شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۳
فضای رمان‌های مصری بسیار به ایران شباهت دارد

ادریس امینی گفت: این رمان شباهت بسیار زیادی دارد به آنچه در داخل ایران می‌گذرد. البته این شباهت صرفا به این رمان اختصاص ندارد و به دلیل تشابه وضعیت فرهنگی و سیاسی، این شباهت به عموم آثار ادبی قابل تعمیم است. به همین دلیل اگر پیش‌فرض‌های غالبا ناصواب و ناآزموده‌ای که نسبت به فرهنگ و زبان عربی وجود دارد نبود تولیدات فرهنگی عربی در ایران بسیار بیشتر خوانده می‌شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) یوسف القعید یکی از بزرگترین رمان‌نویسان مصری، فئودالیسم و نظام ارباب رعیتی حاکم بر مصر در سال‌‌های 1954 تا 1973میلادی را دستمایه‌ خلق رمان «جنگ در سرزمین مصر» قرار داده است. وقایع این رمان در یکی از روستاهای مصر رخ می‌دهد؛ جایی که کدخدا از اعزام پسر کوچک خود برای رفتن به سربازی اجتناب می‌کند و فرزند نگهبان خود، «مصری» را با هویت پسر خود به سربازی می‌فرستد. داستان این رمان حول محور این اتفاقات می‌چرخد و از زاویه دید 6 راوی، روایت می‌شود. درباره این اثر القعید مقالاتی نوشته شده است و همچنین فیلمی تحت عنوان «شهروند مصر» یا «جنگ در جزیره‌ای در مصر» ساخته شده است. با مترجم کتاب «جنگ در سرزمین مصر»، ادریس امینی گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.
 
 
در مقدمه کتاب «جنگ در سرزمین مصر» از شهرت و برتری این رمان نوشتید؛ دلیل این اهمیت در چیست؟
در فهرستی که اتحادیه نویسندگان عرب از صد رمان برتر عربی ارائه داد این رمان به عنوان چهارمین رمان برتر عربی انتخاب شده است. مطالعه این رمان نشان می‌دهد چنین انتخابی تصادفی نیست و به خصوصیات سبکی رمان بازمی‌گردد. این اثر با وجود بی‌تکلفی و زودیابی، از لحاظ عناصر داستانی بسیار دقیق و فنی است. پیرنگ، شخصیت‌پردازی، تعلیق و موتیف و صحنه داستان و دیگر عناصر داستانی، بسیار دقیق و حساب‌شده پیش می‌رود. از این رو یکی از تحسین‌شده‌ترین رمان‌های عربی محسوب می‌شود.
 

یوسف القعید

این رمان سرشار از داستان‌های مختلف بوده و همانند یک فیلم تصویر شده و نویسنده به جزئیات توجه زیادی داشته است. باقی آثارش  نیزچنین ویژگی دارند؟ به دلیل ویژگی تصویری آثار یوسف القعید از رمان‌ها و داستان‌های او برای ساخت فیلم اقتباس‌هایی شده است؟
بله. این ویژگی در عموم آثار نویسنده دیده می‌شود. از این نظر رمان «اکنون در مصر اتفاق می‌افتد» بیش از سایر آثار نویسنده به رمان مورد بحث ما شباهت دارد. فیلم‌های زیادی با اقتباس از رمان‌های القعید روی پرده رفته است. از جمله همین رمان «جنگ در سرزمین مصر» به فیلم تبدیل شده. فیلم «المواطن مصری» از همین رمان اقتباس شده است. نیز رمان «اکنون در مصر اتفاق می‌افتد» که فیلم «دیدار رئیس جمهور» با  اقتباس از آن ساخته شده است. رمان «درد دوری» نیز به فیلمی به همین عنوان تبدیل شده. این مسئله در مورد سایر داستان‌ها و رمان‌های نویسنده نیز صادق است.
 
