با «علی بایزیدی» به بهانه انتشار کتاب جدیدش با عنوان «گلستان شاعران؛ معرفینامه شاعران معاصر استان گلستان» درباره محتوا، اهداف، انگیزه و روند تألیف کتابش به گفت و گو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می گذرد.
لطفاً در ابتدا کمی درباره اهداف و انگیزه ی خود برای تألیف اثری پژوهشمحور درباره شاعران استان گلستان بفرمایید.
ترجیح میدهم بهجای عبارت «استان گلستان» از «سرزمین گرگان» استفاده کنم. این مسأله را هم در ابتدای کتاب توضیح دادهام. شاید خیلی جای کشدادن در این گفتگو نباشد؛ اما درباره پرسش شما باید بگویم در تابستان سال 1385، کتابی دوجلدی در معرفی شاعران استان گلستان به چشمم خورد (فرهنگنامه مفاخر استرآباد و جرجان اثر میرتقی حسینیخواه) که شاعران این خطه سرسبز و باستانی را از سده سوم هجری تا حدود دوره معاصر معرفی کرده بود.
با توجه به کارهای پژوهشی که طی سه سال پیش از آن کرده بودم، ضمن مطالعه کتاب به نقایص و اشکالات متعددی برخوردم که این مسأله سبب شد تا نقدی مبسوط بر کتاب بنگارم؛ اما رفتهرفته به فکر تکملهای بر آن اثر افتادم و تا سال 1392 این کار ادامه داشت. ضمن اینکه شاعران معاصر را هم به آن تکمله افزودم.
پس از چندی چون کتاب خیلی قطور و البته مشتمل بر قسمتهای متفاوتی میشد (بخشی نقد بر کتاب آقای حسینیخواه و بخشی هم کار پژوهشی خودم)، تصمیم گرفتم تا قسمت نقد را در قالب یک مقاله مطول در جایی منتشر کنم و بهترین جا برای آن، فصلنامه میرداماد بود که خود مؤسسه فرهنگی میرداماد، بانی انتشار آن اثر پراشتباه بود.
به هر روی از سال 92 به این طرف و البته با انتشار فصلنامه ی فرهنگی استارباد به صاحبامتیازی و مدیرمسئولی خودم، با شاعران بیشتری مراوده پیدا کردم و با پیشکسوتان بیشتری در گرگان، گنبد، تهران و دیگر نقاط آشنا شدم و نتیجتاً کتاب حاضر به سمت تکامل و جامعیت بیشتر پیش رفت. در هر حال هدف از این کتاب، تدوین تذکرهنامه (به قول قدما) یا فرهنگنامه (به قول امروزیها) برای معرفی و ماندگارکردن تاریخ شعر معاصر گرگان زمین بود و انگیزه را هم که پیشتر توضیح دادم.
چهارده سال وقت، صرف تحقیق و تألیف این کتاب کردید. در مسیر نگارش و پژوهش با چه ویژگیها و وجوهی از شعر شاعران این دیار روبهرو شدید که نقل آن برای مخاطبان ما تأملبرانگیز و جذاب و یا حتی میتواند الهامبخش باشد؟
اولین ویژگی درباره شعر معاصر گرگان (منظورم از معاصر در این گفتگو و در این کتاب، از دوران پیش از مشروطه تا همین حالاست)، پیشروبودن و رو به تکامل بودن است. شعری که از اواخر دوره ی قاجار تا پیش از کودتای 28 مرداد 1332 در همان چارچوبها و قالبهای سنتی و راکد و همیشگی سروده می شد، با سردمدارانی چون میرزامحمد قاضی اعظمی متخلص به سروش گرگانی، میرزا محمدعلیخان عبهری متخلص به سپهر و پسرش محمدتقیخان عبهری متخلص به پرنیان، یا سیدرضا عرفانی، شیخ محمداسماعیل مجتهد قاضی و حجتالاسلام سیدحسین نبوی -که اینها چهرههای شاخص آن دوران هستند، در حالی که شعر ایران در سالهای پس از مشروطه تا پهلوی اول به شدت در تکاپو برای تحول و دگرگونی و دگردیسی بوده است: تلاشهای تقی رفعت، میرزاجعفر خامنهای، شمس کسمایی، ابوالقاسم لاهوتی و البته در نهایت علی اسفندیاری (نیما یوشیج). به هر روی شعر این دیار در سالهای دهه ی 1330 با ورود شهاب ابراهیمزاده، پرویز کریمی، منوچهر رضایی، اورج علیمحمدزاده، کریمالله قائمی، حبیبالله قلیشلی و دیگران وارد عرصه تحولگرایی خود می شود و انصافاً تا مقطع انقلاب اسلامی این تحولات ادامه دارد و با تحولات و جریانهای نوین شعر ایران، همسو می شود.
دومین ویژگی خاص شعر در سرزمین گرگان (استان گلستان) نوگرایی (مدرنیته) در غرب استان و سنتگرایی یا کلاسیکبودن در شرق آن است. به طرز شگفتانگیزی شهرهای غربی استان همچون گرگان، بندر گز، علیآباد کتول و کردکوی به شعر نو و زیرمجموعه آن گرایش دارند (یعنی طیف غالب این گونه است) اما شاعران شرقی (گنبدکاووس، آزادشهر، مینودشت و رامیان) به سرایش غزل متمایلند. البته این به معنای مطلق نیست اما غلبه سنگین و ملموسی دارد. شاید تحت تأثیر نزدیکی غرب به مازندران و تهران و نزدیکی شرق به خراسان باشد.
سومین ویژگی عجیب و خاص شعر گلستان، بیکتاببودن است. با اینکه شاعران برجسته و فرااستانی قابل توجهی در این سرزمین زیسته و می زیند؛ اما تاریخ شعر معاصر گلستان (معنای معاصر را قبلا توضیح دادم) تا اواسط دهه 1370 تنها دارای دو اثر در قالب کتاب بوده است: «پرچین» پرویز کریمی (1351) و «به روزگاری چنین» محمد قاری (1359). گرچه در همین فاصله ربع قرن اخیر هم آثار چندانی به نسبت میزان شاعران موجود دیده نمی شود که یکی از مشهورترین شاعران در قید حیات این استان یعنی محمدمهدی مصلحی (از پیشگامان شعر ناب در شمال ایران) هنوز هم کتاب ندارد.
احمد مؤمنی و برادر فقیدش محمود که هردو از پیشگامان شعر حجم در این منطقه هستند، کتابی ندارند (البته مجموعه آثار محمود شانزده سال پس از مرگش به همت خواهرش منتشر شد). بسیاری از قدمای مطرح که اصلا شعرهایشان هم گموگور شده است. میرزامحمد قاضی اعظمی (سروش) هم اگر کارهایش را در مطبوعات کشوری آن زمان چاپ نمیکرد، شاید بینامونشان میماند و یا شیخمحمداسماعیل قاضی اعظمی که تنها از او یک بیت به جا مانده است: «مرا به تجربه معلوم شد در آخر کار / که قدر مرد به علم است و قدر علم به مال».
لطفا کمی هم درباره خود کتاب و روند چاپ و نشرش بگویید.
درباره کتاب تا حدی که صحبت کردیم؛ اما شرح مبسوطتر ماجرا این بوده که این کتاب به دو بخش تقسیم شده است. شاعرانی که تعلق به این سرزمین دارند؛ یعنی یا متولد این آب و خاکند یا نسب و حسب از این دیار برده اند. بههرحال شرط انتساب هر فرد به یک منطقه در درجه اول و دوم این دو امر است. بخش دوم هم به شاعران مهاجر تعلق دارد. شاعرانی که سالیان بسیار در این استان زندگی کرده اند؛ صاحب خانه و کاشانه شده اند؛ و به نوعی ماندگاری خود را اثبات کردهاند. البته خیلی از این شاعران، به سبب تعلق خاطر و حضور و اقامت در اینجا، شاید از بسیاری از متولدین اینجا هم گرگانیتر (گلستانیتر) باشند؛ اما بهخاطر رعایت اصول انتساب ناچار به تفکیک شدیم.
