«لیلی شناسنامه نمیخواهد» عنوان اثری است که عطیه سادات حجتی از سوی کتاب نیستان منتشر کرده است.
حجتی در کتاب خود اهل زیادهگویی نیست. مجمل مینویسند و بسیار احساساتبرانگیز. نجابت زنانه روای در کنار طعم شیرین دلداگی نویسنده که او را به پردهدری در بیان حس و حال خود نسبت به محبوبش دارد از این اثر متنی قابل اعتنا ساخته است.
فصول کوتاه و جملات به دور از اطناب نویسنده و ارتباط معنایی و محتوایی هر بخش با بخش دیگر از همین منظر قابل اعتنا و توجه است.
«لیلی شناسنامه نمیخواهد» همانطور که از نامش مشخص است روایتی است از یک شیدایی. شوریدگی که جغرافیا نمیشناسد. در هر بامداد و شامگاهی و در هر افقی از زیست فکری و جسمی نویسنده میتوان تعریفش کرد و البته صلاه ظهر آن را باید در خراسان و نگاه نویسنده به خورشید این دیار جست.
حجتی کتاب خود را با توصیف خود از محبوبش آغاز میکند و در ادامه متن را اوج میدهد. مقام محبوب را از دوست داشتن زمینی بالاتر میبرد و نگاهش به او را در قامتی الهی و فرا انسانی میبیند. سعی دارد تا از المانهای زیست انسانی و مختصات طبیعی زیست در پیرامونش برای توصیف شیدایی و شوریدگی خود بهره ببرد و بی آنکه در دام اغراقهای شاعرانه بیافتد مانند شعری ناب که با سادهترین کلمات حس برانگیزانندهترین احساسات شاعر را روایت میکند، با عبارات و کلماتی که در مختصات فکری خود مرتب کرده است، تصویری ناب از ارتباط میان خود و محبوبش را به تصویر بکشد.
به اعتبار چنین اتفاقی کتاب «لیلی شناسنامه نمیخواهد» اثری ممتاز و بیبدیل برای مخاطبان خود به شمار میرود. کتابی برای ترسیم و بازگویی نابترین لحظات عاشقانه خود با محبوب ازلیشان که شاید به سختی بتوان آن را از قالب حس به قاب کلمات نشاند.
نظر شما