در رمان «جنگ در سرزمین مصر» اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های زیادی ذکر شده است که برخی از آن‌ها برای ما آشناست. چه مقدار از آن‌ها را به زبان فارسی نزدیک کردید؟ آیا به عنوان نمونه ضرب المثل «هرچقدر پول بدی همانقدر آش می‌خوری» را جایگزین ضرب‌المثلی از زبان مصری کردید؟
به نکته خوبی اشاره کردید. در این رمان ضرب‌المثل‌های زیادی می‌بینیم. از آنجا که در ترجمه ضرب‌المثل راهی جز ترجمه فرهنگی یعنی توجه به اقتضائات فرهنگی زبان مقصد وجود ندارد سعی کرده‌ام تاجایی که ممکن بوده اصطلاحات و ضرب‌المثل‌ها را وارد حال و هوای زبان فارسی کنم. تقریبا هرجا نویسنده از ضرب-المثل استفاده کرده سعی کرده‌ام معادلی فارسی برای آن بیابم مگر در جایی که در زبان فارسی معادلی برای آن نیافته باشم. در آن صورت راه دیگری در پیش گرفته‌ام. غالب ضرب‌المثل‌های کتاب مصری هستند و در عربی وجود ندارند. اتفاقا همین ضرب المثلی که به آن اشاره کردید جایگزین ضرب‌المثلی از زبان مصری شده است.
 
شما در ترجمه این اثر چه مقدار به متن وفادار بودید؟
از نظر محتوا در تمام رمان به متن اصلی وفادار بوده‌ام ولی در فرم و طرز بیان احیانا اگر چاره‌ای جز عدول و خروج از روش نویسنده نداشته‌ام از روش وی فاصله گرفته‌ام.
 

صحنه‌ای از فیلم «شهروند مصری»
 
فکر نمی‌کنید رمان «جنگ در سرزمین مصر» کمی گزافه گویی دارد و مخاطب را از داستان دور می‌کند؟ مثلا جایی که دلال درباره خودش صحبت می‌کند «و می‌گوید برگردیم سرغ داستان که حوصله‌تان سر نرود و از خواندن رمان صرف نظر کنید.» خب در این مواقع به راحتی از داستان خارج می‌شویم.
چخوف در جایی می‌نویسد: اگر در داستان به تفنگی اشاره کردید قبل از پایان داستان باید آن را شلیک کنید. اگر قرار نبوده شلیک شود پس بر دیوار هم آویخته نبوده. طبق این دیدگاه هر عنصر قابل توجه فقط بر مبنای ضرورتی اجتناب‌ناپذیر و غیرقابل چشم‌پوشی باید در داستان به کار رود.
 
در عرصه نظر، بسیاری از منتقدان ادبی همین رویکرد را دارند اما تقریبا به ندرت می‌توان رمان یا داستانی را یافت که در عمل مطابق این رویکرد از هر عنصر غیرضروری خالی باشد. در عموم رمان‌ها عملا توصیفاتی یافت می‌شود که در مقایسه با چارچوب کلی داستان می‌توان آن را نوعی گریززنی و حاشیه‌روی یا پرگویی قلمداد کرد. حرف چخوف تا جایی که به پیرنگ داستان مربوط می‌شود کاملا درست است اما داستان و رمان همه‌اش پیرنگ نیست.

در یک داستان بسیاری از توصیف‌ها ممکن است به استحکام و قوت پیرنگ کمک نکند اما فضاسازی و دیگر مؤلفه‌ها و عناصر داستان، چنین توصیفاتی را می‌طلبد. البته درباره رمان مورد بحث ممکن است توصیفاتی وجود داشته باشد که بر اساس هیچ یک از عناصر داستان نتوان دلیلی برای ضروری بودن آن ها اقامه کرد. اما باید توجه داشت تقریبا همه راوی‌های شش‌گانه رمان تعبیری شبیه به مثالی که شما از زبان دلال آوردید دارند. به نظرم یکی از شاخص‌ها و ویژگی‌های سبکی این رمان همین نکته است.
 