در این اثر حدود سیصد شاعر شناسایی و معرفی شده اند؛ و به زعم خودم، شاعری نباید از قلم افتاده باشد (گرچه هیچ کاری بیعیب ونقص نیست). اغلب آنها که در قید حیات بوده اند یا به صورت تلفنی یا حضوری یا با اینترنت و فضای مجازی مورد مصاحبه قرار گرفتهاند. ناگفته نماند که سالهای بسیاری از این تحقیق، من در شیراز سکونت داشتم؛ و چاره ای جز استفاده از امکانات غیرحضوری نبود.
در این راستا البته برادرم امین و دوستانی چون عبدالرحمن فرقانیفر، حسین ضمیری، محمود اخوان مهدوی و سیدمهدی جلیلی هم به کمکم شتافتند؛ و به معرفی شاعران، برقراری ارتباط با آنها و در اختیار گذاشتن شماره تماس آنها و البته مختصر اطلاعاتی درباره آن ها مبادرت کردند که در مقدمه کتاب از آنها تشکر ویژه کردهام؛ و جا دارد که در اینجا هم سپاسگزاری مجددی داشته باشم.
به جز مصاحبه، منابعی چون کتابها، جُنگها، مجموعه اشعار شاعران و البته مطبوعات و نشریات استانی و سراسری به این کتاب کمک شایانی کردند. مهمترین نشریه هم «گلشن مهر» بود که خوشبختانه مدیرمسئول شاعرمسلک آن، دکتر احسان مکتبی، معاون کنونی استاندار گلستان، به دلیل اهمیت قائلشدن برای ادبیات و شعر، از همان سال های نخست راه اندازی نشریه (1378) تاکنون، نشریهاش جایی برای انتشار آثار شاعران دو دهه ی اخیر این استان بوده است.
ما در کتاب، ضمن معرفی تقریباً دقیق شاعر (از لحاظ بیوگرافی، سالهای سابقه، کتابها و انتشار آثارش در مطبوعات و امثالهم) به ارائه چند نمونه از اشعار شاعران نیز پرداختهایم که هم مجموعهای برای حفاظت از شعر معاصر گرگان باشد؛ هم خوانندگان با سبک و نوع شعر شاعران نیز آشنا شوند.
درخصوص روند انتشار هم، انتشارات به نام وابسته به مؤسسه فرهنگی میرداماد گرگان و مدیرعامل محترم و پژوهشگر آن، حاج احمد خواجهنژاد، به جهت اینکه علاقه وافری به آثار محتوایی و تاریخی مرتبط با استان دارند و البته در اصول و اساس آن مؤسسه و مدیریت گرامی آن، مبادرت به این امر، اقدامی ستودنی و پذیرفتنی است. خوشبختانه ضمن تقبل زحمت انتشار، کمک شایانی به نگارنده و جامعه فرهنگی و ادبی گرگان زمین نمودند که جا دارد تشکر ویژهای از آن عزیزان داشته باشم. البته سرکار خانم شهلا سنایی، از پرسنل ساعی آن مجموعه نیز نباید از قلم بیفتد که روزهای متمادی در ویرایش و بازسازی اثر، بنده را تحمل فرمودند و نیز جا دارد به نبی ساورسفلی عزیز نیز اشاره کنم.
بی شک در مسیر تحقیق و تألیف به عنوان یک پژوهشگر فعال، با افراد یا رویدادها و مسائلی روبرو شدید که شایسته است توسط خودتان یا دیگر پژوهشگران مورد پژوهش قرار بگیرد. لطفاً کمی هم درباره آنها بگویید.
قطعاً درست است. بههرحال چهارده سال پژوهش در حوزه شعر و شاعری، آدم را با دریچههای جدید، موضوعات جدید و مسائل تازه روبهرو می کند. برای من چیزهایی که جذابیت داشت و البته موضوع کارهای آتی خودم هم خواهد بود، بهطور خلاصه گردآوری مجموعه اشعار شاعران فقیدی است که هنوز اثری مستقل از آنها منتشر نشده است.
البته این را هم بگویم در همین مسیر و در هشتمین و نهمین سال پژوهشم برای دو شاعر ارجمند این اقدام را صورت دادم؛ یکی مجموعه اشعار زندهیاد حسینعلی کاشانیراد (1381-1330) که به خاطر ارتباطاتش با مرحوم منوچهر آتشی و البته ماجراهای عجیب زندگانیاش و هجرت از گرگان به جاجرم و مرگ و دفن در آنجا و البته وجود آثارش در مطبوعات سراسری و محلی، سبب شد تا «غروب آئینه» را که مشتمل بر زندگینامه، توصیفات دوستان ادیب و مجموعه آثار او بود، به همت نشر پیک ریحان روانه بازار کتاب کنیم و نیز دومی هم اثری متفاوت از استاد ایرج تنظیفی، مجسمهساز و نقاش شهیر گرگانی مقیم تهران که در شعر هم دستی دارد و «اپرای اسطوره اردوان» او مدتها بود منتشر نشده بود و باز به همت پیک ریحان گرگان به چاپ و نشر رسید.
در حال حاضر هم مجموعه اشعار و زندگینامه مرحوم استاد حبیبالله قلیشلی (1395-1322) که با اعتماد خانوادهاش به اینجانب سپرده شد و رو به اتمام است که به زودی منتشر میشود. دیگر شاعران در دست اقدام نیز منوچهر و اسماعیل رضایی و روحی خالقی است.
همچنین جریانهای ادبی شعر معاصر گلستان، شناسایی و معرفی دقیق و تاریخچه انجمنهای ادبی گرگانزمین، شعر سرزمین گرگان در مطبوعات سراسری، ترجمه ی اشعار نازمحمد پقه از ترکمنی به فارسی نیز می تواند دستمایه خوبی برای پژوهش و تألیف باشند.
سالها تحقیق و مداقه و ارتباط مستقیم با شاعران و حضور در محافل و ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با شعر و شاعران گرگان و استان، بیشک نقاط قوت و نیز ضعف و نیاز این قشر را برای شما روشن و مشخص کرده است. لطفاً کمی درباره این مسائل توضیح بفرمایید.
پرسش خوبی است. مسلماً همینطور است که گفتید. من با اکثریت قریب به اتفاق شاعران ارتباط مستقیم داشتهام. حتی شاعران ترکمن و نقاط دورتر استان. در انجمن های عمومی و خصوصی هم تا دلتان بخواهد حضور داشته ام. به واسطه همین پژوهش و البته انتشار فصلنامه فرهنگی استارباد، همه شاعران این خطه هم بنده را میشناسند.
نقطه قوت شاعران، در احساسیبودن و روحیات لطیف و انسانی و شاعرانه آنهاست. در نوع متفاوت نگاه آنها به زندگی. در هنرمندی آنها که می توانند با سحر کلام، شما را جادو کنند. حال خوبی نصیبتان کنند و البته در میان آنها دوستان خوب و دوستداشتنی و وفادار و بامعرفت هم نصیبم شده است.
اما در خصوص ضعفهای این قشر لطیفالخیال که در اکثریت قریب به اتفاق آنها دیده می شود؛ خودستایی و غرور است. اینکه شعر همدیگر را قبول ندارند و شعر خودشان را شعرتر از دیگران میپندارند. همین مسأله شاعران را به سمت رشک و حسد نسبت به یکدیگر پیش میبرد. این مسأله معطوف به گرگان و گلستان نیست. همهجایی است. من سالها در تهران و شیراز و کرمان زندگی کرده ام. از تمام اقصی نقاط ایران هم دوست و آشنای شاعر بسیار دارم. خودم هم شاعرم. میدانم که این احساس همهجایی است.
همچنین یکی دیگر از مشکلات مابین شاعران، گرایشهای آنهاست که آنها را به شدت از هم دور میکند و تشکیل تیمهای مختلف و گروههای متقابل می دهد. بعد همین مسأله به گردانندگی انجمنها تسری پیدا میکند. طیفهای مافیایی شکل میگیرد. شاعران کلاسیک، شاملویی، حجم، آزاد، پستمدرن، شعر دیگر، شعر ناب و... همه با هم درگیر می شوند و چنانکه پیشتر هم گفتم این یک امر همهجایی است. من در تهران دو سال عضو انجمن ادبی قلم بودم. در نشستها و همایشها و شبهای شعر بهخوبی با این مسئله مواجه بودیم.
اگر بخواهید شاخصترین شاعران معاصر استان گلستان را که در کتابتان معرفی کردهاید، برشمارید، این شاعران چه کسانی هستند؟
خب البته پاسخ به این پرسش سخت است. این را هم بگویم که شعر هم مثل دیگر هنرها سلیقهای است. هرکسی نوعی و سبکی از آن را می پسندد؛ و همین مسأله در انتخابهایش تأثیر میگذارد؛ اما من تلاش میکنم این فاکتور را در نامهایی که میبرم، کمرنگ کنم و فاکتورهای دیگری چون شهرت، استقبال عمومی، تسلط بر ادبیات و شعر، تسلط بر سبک مورد بهرهبرداری شاعر، پرکاری، زندگی شاعرانه و شاخصههایی اینچنینی را در انتخابهایم دخیل کنم.
بدون هرگونه ترتیب و تقدمی، پرویز کریمی، محمود مؤمنی، محمدمهدی مصلحی، ابوالقاسم مؤمنی، میرزامحمد قاضی اعظمی، نازمحمد پقه، ستار سوقی، عیدی اونق، عبدالرحمن فرقانیفر، علی جهانگیری، محمد قاری، حسینعلی کاشانیراد، احمد و علی مؤمنی، حسین دیلم کتولی را جز این افراد می داند.
ملاک و معیاری هم برای انتخاب شاعران در کتاب داشته ای؟
البته این مسأله را بهتفصیل در مقدمه و پیشگفتار کتاب توضیح دادهام. شما هیچ سنگ محک و متر و معیاری برای تشخیص میزان شاعربودن یک فرد ندارید. پرکاری دلیل بر بهتربودن نیست. کمکاری هم دلیل بر شاعرنبودن نیست. حکیم عمر خیام نیشابوری که شاید به قول برخی از پژوهشگران معاصر، تنها مالک حدود یکصد رباعی (یعنی حدود دویست بیت شعر) است، مشهورترین شاعر ایرانی دنیاست؛ یعنی در حد سعدی و حافظ و فردوسی و مولوی که هزارانهزار بیت سروده اند. پس میزان برای ما، داشتن اثر بوده است. اینکه کتابی داشته باشند یا در مطبوعات و نشریات سراسری و محلی و یا در جُنگهای ادبی و فرهنگی آثارشان به چشم بخورد.
اما معیار دیگر ما، محدوده سنی بوده است. حتماً این حق را به پژوهشگر و نویسنده کتاب میدهید که به هرحال این پژوهش باید در یک محدوده زمانی محاط باشد. چاره کار را در محدوده سنی بالای چهل سال دیدیم و چون قرن چهاردهم هجری (1399-1300 ه.ق) هم از ابتدا و هم از انتها متناسب با ایدههای این نگارنده بود، بهناچار در این دایره زمانی کار را محدود کردیم. من مطمئنم که شاعران بسیار خوبی در خارج از این محدوده یعنی در سنین پایین چهل سال در منطقه هستند که از هر نظر برای نامبردهشدن در این اثر، حائز شرایط فنی هستند: میثم ریاحی، محمدزمان مطلوبطلب، سمانه شهرینژاد، مینا سراوانی، محمد حسنزاده، زهره چورلی، سیدهمحدثه حسینی، حدیث دهقان، پگاه سیداسراری، علیرضا قاضیمقدم، متینه شاهینی، اهورا ابراهیمیراد، روحالله رجبی، ماریا سلمانی، قاسم بای، کوروش کشمیری، وحیده سیستانی، آذردخت ضیایی، مارال افشاری، وندا پرتوی، محمد طاهری، محبوبه طاری دشتی، کارن مقدم، فرزاد خدنگ و ...؛ اما چه میشد کرد که اگر میخواستم به این محدوده دست بزنم، میبایست نام حداقل چهل پنجاه نفر دیگر به کتاب افزوده می شد.
همچنین اگر هم میخواستم کلاً محدودیتی در نظر نگیرم که دوچندان از آنچه ارائه شده، باید شاعر به کتاب اضافه میشد. در مجموع خودتان بهتر میدانید که این روزها، تعداد شاعران (بهتر است بگویم مدعیان شعرسرایی) از تعداد هرچیز دیگری بیشتر است. البته حتماً طی سه چهار سال آینده برای بازه زمانی متولدان 1400 تا 1410 هجری قمری یا متولدین 1358 تا 1370 هجری خورشیدی، کتابی دیگر تدوین خواهم کرد انشاءالله.
از کتاب کی رونمایی خواهد شد؟
خوب شد اشاره کردید. باید می گفتم که این اثر یکی از آثار گروه جدید اعضای هیئت امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نیز به حساب می آید. در واقع با انتخاب اینجانب به عنوان یکی از سه عضو حقیقی انجمن در کنار سه عضو حقوقی که تشکیل شعبه استان گلستان انجمن را می دهیم و این گروه جدید از آذر 1398 با صدور احکام جداگانه از تهران، به این سمت منصوب شدند، حالا با انتشار این اثر، نخستین کار خود را روانه کتابفروشیها و کتابخانهها کردهاند.
جا دارد از تلاشهای سرکار خانم دکتر عادله کشمیری مدیرکل محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان گلستان و البته دوست خوبم، سیدمهدی جلیلی، کارمند ساعی و توانمند و دوستداشتنی اداره کل فرهنگ و ارشاد گلستان هم قدردانی ویژه داشته باشم.
با توجه به این حجم از همکاری ها و تشکرها، احیاناً این اثر را به کسی یا کسانی هم تقدیم کردهاید؟
بله. من در ابتدای این اثر، یاد چندتن را گرامی داشتهام؛ یکی شاعران فقید و برجسته ی معاصر منطقه چون منوچهر و اسماعیل رضایی، رحمتالله فرقانیفر، ضیاء سیدحسینی، حبیبالله قلیشلی، علیاکبر ابراهیمزاده، سیدمحمدکاظم مداح، روحی خالقی، اورج علیمحمدزاده و محمود مؤمنی و نیز به جز اینها، زندهیاد شهید دکتر قربانعلی قندهاری که یکی از چهرههای بینظیر و بیبدیل استان بودند که توانستند پس از شش دهه، سرزمین گرگان را از استان مازندران مستقل کنند؛ و انصافاً اقداماتی که ایشان در طول شش سال حضورش در مجلس شورای اسلامی انجام دادند، هرگز نه پیش از او و نه پس از او، تکرار نشد.
اما من این کتاب را تنها به یک نفر تقدیم کرده ام. به انسانترین شاعری که می شناسم: عبدالرحمن فرقانیفر. انصافاً رحمان عزیز از سال 1392 تاکنون یار غار من در تمامی عرصههای نشر و انتشار بوده است. از این راه دور دستش را به گرمی میفشارم و برایش آرزوی طول عمر و سلامتی دارم.
نظر شما