مترجم «کسی که میشناسیم» در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
شاریلاپِنا شناخت آدمها از یکدیگر را به چالش میکشد
عباس زارعی میگوید: شاریلاپنا در این کتاب به فلسفه کردار آدمها و عواقب آن پرداخته، فلسفه شناخت انسانها از خود و دیگران؛ این که آیا واقعاً میتوانیم کسی را به درستی و عمیقاً بشناسیم؟
درباره شاریلاپِنا و جایگاه او در نویسندگی بگوئید.
شاریلاپنا یک نویسده کانادایی است و اولین رمان مهم و پرفروش او که مطرح شد و بیش از نیم میلیون نسخه فروش رفت، رمان «زن همسایه» بود. پس از آن چند رمان دیگر هم نوشته است. از آنجایی که او مدرس زبان انگلیسی و وکیل است، بنابراین کاملا با پروندههای جنایی آشناست و اغلب رمانهایی که نوشته فضایی معمایی- جنایی و پلیسی دارند. در آثار او معمولا معمایی مطرح میشود، حالا در بعضی داستانها آدم ربایی بوده بعضی قتل و غیره...که مخاطب باید کشف کند که حقیقت ماجرا چه چیزی بوده است؟ قاتل کیست و داستان از چه قرار است؟ که این خود باعث کشش موضوع از سمت مخاطبان میشود.
این نویسنده چقدر در ایران شناخته شده است؟
همانطور که اشاره شد، اولین رمان جدی شاریلاپنا، «زن همسایه» بود که اول بار توسط نشر آموت و با ترجمه بنده در ایران منتشر شد و خوانندگان رمانهای جنایی با قلم این نویسنده آشنا شدند.پس از آن، سه رمان دیگر از این نویسنده ترجمه و منتشر کردیم که عبارتند از: «غریبهای در خانه»، «مهمان ناخوانده» و «کسی که میشناسیم». اکنون پس از گذشت چهار سال و تجدید چاپهای مکررِ کتابهای لاپنا، این نویسنده به تدریج در میان جنایی خوانها شناخته شده و جای خود را باز کرده است. رمان پنجم این نویسنده هم در دست ترجمه است که امیدواریم به زودی به بازار نشر عرضه شود.
«کسی که میشناسیم» در ظاهر یک رمان سرگرمی- معمایی است، اما قطعا فلسفهای هم در آن نهفته است، برداشت شما از آن چیست؟
رمان «کسی که میشناسیم» یک رمان معمایی-جنایی است. در این دست رمانها، همانطور که میدانید، هدف اصلی سرگرم کردن و درگیر کردن ذهن مخاطب و به هیجان آوردن اوست، اما نویسنده در خلال داستان و از زبان شخصیتها فلسفه خود را نیز به خواننده ارائه میدهد. مثلا در این کتاب به فلسفه کردار آدمها و عواقب آن پرداخته شده، جنایت و مکافات، راستی و ناراستی، دروغها و ریاکاریها، فلسفه شناخت انسانها از خود و دیگران؛ این که آیا واقعاً میتوانیم کسی را به درستی و عمیقا بشناسیم؟ ظاهر و باطن آدمها چقدر تفاوت دارد؟ درونیات آدمها، این که در خلوت چه کارهایی از آنها برمیآید؟ همه اینها ما را به تفکر وا میدارند و فلسفه چیزی نیست جز فکر کردن به چراها و علل پدیدهها.
درباره زبان نوشتاری و سبک اثر بگوئید، به نظرم ترجمه موفقی از آن داشتهاید، روان و قابل درک است...
درباره سبک این نویسنده باید گفت که نثری روان و ساده دارد. زمان روایت داستان در آثار این نویسنده معمولاً کوتاه است، مثلا در رمان «مهمان ناخوانده» کل داستان در چند روز اتفاق میافتد. داستان از طریق زمان حال روایت میشود، خواننده در بطن ماجرا قرار میگیرد و با شخصیتها همراه میشود. داستانها ضرباهنگ تندی دارند، پر از اتفاق، هیجان و تعلیق. فصلهای کتاب کوتاه و تعداد آنها زیاد است، جملات کوتاه و روان و عاری از پیچیدگی هستند. پرداخت شخصیتها با دقت انجام میگیرد، به ذهن و درونیات شخصیتها توجه ویژهای میشود. داستان از زاویه دید دانای کل روایت میشود. در ترجمه هم سعی کردهام که سبک نویسنده حفظ شود و جملات کاملا روان باشند. در نقل قولها از زبان محاوره استفاده کردهام تا مخاطب سهل و روان پیش برود و به ناهمواری زبانی برخورد نکند. در مجموع تلاش بر این بوده است که ترجمه اثر، همان تاثیر را بر خواننده بگذارد که خودِ اثر.
چالشهای ترجمه کتاب در ایران چگونه است؟
در ارتباط با چالشهای ترجمه کتاب در ایران باید بگویم که به دلیل تفاوتهای فرهنگی، شرایط اجتماعی و خط قرمزهایی که داریم، گاهی ترجمه بعضی از آثار ممکن نیست و گاهی با سانسور میسر میشود. بسیار پیش آمده که ترجمه کتابی را نپذیرفتهام، چون ناچار میشدم بخش زیادی از داستان را سانسور کنم و به خط اصلی داستان آسیب وارد میآمد. همچنین ممکن است به دلایل تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... ذائقه مخاطب ایرانی مثلا با ذائقه مردم اروپا و امریکا متفاوت باشد و فرضاً کتابی که در آن سوی عالم پرفروش و محبوب بوده است، در این سو با استقبال چندانی مواجه نشود و تبعات اقتصادی آن دامن مترجم و ناشر را بگیرد.
کتاب «کسی که میشناسیم» نوشته شاریلاپنا به تعداد 1100نسخه در پاییز 1399از سوی نشر آموت منتشر شده است. این کتاب در 304صفحه و با قیمت 49000تومان در پیشخوان کتابفروشیها موجود است.
نظر شما