گویی ما در اینجا با تنشی میان راوی‌ها و نویسنده مواجه هستیم. راویان گاهی در برابر نویسنده موضعی اعتراض‌آمیز دارند و به خاطر خواننده و نه به خاطر اراده نویسنده کارِ روایت را ادامه می‌دهند و از دغدغه‌های خود چشم‌پوشی می‌کنند. این را می‌توان به چالش کشیدن اختیار نویسنده توسط راوی‌ها و مقاومت دربرابر اراده او‌ قلمداد کرد.

راویان به زبان‌ و تعابیر و متفاوت می‌گویند اگر نگران از دست دادن خواننده نبودند از چارچوبی که نویسنده برای آنها ترسیم کرده عدول و خروج می‌کردند. علاوه بر این فراموش نکنیم یکی از تکنیک‌های این رمان که مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفته جریان سیال ذهن است. این تکنیک در روایت «نگهبان» به اوج خود می‌رسد. بخش‌هایی از روایت نگهبان نمونه‌ای شاهکار برای این نوع تکنیک است.
 
 در این جاها نه ترتیب زمانی و نه ترتیب منطقی وجود ندارد و افکار همین طور گسیخته و درهم‌ریخته و نامرتبط بر ذهن او جاری می‌شود. حتی خواننده گاهی البته به ندرت سررشته امور را گم می‌کند. نگهبان تجسم ناکامی است. اولین جمله وی مربوط به ضربه خوردن و صدمه دیدن است و اضطراب، وجود وی را به تسخیر خود درآورده و جابه جا در رمان، زمان و ترتیب منطقی را به هم می‌زند. در این بخش نیز ظاهرا طفره-روی زیادی وجود دارد اما در حقیقت چنان که منتقدان ادبی نیز گفته‌اند این بخش شاهکار موتیف داستان در میان رمان‌های عربی است.
 
شما در صحبت‌هایتان به 6 راوی در این داستان اشاره کردید؛ اما نکته جالب این است که با وجود تعدد راوی در این داستان کوتاه تکرار در روایت را نمی‌بینیم و هر راوی داستانی مجزا از یک ماجرا را بازگو می‌کند.

اتفاقا این نکته را من در مقدمه آورده‌ام. در این رمان جریان راویت هر راوی، به طرزی بسیار ماهرانه با پیرنگ داستان گره خورده و هر راوی علاوه بر آنکه نقشی در پیشرفت سیر روایی داستان دارد، هر کدام روایت، تفسیر و قرائت خاصی از کل ماجرای رمان دارد. می‌توان گفت در این رمان از رقابت روایت‌ها سخن گفت و بلکه یک گام نیز جلوتر گذاشت و از نبرد روایت‌ها حرف زد. پس در این رمان با روایت‌ها و ضدروایت‌ها سروکار داریم یا با چیزی به نام روایت علیه روایت.
 
«جنگ در سرزمین مصر» روایت زندگی ارباب و رعیتی است و فسادی که در ادارات مصر آن زمان دیده می‌شود؛ فضای داستانی این اثر تا چه اندازه به فضای کشور ما شباهت دارد؟
این رمان شباهت بسیار زیادی به آنچه در داخل ایران می گذرد دارد. البته این شباهت صرفا به این رمان اختصاص ندارد و به دلیل تشابه وضعیت فرهنگی و سیاسی، این شباهت به عموم آثار ادبی قابل تعمیم است. به همین دلیل اگر پیش‌فرض‌های غالبا ناصواب و ناآزموده‌ای که نسبت به فرهنگ و زبان عربی وجود دارد نبود تولیدات فرهنگی عربی در ایران بسیار بیشتر خوانده می‌شد.
 

 
نشر نی کتاب «جنگ در سرزمین مصر» اثر یوسف القعید با ترجمه ادریس امینی را در 770 نسخه، 159 صفحه و با قیمت 28000 تومان منتشر کرده است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها