یکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۲
بنیان تاب‌آوری بر آگاهی استوار است/ کوچینگ؛ راهکاری برای توانایی و تاب‌آوری

مترجم کرمانشاهی کتاب «کوچینگ شناختی - رفتاری»، ضمن شرحی مبسوط از معنای «کوچینگ» و تفاوت آن با روش‌های پیشین در روان‌درمانگری، استفاده از این متد را در تاب‌آوری مهم تلقی کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در کرمانشاه، کتاب «کوچینگ شناختی رفتاری» نوشته «مایکل نینان» دانشیار مرکز کوچینگ و مدیریت استرس در بلکیت انگلستان، به‌تازگی با همکاری دو مترجم، «محمدرضا مقدسی» و «نرگس زمانی»، به فارسی برگردانده شده و در 231 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و با بهای 55 هزار تومان ازسوی انتشارات سخنوران روانه بازار نشر شده اثر است.

این کتاب را می‌توان خواهرخوانده CBT (درمان رفتاری-شناختی) نامید. این کتاب، «کوچینگ» را در روانشناسی باز زیربنای نظری معرفی می‌کند؛ چیزی که پیش از این بی‌سابقه بوده است. در خلاصه این کتاب آمده است: کوچینگ شناختی - رفتاری (CBC) بیان می‌کند که رفتار، افکار و احساسات ما نتیجه باور و فرض‌های ما از خودمان، دیگران و کل هستی است و باورهای غیرمعقول، پیامد خطا در نگرش‌های فلسفی هستند.

محمدرضا مقدسی، یکی از مترجمان این کتاب که خود مترجم و پدیدآورنده بیش از 20 عنوان کتاب در حوزه تاب‌آوری و مدیر و موسس «خانه تاب‌آوری» است، امیدوار است تا پایان امسال سه کتاب دیگر را روانه بازار کند.
 
مبنای همه توانایی‌های انسان، تاب‌آوری است، تاب‌آوری ظرفیتی است که به ما کمک می‌کند بتوانیم از فراز و فرود و چالش و تنش به‌سلامت عبور کنیم، تاب‌آوری بهترین پیش‌بینی کننده سلامت است و در سطوح اجتماعی و سازمانی ابعاد جدید و متنوعی دارد. اینکه تاب‌آوری و کوچینگ چه ارتباطی دارد و چرا به بررسی این کتاب می‌پردازیم، باید گفت که کوچینگ یکی از ابزارهای مداخلاتی برای یاری رساندن به دیگران و عمده‌ترین ابزار در روانشناسی مثبت‌نگر است.
 
مشاوره، روانشناسی، مددکاری و روان‌درمانی، همه و همه بنیاد روانشناختی است؛ اما در شیوه‌ای که کوچینگ به افراد و خانواده کمک می‌کند الزامی برای اینکه ما به دانش تخصصی روانشناسی مجهز باشیم، نیست؛ به همین دلیل بسیاری از افراد می‌توانند از این شیوه در حوزه‌های متعدد برخوردار باشند و از این طریق به شکوفایی و تاب‌آوری برسند.
 
روانشناسان می‌توانند از کوچینگ به‌عنوان یک ابزار استفاده کنند ولی استفاده از تکنیک‌های کوچینگ در کنار مداخلات روانشناختی نیاز به روانشناس آشنا به این تکنیک دارد؛ کسانی که در این رشته تحصیل کرده باشد؛ هرچند آشنایی تنها با کوچینگ موجب صلاحیت حرفه‌ای در مداخلات روانشناختی نمی‌شود، اما افرادی که با دانش تخصصی روانشناختی آشنا نیستند و تحصیلات دانشگاهی ندارند، نمی‌توانند بدون مداخلات روانشناختی از کوچینگ استفاده کنند.

این مسئله را که رویکرد جدید کوچینگ شناختی-رفتاری چه تفاوتی با درمان شناختی-رفتاری دارد و مطالعه کتب تاب‌آوری تا چه اندازه در کاهش تنش‌های روانی که گاه منجر به آسیب و جرم‌های اجتماعی می‌شود، نقش دارد، در ادامه از زبان «محمدرضا مقدسی» فعال حوزه تاب‌آوری می‌خوانیم.


از تفاوت معنای CBT با CBC بگویید. هر کدام از این روش‌ها چگونه بر مشکلات روانشناختی غلبه و به افزایش تاب‌آوری کمک می‌کند؟

درمان رفتاری-شناختی (Cognitive Behavioral Therapy) که به اختصار از آن به CBT نیز یاد می‌شود، رویکردی شناخته شده در روان‌درمانی است که احساسات ناکارآمد و بدکارکردی رفتارها و فرایندها را که ممکن است با مضامین شناختی ناسازگارانه باشد، به روشی سیستماتیک، صریح و هدف‌مدار نشانه می‌گیرد. نام این روش از ترکیب رفتاردرمانی و شناخت‌درمانی به‌دست آمده؛ که نمایانگر تاکید بر اصول علمی و دستاوردهای پژوهشی هر دو روش است.

