در بخش «درنگ» که در هر شماره به معرفی آثار برتر حوزه فناوری، اقتصاد، کارآفرینی و مدیریت میپردازد، اینبار هفت کتاب از کارآفرینان موفق دنیا برای مدیران در راه رسیدن به موفقیت در کسبوکار و سازمان معرفی شده است.
12 روش اندیشیدن برای رسیدن به موفقیت
«چگونه دوست پیدا کنیم و بر مردم تأثیر بگذاریم» نوشته دیل کارنگی است که نخستینبار در سال 1937 از سوی انتشارات پاکت بوکس منتشر شده است. این کتاب جزو بهترینهای حوزه کسبوکار است و هرکسی که میخواهد برای رسیدن به موفقیت روی مهارتهای ارتباطی خود کار کند و در مسیر کارآفرینی قدم بگذارد، بد نیست نگاهی به این کتاب بیندازد.
نویسنده در این کتاب به شما یاد میدهد که با تغییر شیوه تفکر، دوستان جدیدی پیدا کنید. کارنگی، 12 روش متفاوت اندیشیدن به شما آموزش میدهد که به کمک آنها بتوانید در کار خود به موفقیت برسید. او با توصیههای خود به شما کمک میکند از حداکثر توان و ظرفیت خود برای موفقیت بهره بگیرید و به موفقیت هم برسید.
کاربردی بودن توصیههای نویسنده در این کتاب باعث شده به گفته آمازون، تاکنون بیش از 15 میلیون نسخه از آن در سرتاسر جهان به فروش برسد. این کتاب در ایران با عنوان «آیین دوستیابی» هم ترجمه شده است.
دستورالعملهایی فرازمانی برای مدیران
«مدیر موثر» کتابی تألیف پیتر دراکر از برجستهترین نظریهپردازان مدیریت در جهان است که در سال 1967 از سوی انتشارات هارپر منتشر شد. این کتاب سالها پیش نوشته شده، اما دستورالعملهایی برای مدیران دارد که فرازمانی است.
پیتر دراکر در این کتاب میگوید که قدر و اندازه هر مدیر را تواناییهای او مشخص میکند. هر قدر فرد بتواند کارها را درستتر انجام دهد، مدیری موثرتر و ارزشمندتر است. یک مدیر موثر، کاری میکند که کارکنانش از نهایت هوش، تخیل و دانش خود بهره بگیرند و اجازه نمیدهد ذرهای از این منابع ارزشمند به هدر برود. او کاری میکند که افراد از تواناییها و مهارتهای خود، نهایت بهره را بگیرند تا به نتیجهای اثربخش برسند و در نهایت هم ین روش را به یک عادت در آنها تبدیل میکند.
دراکر در کتاب خود، پنج تمرین اساسی را مطرح میکند که هر مدیری میتواند به کمک آنها، کسبوکار موثرتری داشته باشد: مدیریت زمان، نخستین تمرین است. تمرین دوم، انتخاب بهترین گزینه برای مشارکت در یک سازمان است. سومین تمرین این است که بداند قدرت و توان خودش را کجا خرج کند تا بهترین نتیجه را بگیرد. مورد چهارم این است که اولویتهای خود را بهدرستی مشخص کند. در نهایت تمرین پنجم این است که همه این موارد را بهدرستی در پیوند با هم قرار دهد تا در فرایند تصمیمگیری از آنها بهدرستی بهره بگیرد.
آموزش استراتژیهای کاربردی با دیوید آلن
به سرانجام رساندن کارها، هنری است که همه از آن برخوردار نیستند. دیوید آلن در کتاب خود با عنوان «به سرانجام رساندن کارها» از استراتژیهایی میگوید که هر کسی میتواند به کمک آنها از نهایت انرژی خود بهره بگیرد و با آرامش خاطر کارهایش را پیش ببرد.
این کتاب که از سوی انتشارات پنگوئن به چاپ رسیده، یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است. آلن در این اثر به مخاطبان خود یاد داده، نظامی مفید برای بالا بردن بهرهوری داشته باشند. نویسنده در این کتاب سعی کرده به کمک مفاهیم و اقدامات ساده و البته قابلفهم، تفکری را در افراد درون یک شرکت ایجاد کند که به نتیجه ختم شود.
روشی که دیوید آلن در این کتاب مطرح کرده، شما را وادار میکند برای خود یک هدف روشن و دقیق تعیین کنید و هر بار در طول مسیر از خودتان بپرسید آیا به هدفم نزدیکتر شدهام؟ آیا با این قدمی که برمیدارم، به هدفم نزدیکتر خواهم شد؟ همین پرسشهای مکرر از خود باعث میشود، فرد قدمی بر ندارد، مگر اینکه آن قدم او را به هدفش برساند.
فکر کردن، بدون فکر کردن!
«چشمک» کتابی به قلم مالکوم گلدول است که در سال 2005 از سوی انتشارات بکبِی منتشر شده است. نویسنده در این کتاب ادعا کرده که برای رسیدن به محتوا، تحقیقات روانشناسانه گستردهای داشته و رفتار اقتصادی افراد را بررسی کرده است. در واقع او، رویههای فکری را بررسی کرده و اطلاعات موجود در این کتاب را بر پایه مشاهدات خودش بهدست آورده است.
گلدول در کتاب خود، از قطعه قطعه کردن کارها سخن میگوید و آن را ترفندی میداند که به کمک آن میتوان در مدتزمانی کوتاه، به کارهای مختلف رسیدگی کرد. او معتقد است، تصمیم گرفتن امری پیچیده است، اما میتوان با برنامهریزی دقیق، به شکلی درست و استاندارد برای مسائل مختلف تصمیمگیری کرد.
یکی از مسائلی که نویسنده در این کتاب بر آن تأکید دارد این است که تجربه و همچنین آموزشهایی که دیدهایم به ما کمک میکند، قضاوتهای درست و دقیقی داشته باشیم.
با چرا شروع کنید
برخی افراد حتی پس از مرگشان هم الهامبخش دیگران هستند، ولی برخی با جذبه و سخنان امیدوارکننده، فقط مدت کوتاهی در اذهان مردم باقی میمانند. تا به حال فکر کردهاید دلیل این تفاوت چیست؟ سایمون سینک در کتاب «با چرا شروع کنید»، پاسخ این پرسش را با استفاده از فرمولی به نام «دایره طلایی» میدهد. او معتقد است که فرمول موفقیت، یعنی دسترسی به منابع مالی و انسانی، به خودی خود کارساز نیست و برای رهبری افراد و سازمانها باید چرایی فرد یا سازمان روشن باشد.
به اعتقاد سینک، اگر نمیداید چرا مشتریانتان از شما خرید میکنند، احتمالا کارمندانتان هم نمیدانند چرا برای شما کار میکنند و در نبود این چرایی، محصول یا خدماتتان حکم کالایی را دارد که هر شرکت دیگری میتواند آنرا با همان کیفیت و قیمت یا حتی قیمت رقابتی عرضه کند.
بن هورویتز از مبارزه با شرایط سخت میگوید
هورویتز در کتاب «سختیِ کارهای سخت» از تجربیات خودش در کارآفرینی نوشته است. او به کارآفرینها و مدیرعاملها یاد میدهد، چطور فشار کاری را برای خود کم کنند. نویسنده در این اثر، بهصورت کاملا مستقیم از کار کردن در شرایط سخت و اداره کسبوکار در این شرایط نوشته است. این کتاب در سال 2014 از سوی انتشارات هارپر به چاپ رسیده است.
فراموش نکنید که مدیرعامل یا مدیر ارشد بودن در هر شرکتی، همشه سختترین و چالشیترین شغل است. کتاب «سختیِ کارهای سخت» هم به همین چالش پرداخته و تلاش کرده مشکلات آنرا مطرح کند. مدیرعامل مسئولیتهای سنگینی دارد، با لحظههای پرفشاری به لحاظ روانی مواجه میشود. گاهی باید استخدام کند و گاهی هم اخراج. تنها یک مدیرعامل عالی و کارآمد در چنین شرایطی میتواند درست تصمیم بگیرد.
هنرِ تبدیل تلاش به پیروزی
هیچ مانعی آنقدر بزرگ نیست که نتوان از آن عبور کرد. این اصلیترین حرفی است که رایان هالیدی در کتاب «مانع یک راه است» تلاش دارد آنرا بگوید. این کتاب که در سال 2014 از سوی انتشارات پورتفولیو منتشر شده، میخواهد به شما یاد بدهد که همیشه مقاومت کنید، آرامش و خونسردی خود را حفظ کنید و از هر موقعیتی درس بگیرید تا اشتباهات خود را تکرار نکنید.
در بخشی از این کتاب آمده است: «نوشتن در مورد شیوه تبدیل کردن منظم موانع به فرصتها، از بعضی جهات بسیار بهجا و از برخی جنبهها بسیار عجیب است. البته رسانهها قدرت زیادی دارند و من با این مسأله موافق هستم. ما باید راهبردهای موثر برای مقابله با موانع را پیدا کنیم. دوراندیشی، نبود و پشتکار میتواند به ما کمک کند رویکردی حرفهای و دقیق داشته باشیم و موانع را بهدرستی به فرصتهای طلایی تبدیل کنیم.»
نظر شما