورنگ، مشک دانه- آرایش خورشید، سبز در سبز، نوشین باده، ناز نوروز، مشکویه، مهرگانی، شب فرخ، کین سیاوش، کین ایرج، باغ شیرین و... که از آن دورانها باقی مانده شاهدی بر این مدعاست. افزون بر رقصهایی که هنوز نمایههایی از آنها در میان ایل نشینان ایرانی دیده میشود، نام ماهها و روزها که به ترتیب، ماه اول سال را ماه نو، دوم را نوبهار، سوم را گرمافزون، چهارم را روزافزون، پنجم را جهان تاب، ششم را جهان آرای، هفتم را مهرگان، هشتم را خزان، نهم را شب افزون، دهم را سرمافزا، یازدهم را آتش افروز و دوازدهم را سال افزون میخواندند که باز به گونهای دیگر از سلیقه هنری این مردم حکایت میکند؛ مردمی که به رغم برنامههای آیینی- دینی روزهای هر ماه را به خواست خود نامگذاری کرده و آنها را با نامهایی شادیآفرین آذین کرده بودند. این روزها به ترتیب، جشن ساز، بزم نِه، سرافراز، کش نشین، خوش خور، غم زدای، روح افروز، حال بخش، زرافشان، نامجوی، رزم گیر، کینه کش، تیغ زن، داد ده، دین پرور، دیومند، رهگشای، اسب تاز، گوی باز، پایدار، مهرکار، دوست بین، جهان افزا، بت فریب، کامران، شادباش، دیرزی، شیرگیر، کامیاب و ای شهریار میخواندند.
یکی از بایستههایی سفره شب یلدا تفال به حافظ شیرازی است و این دیوان سترگ که بهترین و زیباترین آثار ادب پارسی بهشمار میرود در سفره شب یلدای هر ایرانی حضور دارد و ناشران میکوشند که این اثر ارزشمند به بهترین و زیباترین شکل ممکن به چاپ برسد. اما متاسفانه اکثر کتابهای نفیس از قیمت بالایی برخودار بوده و این امر از رغبت دوستداران این آثار برای خرید آن میکاهد. انتشارات راه بیکران دیوانهای حافظ را به شکلهای گوناگون و با قیمت مناسب به چاپ میرساند که تمام ویژگیهای یک کتاب نفیس را دارد. شب یلدا رنگ سرخ برای هر خانواده ایرانی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است و این انتشارات دیوان حافظ را در رنگهای گوناگون و با هر سلیقهای به چاپ رسانده که یکی از این رنگها سرخ است که با هندوانه و انار همرنگ شده و روحی تازه به سفره شب یلدا میبخشد.
در کتاب «آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز» اثر سترگ زندهیاد محمود روحالامینی میخوانیم: «بنا بر باور پیشینیان، در پایان این دراز شب، که اهریمنی و گجستهاش میدانستند و میدانند، تاریکی شکست میخورد، روشنایی پیروز و خورشید زاده میشود و روزها رو به بلندی مینهد. زایش خورشید و آغاز دی را، آیینها و فرهنگهای بسیاری از سرزمینهای کهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزی که خورشید از چنگ شبهای اهریمنی رهایی مییافت و روزی سپند برای مهرپرستان بود.
انگیزههای پایدار ماندن این جشن را میتوان بدین گونه شمرد: 1. شب زایش خورشید(مهر) است از باورهای دینی کهن. 2. بلندترین شب سال، یعنی طولانیترین تاریکی است، نشانه اهریمنی شبی شوم و ناخوشایند که از فردا به کوتاهی میگراید. 3. پایان برداشت فرآوردههای کشاورزی و آغاز آسایش و آرامش در جامعه کشاورزی است. همه گروههایی که از دسترنج و تلاش کشاورزان بهرهمندند، در جشن نخستین روز دی ماه و برداشت این دسترنجها در شگون و شادی کشاورزان شرکت میکنند.
نظر شما