بر این اساس روان‌درمانگرانِ بسیاری برای مشکلاتی چون اضطراب و افسردگی روش‌های شناختی و رفتاری را انتخاب کرده و به‌کار می‌بندند، کما اینکه روشن است رفتارهایی از طریق تفکر عقلانی قابل کنترل نباشند. رفتار درمانی شناختی با «تمرکز بر حل مسئله» عهده‌دار حل مشکلات می‌شود و این روش با تاکید بر «عمل‌گرایی» تلاش می‌کند با همراهی درمان‌جو  او را در انتخاب استراتژی خاصی برای مواجهه‌ی بهتر، توانایی و تاب‌آوری بهتر کمک کند. از این روش درمانی به عنوان «انقلاب شناختی» هم یاد شده است. درواقع بر پایه گفت‌وگو بین درمانگر و درمانجو نگرشی جدید و کارآمد و سلامت محور شکل می‌گیرد. اما کوچینگ شناختی - رفتاری، بر اساس مدلی خاصی موسوم به ABCDE فعالیت کرده و پیش می‌رود که در زیرمجموعه‌های خاصی موضوعیت یافته است.

کوچینگ بر اساس این مدل چه زیرمجموعه‌هایی دارد؟

فعال‌سازی واقعه یا مشکل: این ابتدای روند همیاری است؛ شناسایی رخدادی که مسبب و محرک تغییرات روحی منفی هستند. اگر این یک واقعه آسیب‌زاست، ارائه دهنده خدمات کوچینگ و یا درمان بایستی با استفاده از روشی مناسب، فضای گفت‌وگو را ایجاد کند. ترغیب فرد به بحث پیرامون روایت و بازگویی خاطراتش پیرامون وقایع منفی، نقش شایان توجهی در پالایش، تخلیه هیجانی و انتخاب مسیر و روش مناسب بر عهده دارد.
 
باورها: که درواقع تمامی واکنش‌های منفی افراد را نسبت به محرک‌های قبلی را تحریک و تسهیل کرده‌اند، اکنون در فرآیند کوچینگ شناختی رفتاری به چالش کشید شده است؛ چراکه از پیش روی برداشتن آنها گامی اساسی در توسعه توانایی و بهباشی افراد است، این مرحله فرصت سازماندهی نظامی جدید از تفکران، نگرش و باورهای کارساز و کارآمد است. درمان‌جویان و مراجعین در این مرحله بایستی قادر باشند به گفت‌وگوهای درونی منفی و باورهای سمی و محدودکننده خود خاتمه دهند.
 
پیامدها: پیامدها را در دو دسته عمده روانی و هیجانی هم محصول و دستاورد نگرش افراد و باور به عملکرد خود است برای مثال نمی‌توان از باوری تیره و تار منتظر روشنایی و درخشش بود، لذا توسعه باورهای مثبت می‌تواند پیش‌آیند عملکردی مثبت هم باشد و این پدیده‌ای بسیار قابل توجه در تاب‌آوری و قدرت مقابله افراد در مواجهه با مسائل مختلف است.
 
جدال: این همان جنگی است که بین باورها و عقاید ناکارآمد و باورهای مثبت و جدید درمی‌گیرد اینجا و در این مرحله سه چالش ویژه وجود دارد که عبارتند از: این باور چیست؟ چه نقشی در موفقیت و دسترسی من به اهدافم دارد؟ و آیا این باور منطقی و معقول است یا خیر؟ پاسخگویی و یافت معنای این سوالات سه‌گانه بخش مهمی در فرایند است. در پایان نیز اندازه‌گیری و برآورد کردن تاثیرات است که جایگزینی یک باور سمی را با یک باور مثبت و کارساز به مقایسه گذاشته و ثمره و نتیجه را کاربرجسته و نمایان می‌سازد.
 
 
کوچینگ تا چه اندازه برای یک عملکرد درست و درک بیشتر از خودفهمی موثر است؟

چندین دهه از CBC برای پیشبرد اهداف و عملکرد در دنیای کسب و کار و تجارت استفاده شده است‌. اما در سال‌های اخیر نظریات روانشناسی و تمرینات مشخصی برای درمان با استفاده از کوچینگ رفتاری، رفتارهای شناختی، وجودگرایی، تمرکز روی راه حل، فردمحوری و روان پویایی تلفیق و تطبیق داده شده‌اند. به‌طور کلی کوچینگ و روانشناسی برای بیان سلامت و عملکرد درست در زندگی شخصی تبیین می‌شود و دامنه کاری آن به‌وسیله مدل‌ها و الگوهای مربیگری برای تربیت فرزندان و یا بزرگسالان و یا اهداف روانشناختی پایه‌ریزی شده است. یکی از اهداف کوچینگ کمک به اشخاص برای گسترش بیشتر «درک از خود یا خودفهمی» است. نگاه ریزبینانه و درگیر شدن با مسائل روانشناسی برای ایجاد تغییر در افراد و گسترش مهارت‌های خودکنترلی باعث پیشرفت و موفقیت در رسیدن به اهداف می‌شود.

