دومین کتاب او «دیالمه» است که پژوهش آن را محمدمهدی خالقی انجام داده است. پژوهش سنگین این اثر که مجموعهای از مصاحبهها با افراد مختلف، سخنرانیها و اسناد مرتبط با شهید عبدالحمید دیالمه (نماینده مردم مشهد در اولین دوره مجلس شورای اسلامی) است، با قلم مریم قربانزاده، یک روایت مستند داستانی فاخر را شکل داده است. این کتاب را «نشر معارف» منتشر کرده و با استقبال مخاطبان در سال 98 به چاپ چهارم رسیده است. مجموعه پنج جلدی «روپوشهای سفید» (درباره شهدای دانشگاه علوم پزشکی مشهد)، «دریادل» روایت مستند زندگی فاطمه دهقانی (همسر سردار شهید ابوالفضل رفیعی) و «خاتون و قوماندان» روایت مستند زندگی امالبنین حسینی (همسر شهید ابوحامد؛ فرمانده لشکر فاطمیون) دیگر آثار این بانوی نویسنده مشهدی است.
اما رمان «شهربانو» گامی جدید در مجموعه آثار او به شمار میرود. این رمان که از اسفند 96 تا به امروز و در عرض کمتر از سه سال، 11 چاپ از آن توسط «نشر ستارهها» وارد بازار نشر شده است، روایت داستان مادر جانباز شهیدی است که زندگی فرزند جانبازش را برای نوه دختریاش نقل میکند.
مهر مادری در «شهربانو»
مریم قربانزاده در گفتوگویی با خبرنگار ایبنا درباره این کتاب، با بیان اینکه رمان «شهربانو» یک داستان مادرانه است، میگوید: بیشتر نویسندگان حوزه دفاع مقدس برای نگارش زندگی خانوادگی شهدا به همسران آنها میپردازند و کمتر به مادران توجه شده است.
وی با بیان اینکه مادرانههای خوب و کمتعدادی در سینما تولید شده که از میان آنها میتوان به دو فیلم «گیلانه» و یا «شیار 143» اشاره کرد، اضافه میکند: در حوزه ادبیات داستانی این موضوع کمرنگتر بوده است؛ برای همین، محور داستان «شهربانو» را یک مادر شهید قرار دادم و خواستم از نگاه والدین و با مهری مادرانه این داستان روایت شود.
این نویسنده حوزه ادبیات دفاع مقدس با اشاره به اینکه بخشهای ابتدایی داستان «شهربانو» از زبان مادر شهید نقل میشود اما در جریان آن تمام خانواده این جانباز که زندگی نباتی دارد، به نوعی وارد شده و ارتباط خود با شهید را روایت میکنند، عنوان میکند: در رمان «شهربانو» به دلیل فضای داستان باید پژوهش از نوع دیگری انجام میشد، به همین دلیل برای نگارش این کتاب روی روایتهای خانواده شهدایی که شهیدشان پس از یک دوره جانبازی به شهادت رسیده است، تمرکز کردم و البته از معاشرت خود با دیگر مادران شهدا نیز بهره زیادی بردم.
قربانزاده با تاکید بر اینکه هیچ چیز دروغی در این داستان وجود ندارد و من تکهتکههای واقعیت را در داستانی خیالی سر و سامان دادم، اظهار میکند: این رمان سعی دارد از زاویه دیدی اجتماعی و مردمی گوشهای از دفاع مقدس را روایت کند، و از دید مادری است که شهر دارد رشادتهای فرزندش را به دست فراموشی میسپارد، در حالی که او پسری را به یاد دارد که بهعنوان قهرمان چیزی کم نداشته و امروز در مقابل چشمانش بهدلیل همان زندگی نباتی آهستهآهسته دارد آب میشود.
وی در ارتباط با مدت زمان نگارش رمان «شهربانو» نیز میگوید: نگارش این کتاب حدود دو سال زمان برد، چون برخی اوقات نمیدانستم چگونه باید داستان خود را نقل کنم تا برای مخاطب کشش داشته باشد، بههمین دلیل مدتی از کار فاصله میگرفتم و سپس فصل جدیدی را قلم میزدم.
نویسنده کتاب «شهربانو» دلیل استقبال از این رمان را تلفیق روایتهای واقعی بر اساس پژوهشهای شخصی نویسنده میداند و تصریح میکند: اسم کتاب را «شهربانو» گذاشتم، چون میخواستم این نام اصیل ایرانی را دوباره لااقل در ذهن مخاطب اثر زنده کنم، از طرفی نام شهربانو در جنوب خراسان جزء نامهای پرتکرار بوده که علاوه بر حافظه تاریخی ایرانی و خراسانی، پیوستی شیعی نیز دارد و برای خواننده آشناست.
قربانزاده در ادامه عنوان میکند: شهربانو در ظاهر یک زن معمولی است اما در جریان داستان، مخاطب متوجه میشود که او برای هر کار خود هدفی مادرانه دارد و مادری فعال است که زندگی را برای خود تعریف کرده و بیهوده روزهایش را سپری نمیکند.
هزاران رمان در دل خانواده شهدا خوابیده است
وی تصریح میکند: در دهه شصت شاید به دلیل درگیر بودن با واقعیت بزرگ دفاع مقدس، امکان نگارش آثار داستانیتر وجود نداشت و بعد از پایان جنگ تحمیلی نیز بهدرستی بیشتر کتابهای این حوزه حول محور تاریخ شفاهی شکل گرفته است.
نویسنده کتاب «شهربانو»، رمان را نوعی متعالی از ادبیات عنوان کرده و اضافه میکند: بهدلیل جذاب بودن رمان نمیتوان این نوع از ادبیات را در گونه دفاع مقدس نادیده گرفت و تنها به حوزه تاریخ شفاهی اکتفا کرد، تاریخ شفاهی لازم است، اما کافی نیست. همانطور که میدانید هشت سال از تاریخ کشور با حماسهای بزرگ مواجه بود و در این بین افراد بسیاری از جان خود گذشتند و برخی نیز سالها با جراحتهای جانبازی از اعصاب و روان گرفته تا شیمیایی و قطع عضو درگیر بودند، بههمین دلیل حتی اگر به دنبال ادای دین و تکلیف خود نباشیم و فقط روایت برایمان مهم باشد، باز هم قصههای زیادی در این بین برای بیان کردن وجود دارد.
قربانزاده در پایان یادآور میشود: هر خانواده شهید و یا جانباز داستانی برای خود دارد و بر اساس این تجربههای زندگی آنها میتوان هزاران رمان نوشت و قصههای ایرانی جدیدی را روایت کرد که ریشه در واقعیت دارد، نگارش این نوع کتابها باعث میشود تا بسیاری از خانوادههای شهدا احساس کنند که باید راوی داستان خود باشند و نگذارند خاطرات و زندگی آنها بعد از شهادت شهیدشان به دست فراموشی سپرده شود.
نظر شما