CBT می‌تواند در طیف وسیعی از اختلالات بالینی و روان‌درمانی بر اساس مشاهدات در تحقیقات و تجربیات بالینی موثر باشد، با این وجود آیا می‌توان گفت موفقیت‌های CBC در درمان اختلالات بالینی مانند موفقیت‌های مشابه در کوچینگ با تمرکز بر خصوصیات شخصی و حرفه‌ای افراد است؟

از سال 2001 محققان تلاش می‌کنند با استفاده از مطالعات کیفی و کمی پایگاهی برای کوچینگ شناختی - رفتاری ایجاد کنند. CBC به‌نوعی باعث افزایش تلاش برای دستیابی به هدف، امیدواری، تاب‌آوری، سلامتی، بهبود عملکرد و مدیریت احساسات در افراد شده است و البته وسواس فکری و عملی، و همچنین رفتارها و احساساتی را که در رسیدن به هدف اختلال ایجاد می‌کند، در کاربران کاهش داده است.
 
درمان و کوچینگ چه تفاوتی با هم دارند؟

تفاوت فاحش بین درمان و کوچینگ این است که در گذشته روی آشفتگی‌ها و بدکارکردی‌ها تمرکز می‌شد، درحالی‌که اخیرا روی قابلیت‌های ویژه و بهبودی عملکرد و ارتقاء سلامت تاکید می‌شود که البته نتایج مثبتی به‌همراه داشته است. از دیدگاه CBT زمانی مراجعین به درجه‌ای از خودگردانی و خودکارآمدی می‌رسند که به‌طور مستقل توانایی حل مسائل را دارند. بسیاری از مردم با مشکلات تقریبا مشابهی مواجه هستند و همین مشکلات مشابه درواقع می‌تواند آنها را به سمت کوچینگ یا روان‌درمانی سوق دهد. آنچه مسلم است کسانی که فقط با کوچینگ آشنا هستند، اجازه و صلاحیت مداخلات روانشناختی را ندارند.
 
 
شما بارها عنوان کرده‌اید خط تولید تاب‌آوری مدیریت است. این مدیریت به‌ویژه در راستای کنترل خشم در استان مرزی کرمانشاه که سال‌ها درگیر جنگ بوده و اکنون با مشکلات متعدد اقتصادی دست بر گریبان است، چگونه باید باشد؟

خشم طبیعی و عصبانیت که شیوه ابراز آن است، قابل مدیریت و موضوع بحث ما است، خشم از احساسات طبیعی انسان است و افراد سالم طیف کامل هیجانات انسانی را تجربه می‌کنند، سلامتی، توانایی و تاب‌آوری در خلا اتفاق نمی‌افتد، بهزیستی روانشناختی و اجتماعی زیرساختی دارد که همبسته سامانه‌های مدیریتی در رده‌های ارشد، میانی، جزء و حتی رده‌های پایین مدیریتی است. بارها گفته‌ام خط تولید تاب‌آوری مدیریت است و باید همه سامانه‌های اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی از عملکردی مطلوب برخوردار باشند و آن زمان از مردمان توقع سازگاری و سلامت رواداری و مدارا و جذب و انطباق داشته باشیم.
 
برای بالا رفتن ذخایر شناختی که در نتیجه منجر به کنترل آسیب‌ها می‌شود، چه پیشنهادی دارید؟

شواهد و مطالعات بین‌المللی نشان می‌دهد، جوامعی که سرانه مطالعه بالا دارند، ذخایر شناختی آنان نیز بیشتر است و افرادی که ذخایر بیشتری دارند، در مواجهه با رویدادهای ناگوار و عبور از مسیر پر از چالش زندگی با تدبیر و عاقلانه رفتار می‌کنند. از سوی دیگر همواره در آموزه‌های دینی و فرهنگی تاکید بر آموختن دانش شده است، باید گفت کتاب و مطالعه در مدیریت هیجانات و توسعه خردورزی و آگاهی جامعه ایفای نقش می‌کند و بسیاری از آسیب‌هایی که با آن مواجه می‌شویم، به این دلیل است که فرد خالی از عقل و معنا و معنویت می‌شود. جوامعی که از خردورزی و معنویت دور می‌شوند، باید منتظر گسترش جرم، تنش، عصبانیت و بزه در سطوح مختلف اجتماعی باشند. بنیان تاب‌آوری بر آگاهی است، تاب‌آوری در تاریکی و جهل رشد نمی‌کند و زاییده و ثمره آگاهی تدبر و خردورزی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها